گفتوگو با دکتر محمود خراسانی، استاد ریاضی/
گروه جامعه/
همیشه از ریاضی گریزان بودیم، شبهای امتحان این درس بسیار هولناک و فراموش نشدنی است. آیا تاکنون از خود پرسیدهاید که چرا از ریاضی تا این حد میترسیم؟ آیا این موضوع ریشه در استعداد و توان ذهنی ما دارد یا عوامل دیگری باعث ضعف ریاضی در اکثر دانشآموزان شده است در این مورد گفتوگویی با دکتر محمود خراسانی استاد دانشگاه و ریاضیدان انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
چرا بچهها از درس ریاضی فراری هستند؟
اجازه بدهید با یک خاطره این موضوع را شروع کنم، من زمانی از ریاضی خوشم آمد که اطرافیان به من میگفتند که ریاضی من خوب است. به نظر من این که شما به ریاضی علاقمند باشی یا نباشی ریشه در القائات ذهنی دارد که به ما داده شده است. طبیعتاً اطرافیان و معلمان شما نقش خیلی مهمی در علاقمندی به یک شاخه درسی دارند. در این مورد من ذهن را دو بخش میکنم. یک بخش حفظیات است و بخش دیگر ابداعات ذهنی است. زمانی که اطرافیان به باروری ذهنی شما کمک میکنند باعث اتفاقاتی نو و بدیع در شما میشوند. در اینجا یک مثال میزنم من یک دوستی داشتم که حفظیات او بسیار قوی بود و کافی بود که یک بار، یک مطلبی را میخواند بعد از آن کاملاً حفظ میشد و زمانی که میخواست درس بخواند حتما باید دراز میکشید و میگفت که اگر پشت میز بنشیند، حتما خوابش خواهد برد. ما میتوانیم در این خصوص این نتیجه را بگیریم که این به یک سری القائات ذهنی که قبلا به او داده شده، ارتباط دارد. به نظر من در درجه اول والدین و بعد از آن معلم میتواند با رفتارهایی علاقمندی به درس ریاضی را در دانشآموزان ایجاد کنند.
آیا شما فکر نمیکنید که این ضعف معلمان است که نتوانستهاند این درس را به بچهها خوب آموزش دهند؟
به نظر من هم معلم و هم خانواده در این مسأله نقش دارند. گاهی اوقات شنیدهایم که بعضی افراد میگویند من اصلا ریاضی را یاد نمیگیرم و وقتی این مسأله را ریشهیابی میکنیم، به این نکته میرسیم که در خانواده او هیچ علاقهای به ریاضی وجود ندارد.
پس در خانوادههایی که دوست دارند بچههایشان ریاضی را یاد بگیرند، چه مانعی وجود دارد؟
نحوهی ایجاد علاقه خیلی مهم است. بعضی خانوادهها میخواهند با تنبیه کردن و به زور علاقه را در بچهها ایجاد کنند. شما باید یک کاری به او بسپارید یا میتواند آن را انجام دهد و یا نمیتواند. اگر نتوانست آن را انجام دهد نحوه برخورد و مواجههی شما خیلی با این مسأله مهم است. شما نباید برخورد نامناسب و پرخاشگرانه داشته باشید که یک این کار یک ضربه برای او محسوب میشود و چون این باور را به او میدهید که نمیتواند این کار را به خوبی انجام دهد، در صورتی که انجام ندادن یک کار دلیل بر ناتوان بودن و یا نتوانستن نیست، بلکه یک دلیلی در آن بوده که نتوانسته آن را حل کند و اگر کسی بتواند آن را حل کند پس از آن موضوع باخبر بوده و ارتباطی به این ندارد که یک نفر خیلی باهوش بوده و آن فرد دیگر اصلا باهوش نبوده است.
به نظر شما این که میگویند بعضی بچهها استعداد ریاضی ندارند حرف درستی است، آیا واقعا چنین مسألهای حقیقت دارد؟
خیر، این مسأله را قبول ندارم. به نظر من همه میتوانند یک ریاضیدان خیلی خوب باشند و این را تجربه هم نشان داده است، برای مثال اینشتاین فرد خیلی باسوادی نبوده است، اما در او یک نبوغ عجیبی برای کشف وجود داشته است. خداوند میفرماید که همه را یکسان آفریده است پس همه یکسان هستند و فقط این نکته وجود دارد که شما از چه طریقی به شکوفایی می رسید، مثال دیگری بزنم؛ من در سال 74 همسایهای داشتم که خیلی به الکترونیک علاقمند بود و وقتی انتخاب رشته من را دید متوجه شد که ریاضی آخرین انتخاب من بوده چرا که همه انتخابهای من برق و الکترونیک بود. البته من به این رشته هم علاقمند بودم. این موضوع نشان میدهد که یک سری انگیزههایی به وجود میآید که شخص ممکن است جذب سوژهای شود و به آن سمت رود. البته ممکن است شرایط ناگوار باعث دفع فرد از یک موضوع یا سوژه شود.
آیا کتابهای درسی باعث ضعف آموزش ریاضی میشود؟
من این نکته را قبول دارم. اما به هر حال هر کتابی یک همراهی هم میخواهد و شما نمیتوانید شخص را با کتاب آزاد بگذارید و از او بخواهید که آن را یاد بگیرد. برای مثال اگر من بخواهم یک فرد را به ریاضی علاقمند کنم اول یک مسئله حل شده را به او میدهم و از او میخواهم که این مثال را بخواند و با توجه به این که اکثراً معتقدند که حلالمسائل اصلا چیز خوبی نیست من معتقدم که در ایجاد علاقه بسیار مؤثر است. چون فرد راهش را میبیند و یاد میگیرد. اما برای این که به ریاضی علاقمند شویم نیازمند این است که یک تجربه خوب و ناب هم داشته باشیم و کسی که حلالمسائل را نوشته هم قطعاً یک تجربهای را ایجاد کرده است.
یک مسألهای وجود دارد که در اروپا بیشتر دیده می شود که از تیم روانشناسی برای علاقمندی بچهها به ریاضی استفاده میکنند و یک سری راهکارهایی به والدین میدهند که بتوانند تأثیر بهتری داشته باشند، نظر شما در این مورد چیست و آیا نداشتن این تیمهای روانشناسی برای ما یک ضعف محسوب میشود؟
قطعاً مؤثر است و در اروپا راهش را پیدا کردند طبیعاً ایجاد انگیزه با این روش به خوبی در افراد شکل میگیرد.
نظر شما در مورد محدودیت زمان ساعات تدریس ریاضی چیست؟
به طور کلی موانع برای این که علاقهمندی به ریاضی کم شود، زیاد هستند. در اینجا من اول خود ریاضی را تعریف میکنم. ریاضی یک درس نظری است و چون نظری است ایجاد انگیزش برای یک فرد خیلی کار سختی است، خیلی از درسها و رشتهها بصری هستند و این مسأله خودش باعث ایجاد انگیزش میشود، ولی ریاضی این جاذبه بصری را ندارد و نیاز دارد که به شکل دیگری علاقمندی نسبت به آن شکل بگیرد.
من به نقل از پرویز شهریاری شنیدهام که در روسیه ریاضی را با سرگرمی یاد میدهند، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من این روش خوبی است و باید در آموزش ریاضی این مسأله را لحاظ کرد. درست است که در خیلی از کشورهای دیگر نحوه آموزش ریاضی متفاوت است. اما در ایران هم آموزش ریاضی به خوبی رشد پیدا کرده، اما واقعیت باید ببینیم که ما ریاضی را چگونه یاد میگیریم، من فکر میکنم استفاده از تجربیات دیگران هم خوب است اما در نهایت ما باید ببینیم که راهنمای (ROAD MAP) ما در این زمینه چیست؟
نظر شما به عنوان یک استاد در مورد این رشته، نقشه (road map) راه چیست؟
من فکر میکنم قبل از این که بچهها را به ریاضی علاقمند کنیم باید والدین آنها را به ریاضی علاقمند کنیم، در گذشته ما یک سری جلسات اولیا و مربیان داشتیم و خیلی خوب است که الان هم مدارس یک جلساتی با والدین داشته باشند و یک روانشناس و یا شخصی که متبحر است در این زمینه برای پدر و مادرها توضیح بدهد که بچههای آنها کمسواد و یا کمدرک نسبت به مطالب نباشند، البته امروزه نوع برخوردها و یادگیریها متفاوت شده است ولی به نظر من در مرحله اول باید علاقمندی به ریاضی را در خانوادهها شکل بدهیم.
آیا به نظر شما یادگیری همه در یک سطح است و همه با یک بار گفتن یاد میگیرند و به یک مقدار تمرین نیاز دارند؟
همیشه به تمرین نیاز است و اگر کسی با یک بار گفتن یاد بگیرد قطعا یک سابقه ذهنی داشته و آدم هوشمندی است.
شما به عنوان یک استاد ریاضی فکر میکنید ریاضی درس سختی است؟
به نظر من درس شیرین و سادهای است.
ریاضی بهتر است یا ادبیات؟
هر کدام در جای خود شیرین است.
سپاسگزارم
|