عبدالرسول دیوسالار/
عبدالرسول دیوسالار در نشست مسائل منطقهای و دیپلماسی هستهای ایران عنوان کرد که تصور آمریکا به عنوان تنها بازیگر فعال در مذاکرات هستهای، ساده انگارانه است. وی در سخنان خود با استناد به اسناد امنیت ملی روسیه، نشان داد که چگونه روسیه از یک سیاست فعال کنترل قدرت ایران برای حفظ توازن قوا در منطقه برخوردار است ومسولان مذاکرات هستهای را نسبت به بیتوجهی به درک دغدغههای روسیه از یک ایران هستهای هشدار داد. همایش دیپلماسی هستهای در روز سه شنبه یازده آذر با حضور محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. به گزارش خبرنگار سیاسی، این همایش یک روزه از سوی انجمن علوم سیاسی ایران با موضوع دیپلماسی هستهای در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار شده است. در این همایش برخی کارشناسان امور بین الملل، هستهای و اساتید برجسته دانشگاهی حضور داشتند. عبدالرسول دیوسالار پژوهشگر مسائل استراتژیک به طرح دو پرسش کلیدی در خصوص موضع روسیه در مذاکرات هستهای پرداخت. اساسا روسها چه حدی از قدرت ملی ایران را میتوانند تحمل کنند یعنی خط قرمز قدرت ملی ایران از منظر روسیه چقدر است و بخشی از این سوال بر میگردد به اینکه روسها چه فهمی از ایران هستهای دارند و اساس برداشت روسها از ایرانی که به سمت توان نظامی بالا در کنار توان هستهای در حال حرکت است چیست. وی ضمن انتقاد از اینکه از کنار این سوالات کلیدی به سادگی عبور میشود و در مطالعات مرتبط با مذاکرات هستهای و سیاستهای خارجی ایران مورد توجه قرار نمیگیرد افزود باید بدانیم که بخش کلیدی از سیاست خارجی روسیه از منظر دکترینهای امنیتی و نظامی این کشور تنظیم میشود. دیوسالار افزود دکترین برای روسها سند مادری است که یک جمع بندی از دیدگاها و ذهنیتهای روسیه نسبت به موضوعات اصلی روابط بینالملل ارائه میکند. از جمله فهم روسها از تهدید؛ روسها چه زمانی احساس تهدید میکنند و چه زمانی در مقابل چه تهدیدهای واکنش نشان میدهند که در ایران کمتر در باره آن مطالعه شده است.
من از این زاویه سعی کردهام در واقع به این سوال جواب دهم که یک ایران هستهای و یک ایران داری توان هستهای از نظر روسیه چگونه دیده میشود. پژوهشگر مهمان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه اظهار داشت؛ اساسا امنیت ملی روسیه از منظر افزایش قدرت ملی ایران از سه زاویه تحت تاثیر قرار میگیرد. منظور از افزایش قدرت ملی ایران دو مساله کلیدی است یکی بحث رشد توان نظامی و توان موشکی ایران است و دیگری افزایش توان تاثیرگذاری منطقهای ایران. اولا اسناد مورد بحث بهخوبی نشان میدهند که روسها بهشدت به اصول منع اشاعه تسلیحات هستهای یا تسلیحات نامتعارف پایبند هستند. در دکترین امنیت ملی روسیه تصریح شده است که یکی از جنبههای تهدید امنیت ملی روسیه در حقیقت اشاعه تسلیحات هستهای به معنای دقیق و حتی اشاعه تسلیحات متعارف موشکی و بطور کل اشاعه تسلیحات به ویژه در مناطق حاشیه روسیه از جمله خاورمیانه است. روسها از اینکه بازیگران جدیدی وارد بازی اشاعه تسلیحات شوند احساس تهدید امنیت ملی میکنند.
این کارشناس مسائل استراتژیک و توسعه گفت: به عبارت دیگر در دکترینهای 2007و2009و 2010 روسیه، بطور تصریحی آمده که: روسیه از هر گونه اشاعه تسلیحات موشکی متعارف و نامتعارف احساس خطر خواهد کرد بنابراین موضع روسیه کاملا در مقابل روند افزایشی قدرت موشکی ایران است و سکوت ظاهری آنها اساسا به معنای رضایت نیست. نکته بعدی امنیت فرهنگی است که روسها برداشت خاصی را از آن میکنند به این معنا که اساسا چقدر هژمونی تمدنی روسیه در منطقهای که تحت نفوذ آنها است که منطقه وسیعی نیز میباشد تحت تاثیر میتواند قرار بگیرد و از این زاویه یک پاسخ نسبی میشود به آن داد. هرگونه افزایش قدرت ملی در ایران به معنی افزایش توان اظهار فرهنگی و اظهار ظرفیتهای تمدنی ما است. دولت اخیر نیز رگههای از فعالسازی تمدنی را پیگیری میکند که در کنار حوزهای دیگر میتواند به عنوان یک منبع تهدید توسط روسها فهمیده شود. نویسنده کتاب راهبردها و معماری فرماندهی و کنترل در روسیه ادامه داد: نکته سوم که باید به آن خیلی توجه کنیم اصل توازن قوا در فهم روسها از معادلات بین المللی است. سیاست پراگماتیستی دوره پوتین مبتنی است بر اصل موازنه قوا؛ به صراحت در اسناد دکترین امنیت ملی روسیه آمده است که روسها هر گونه تغییر در موازنه قوا در مناطق اطراف خود را با آن تحمل نمیکنند زیرا در واقع روسیه سیاست بلند مدتش حفظ موازنه قوا در منطقه خاورمیانه است. روسیه سیاست بلند مدتش حفظ موازنه قوا در منطقه خاورمیانه است. عبدالرسول دیوسالار افزود: در دکترینهای 2007 و 2000 و 2014 به یک منبع اصلی تهدید امنیت ملی روسیه اشاره میشود که طی یک دوره چهارده ساله به صورت مداوم تکرار میشود و نشان دهنده یک سیاست مستمر است؛ محوری که روسها از آن احساس تهدید میکنند عبارت است از تغییر توازن قوا در منطقه از طریق ورود گروهها، نیروها یا تواناییهای جدید؛ که بهنظرم مساله بسیار قابل تاملی است. از این بند میتوان حدس زد که روسها افزایش برد موشکی ما، افزایش نیروهای متعارف نطامی ما، افزایش توان تاثیرگذاری ما در مناسبات متعارف منطقهای مثل ورد ما در حل مساله داعش و مباحثی این چنین را چگونه میفهمند. آیا ما را قدرت منطقهای میبینندکه افزایش بیش از حد توانش میتواند توازن قوا در خاورمیانه را برهم بزند؟ بنابراین اگر اصل توازن قوا را به عنوان اصل اساسی سیاست خارجی روسیه تعریف کنیم. برای روسیه یک حد مطلوبی از قدرت ایران قابل تعریف است. دیوسالار افزود: برای سیاست خارجی روسیه حد معینی از قدرت در ایران قابل تحمل است. این حد مطلوب قدرت ایران از نظر روسیه در یک طیف قرار دارد. طیفی که یک سر آن تضعیف قدرت ملی ایران است و ممکن است باعث مداخله عامل خارجی شود و از این طریق موازنه قوا در منطقه با ورود عامل خارجی جدید تغییر کند، که این وضعیت مورد قبول سیاست خارجی روسیه نیست. یک سر دیگر طیف زمانی است که افزایش توان ملی ایران باعث رقابت منطقهای بین کشورهای منطقه از جمله عربستان، ترکیه و مصر شود. سیاست خارجی روسیه به دنبال این است که قدرت ایران میان این دو سر طیف قرار گیرد. یعنی از سویی افزایش ناگهانی آن موجی از رقابتهای منطقهای را ایجاد نکند و از سوی دیگر تضعیف زیاد آن باعث ورود بازیگران فرامنطقهای از جمله آمریکا به منطقه نشود. روسیه به سمت یک موازنه قوای آرام و با طمانینه حرکت میکند. سیاستی که مبنای آن کنترل ایران قدرتمند باشد. دیپلماسی هستهای ایران برای رسیدن به حد مطلوب باید به سه امر که روسها برای ایران تعریف میکنند توجه کند؛ اولی نفی این باور است که مذاکره کننده اصلی امریکایها هستند. پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در انتهای سخنان خود خطاب به تیم مذاکره کنننده گفت: تیم مذاکره کننده باید بداند که مذاکره کننده اصلی امریکایها در کنار روسها هستند و یک سیاست فعال کنترل قدرت در مذاکرات هستهای بین روسیه و امریکا مورد توافق قرار گرفته است که اصل اساسی آن موازنه قوا در خاورمیانه است. مذاکره کنندگان ایرانی باید به این فهم روسها از سیاست توازن قوا توجه کند و برای مدیریت آن راهکاری بیندیشد؛ یکی از این راهکارها میتواند پشتیبانی فعالتر دیپلماسی دفاعی از دیپلماسی هستهای باشد. دیپلماسی هستهای ماهیتش یک دیپلماسی امنیتی است و تا زمانی که دیپلماسی دفاعی در پشتیبانی از آن نسبتهای معینی را با دیپلماسی هستهای نتواند تعریف کند، دیپلماسی هستهای ناقص خواهد ماند. اگر دیپلماسی دفاعی همسو با دیپلماسی هستهای نباشد موفقیت دیپلماسی هستهای دشوار و یا ناممکن میشود. بین روسیه و امریکا در مساله کنترل تسلیحات متعارف و نامتعارف در منطقه خاورمیانه یک اجماع نظر تقریبا صدرصدی وجود دارد و در واقع هیچ حوزه اختلافی بین روسیه و امریکا در این موضوع وجود ندارد. چرا روسها نسبت به نرسیدن به جمع بندی نهایی در یک مذاکره هستهای با ایران چندان ناراحت نیستند چون روسها به هیچ وجه ایرانی را که توان موشکی بالا داشته باشد و در عین حال یک برنامه فعال هستهای داشته باشد را به استناد دغدغههای امنیتیشان نمیتوانند تحمل کنند.
|