شهاب الدین/

در سیستم راجرلاو محدوده‌های صوتی سینه و میانی را ازهم جدا می‌کند که برای آقایان حدودا از "می" یا "فای" بالای (دو وسط پیانو) آغاز می‌شود که از صدای سینه وارد محدوده‌ی صدای میانی می‌شویم و برای خانم‌ها از "سی بمول" یا "سی" (بالای دو وسط پیانو) وارد محدوده‌ی میانی می‌شویم. این نتها را در صداسازی پل (بریج) می‌نامند و می‌بایست همیشه به شکستی که در این منطقه‌ها می‌تواند پیش بیاید توجه داشته باشیم ولی در متد برت منینگ پل‌ها را به‌گونه‌ای دیگر متفاوت از آن چیزی که راجرلاو می‌گوید ترسیم می‌کند و محدوده‌ی سینه و میانی را با ترفندی در هم ادغام می‌کند در این متد بدن حالت طبیعی‌تری به خود می‌گیرد که بسیاری از مشکلاتی مانند تنش، بالارفتن سیب گلو، انقباض شکم، پرتاب هوا و سنگینی صدا به خودی خود برطرف می‌شوند. در این متد برای درک شیوه تمرین‌هایش صدا را به چهار قسمت تقسیم کرده است:

اولین بخش، دوی اکتاو پایین‌تر از (دوی وسط پیانو) تا دوی وسط پیانو(middle c).

دومین بخش، دو وسط پیانو تا دوی اکتاو بالاتر (mail high c) که می‌توانیم آن را دو بالای مردانه ترجمه کنیم.

بخش سوم را از (mail high c) در نظر می‌گیرد تا دوی اکتاو بالاتر که آن‌را (femail high c) می‌نامد که می‌توان آن‌را "دوی" بالای زنانه ترجمه کنیم و بخش چهارم که از femail high c شروع می‌شود و بالا می‌رود که بالاترین بخش صوتی ما خواهد بود که همان صدای سوپر هد یا سوت نامیده می‌شود. در بخش اول صدای نرم سینه را داریم که آرام آرام با نزدیک شدن به "دوی" وسط پیانو روشن می‌شود و با رسیدن به انتهای این بخش یعنی" دوی" وسط پیانو باید اجازه دهیم تا صدای سبکی از سروارد صدای سینه شود و میکسی پدید آید که بیشتر رنگ سر در آن حضور داشته باشد تا سینه که برت منینگ آن را تحت عنوان تغییر تارهای بلند به تارهای کوتاه ذکر می‌کند در واقع مانند این است که از "دوی" وسط پیانو دنده را عوض می‌کند و صدا کمی روشن می‌شود و تمامی بخش دوم را در بر می‌گیرد جالب اینجاست که این رنگ صوتی که آمیخته‌ای از صدای سر و تا حدی هم سینه است می‌تواند به سادگی وارد محدوده‌ی صدای میانی شود که در متد راجر لاو وجود دارد، با رسیدن به نت دوی اکتاو بالاتر از دوی وسط پیانو وارد بخش سوم می‌شویم که دوباره لطف می‌کنید با تعویض دنده رنگ روشن‌تری را در بخش سوم کشف می‌کنید و که در واقع همان صدای سر است و با بالا رفتن با این رنگ در بخش سوم در انتهای این اکتاو یعنی (سی، سی بمول، دو) دوباره به رنگ روشن‌تری دست پیدا می‌کنیم که همان صدای سوت یا همان صدای سوپر هد است این همان محدوده‌ای است که خوانندهای سوپرانو در کلاسیک و یا ماریا کری در پاپ یا حتی گریگوری لیپز (خواننده‌ی مرد) در لحظاتی که زیرترین صداهارا می‌خوانند وارد آن می‌شوند در واقع با چنین رنگ صوتی سبک و ظریفی قادر خواهیم بود تا وارد بخش چهارم شویم. به‌طورکلی در مقایسه با راجرلاو آموزش‌های برت منینگ بسیار نفس‌گیرتر است و محدوده‌هایی را که اجرا می‌کند حدودا دو اکتاو بیشتر از متد راجرلاو است یعنی دو اکتاو بیش از آن چیزی که ما به‌عنوان صدای شش دانگ تصور می‌کنیم. در واقع با این سیستم آموزشی خواننده‌های امروز توانسته‌اند در زمینه‌ی وسعت آوازی‌شان جهش چشمگیری داشته باشند و از استانداردهای چیزهایی که ما تا به حال دیده و شنیده‌ایم بسیار فراتر بروند، البته که این توانایی همواره در پتانسیل همه‌ی ما وجود داشته ولی راه رسیدن به آن قابل درک نبوده است. همانطور که گفته شد ظرافت این سیستم آموزشی دراین است که با نازک کردن صدای سینه می‌توانیم به‌صورت طبیعی وارد آن چیزی که راجرلاو تحت عنوان محدوده‌ی صدای میانی نام می‌برد شویم ولی دقت داشته باشید این رنگ صوتی فاقد رزونانس کافی برای یک آواز ا تمام عیار است. در حقیقت این صدای خالص اولیه‌ای است که از تارهای صوتی در مسیر زیپ شدنشان پدید می‌آید و به‌عنوان رنگ پایه و سبکی در نظر گرفته می‌شود که قرار است با چیزهایی جذاب و درخشانی ترکیب شود که آن راصدای میکس می‌نامند.

متاسفانه در شرایطی هستیم که هنوز برخی اساتید فرق صدای سر و فالستو را نمی‌دانند و تصور کنید که این متد از همان لحظه‌ی اول درک نمی‌شود و بارها من این سوال مضحک را می‌شنوم که چرا «برت منینگ» با فالستو آغاز می‌کند و حقیقتا نمی‌دانم که باید چه عکس العملی نشان دهم چون از بس که گفتم محدوده‌ی صدای سر از فالستو متفاوت است زبانم در آورده است. باز هم تاکید می‌کنم در بخش دوم صوتی ذکر شده رنگ صدای سینه باید به صورت کمی حضور داشته باشد ولی صدای سر ارجحیت دارد ولی متاسفانه این رنگ برای یک گوش آماتور می‌تواند فوسه برداشت شود در حالی که این وضعیت صوتی از لحاظ مکانیسم درونی بسیار بسیار متفاوت از فالستو است و می‌تواند به جاهای بسیار باور نکردنی برسد در حالی که اگر تارها از هم باز شوند و فوسه شود این موضوع محال است که اتفاق ببفتد به همین دلیل برت در تمامی آموزش‌هایش به فالستو نشدن و زیپ نگه داشتن تارها تاکید فراوان میکند و با نشان دادن صداهای غلط این موضوع را برای ما باز می‌کند. برای درک این مبحث تخصصی حتما دیاگرامی را با فایل صوتی ارائه خواهم داد.