گروه هنر- فضلاله رفان: درج مطلبي در شماره قبل نشريه وزين سايهتهران در رابطه با موج بلند اقتباسهاي ادبي در جشنواره كن و ساخت بسياري از فيلمها بر اساس رمانهاي پرفروش دنيا، عبارتي از گابريل گارسيا ماركز، نويسنده «صد سال تنهايي» را به خاطر ميآورد، قريب به اين مضمون كه «خيلي فيلمهاي خوب ديدهام كه از روي رمانها ساختهاند اما هرگز يك فيلم خوب نديدهام كه از روي يك كتاب خوب تهيه شده باشد.»
نميدانم كه آيا اين نويسنده بزرگ، همچنان بر عقيده خود پا برجاست يا خير؟ اما با نگاهي به تاريخ سينما، به اين امر رسيدهام كه بودهاند، آثار سينمايي والايي كه بر اساس رمانهاي خوب توليد شده و تا حدود زيادي به متن وفادار ماندهاند و اشاره به تعدادي از نمونه اين فيلمها را بيمناسبت نميبينم.
جنگ و صلح: به اعتقاد اي.ام. فورستر، عظمت رمان حماسي جنگ و صلح، مربوط ميشود به يك حس عظيم هماهنگ در فضاي آن مطابق با عظمت سرزمين روسيه. يك حس عظيم فيزيكي كه فضاي تصويري فيلم را به تسخير خود در ميآورد و به مراتب بيش از جريان روايت قصه تأثيرگذار ميشود. مانند بازسازي نبرد بوردينو كه يكي از جذابترين صحنههاي نبرد سينماي مدرن را ارائه مينمايد. كارگرداني اين فيلم عظيم به عهده «بوندار چوك» بود و ساخت آن حدود 75سال به درازا كشيد.(1967- 1972)
بوندار چوك، خود گفته است: «بر آن بوديم كه نه چيزي از خود ابداع كنيم و نه چيزي بر آن بيفزائيم. تولستوي، خود مؤلف فيلم است.» اما ارائه اقتباس ادبي جديد رمان «جنايت و مكافات» شاهكار داستايوفسكي، در جشنواره كن امسال، فيلمي به كارگرداني «دارژان اميربائف» كه به گفته، منتقد نشريه سينمايي ورايتي، مكالمهاي است بين كارگردان و داستايوفسكي و خيلي عجيب به متن وفادار مانده (هفتهنامه سايهتهران شماره 365)، ما را به سالهاي دور ميبرد.
سال 1935، كه يكي از بهترين اقتباسهاي ادبي از روي رمان مذكور، به كارگرداني، پيرشنال در فرانسه توليد شد. فيلمي سياهوسفيد در 110دقيقه كه به اعتقاد منتقدين، گفتوگوهاي گيرا، استفاده از حركتهاي دوربين در خلق فضاي كابوسمانند داستان و بازي بينظير هاريبور از امتيازهاي فيلم ميباشند. و ميرسيم به رمان دكتر ژيواگو، اثر جاوداني نويسنده روس و برنده جايزه نوبل، بوريس پاسترناك، كه ديويدلين، كارگردان بنام انگليس در همكاري مجدد با فيلمنامهنويس خود در فيلم «لورنس عربستان»، رابرت بولت به خلق حماسهاي اقدام نمود كه در آن زندگي و سرنوشت آدمهاي داستان، به واسطه استبداد توفانهاي بيرحم تاريخ تغيير مييابد. بازي گرم و صميمي «جوليكريستي» در نقش لارا، «رُداستايگر» در نقش كاماروفكي و «آلكگينس» با حضوري متناوب به عنوان راوي مجموعهاي از به ياد ماندنيترين تأثيرات سينمايي را به جاي نهاده است. يك فيلم رنگي 193دقيقهاي با بازي عمر شريف در نقش دكتر ژيواگو كه به گفته يكي از منتقدين، اقتباس ديويدلين از رمان پرآوازه «پاسترناك»، يكي از آن مواردي است كه جان ميدهد براي بحث درباره ارزش و اهميت (عظمت) در سينما كه موفقترين وجه كار آن، نمايش ناكامي يك نسل در گذار تحولات و آشوبهاي تاريخ است كه به همراه نواهاي سحرانگيز موسيقي «موريسژار» تغزل و شكوه را بارها با هم ميآميزد.
نمونههاي ذكر شده تنها مربوط ميشد به اقتباسهاي ادبي از روي رمانهاي روسي كه انشاءاله در مجال بعدي به نمونههاي ديگر از ساير كشورها نيز اشاره خواهد شد.
در پايان نقل قول كنيم از نيك جيمز، دبير نشريه معتبر (سايت اندساوند) كه «در قانون قديمي، اينكه رمانهاي بزرگ مسلماً به ساخت فيلمهاي موفق نميانجامند، استثنائاتي.... وجود دارد.»
|