سحر رکنینژاد/
کودک، انسان خردسال (دختر و پسر) گفته میشود. واژه کودک از ریشه واژه پهلوی kuk به معنای کوتاه میباشد و با واژههای کوتاه و کوچک هم خانواده میباشد. این واژه به بزرگ نشدن و سادگی و پاکی نیز اشاره دارد. در کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، کودک به هر انسانی که زیر هجده سال تمام باشد گفته میشود.
آیا تا به حال به لذتهای دوران کودکیتان فکر کردهاید، تمام ترسها و شادیهایی که در روزهای بزرگسالی و میانسالی و پیری به سراغتان میآید ریشه در این دوران دارد. دورانی که به بازی و آموزش میگذرد. پدر خوب، پسر خوب را پرورش میدهد و مادر خوب نیز برای دخترش نمونه زن بودن میشود. اگر پدر و مادر در زندگی فرزند نقشی نداشته باشند، فرزند هویت مناسب پیدا نمیكند و اگر پدر و مادر بدرفتار باشند، فرزندی با هویت منفی و اجتماع ستیز را پرورش میدهند. گذشته همیشه به صورت دیدگاههای شخصیتی، در زندگی آینده فرد تجلی میكند. در دنیای امروز علاوه بر پدر و مادر و آموزگاران، رسانههای گروهی نیز در شكل دادن خلق و رفتار كودك و نوجوان نقش دارند اگر نمونههایی كه آنها تبلیغ میكنند شایسته باشند، كودك به وسیله همانندسازی با این نمونههای خوب، رفتار آنان را تقلید میكند اما اگر نمونههایی كه در رسانه ظاهر میشوند نماینده گفتار و رفتار نادرست باشند مروج بیمسئولیتی، دروغگویی، رفتارهای غیراخلاقی و قانونشكنی خواهند شد. حال تصور کنید کنید کودکی که نه تنها لذت بازی کردن را نمیچشد بلکه نه پدر و مادری دارد که الگوی مناسبی برای او باشند نه آموزگاری که بخواهد به او تلنگری بزند و نه رسانهای که بخواهد او را از ورطه درد بیرون بکشد. این کودک که مدنظر ما است کودکیست که خود را فدای خانواده کرده یعنی شرایط باعث شده که او نقش پدر، مادر و به قول شازده کوچولو مسئول دیگران بشود، مسئول دیگرانی که او را رام خودش کردهاند. کودکانی که به عنوان یک کارگر در کارگاههایی همچون کیفدوزی، کیفدوزیها، بازیافتها، کورهپزخانهها و خیلی جاهایی که شاید به تصویرتان هم نیاید کار میکنند آن هم بیش از 8 ساعت در روز و هیچ نوع مرخصی اعم از استحقاقی و استعلاجی نیز ندارند. کافی است سری به به منطقه خاتونآباد بزنید یا به مراکز پسماند بروید، مشاهده میکنید که بچهها در انواع مشاغلی که در قانون منع شدهاند، مشغول به کار هستند.
شغلهای سخت و ممنوع
قانون کار 23شغل را به عنوان مشاغل ممنوعه برای کودک مشخص کرده است و همچنین در آییننامه کنوانسیون امحاء بدترین اشکال کار کودک که توسط هیات دولت در سال 82 نوشته شد، بیش از 30 شغل برای کودکان ممنوع اعلام شده است و تاکید شده که هیچ کودکی، تحت هیچ شرایطی در این مشاغل کار نکند. همچنین میتوان شغلهای قالیبافی، کار در کورهپزخانهها وخدمات شهری مانند رفت و روب شهری، تخلیه فاضلاب و بازیافت زباله و جوشکاری، را جزوء کارهای ممنوعه شمرد. این کارها حتی برای بزرگسالان هم سخت و طاقتفرسا است چه برسد زمانی که کودکی زیر 15سال یا حتی بالاتر از این سن به آن مشغول باشد. در ایران برای کار کودکان هیچ قانونی وجود ندارد. در ماده 72 قانون کار حداقل سن 15سال و در قانونهای بینالمللی سن کار 18سال تعیین شده است اما در کارگاههایی خانوادگی یا در شرایطی که اعضای خانواده کودک کارفرما محسوب شوند، کودک زیر 15سال نیز میتواند؛ در این کارگاهها به کار گرفته شود که این خود جای سوال دارد. کار کردن کودکان در گارگاههای خانوادگی زمانی شدت میگیرد که خانوادهها مشاهده میکنند، کارگاههای خانوادگی برایشان سودآوری بیشتری دارد به دلیل فقر فرهنگی و اقتصادی به کودکان خود دستمزدی نداده یا حقوقی بسیار اندک برایشان در نظر میگیرند و این مساله باعث سود بیشتر و افزایش محصولاتشان شده و در نتیجه کودکان از مهمترین مساله خود یعنی تحصیل باز میمانند. برخی کودکان در کارگاههای قالیبافی و دامداریها کار میکنند و معمولا به دلیل اینکه نیروی کار ارزانی هستند، تمام ساعاتشان از آنان گرفته میشود و در نتیجه این کودکان نمیتوانند به تحصیلات خود ادامه دهند. در حقیقت کودکی از این گروه از کودکان گرفته شده و تنها کار و اشتغال طاقتفرسا زندگی را آنان را پر میکند. در مورد کودکان کار و خیابان که بدترین شکل کار کودکان است ایران به کنوانسیونهای بینالمللی در این زمینه پیوسته است. اما در مورد سختی کار کودکان زیر 15سال هیچ قانون و حمایتی نیست.
کودکانی که بهجای بازی، بازیچه میشوند
درست است که در قانون کار ایران امتیازاتی به کودک کار داده شده مانند اینکه کارگر نوجوان که در این قانون کارآموز خوانده میشود، نیمساعت کمتر از بزرگسالان کار کند. همچنین دارای پرونده پزشکی بوده و در مشاغلی که مضر برای این گروه از کارگران بوده و آنان را از نظر اخلاقی و جسمی با تهدید مواجه میسازد، نباید مشغول به کار شوند. اما متاسفانه در عمل این قوانین اجرا نمیشود. کودکان کارگر شاغل در کارگاهها به دلایل مختلف اغلب بسیار بیشتر از بزرگسالان کار میکنند. شرایط کار این کودکان بسیار سختتر از شرایط کار بزرگسالان بوده و به قوانین موجود در این زمینه عمل نمیشود. متاسفانه هنگامی هم که بازرس اداره کار برای سرکشی در این کارگاهها میرود صاحبکارها این کودکان را پنهان میکنند تا متوجه سختی کار آنها نشوند. جالب است اگر در سطح شهر دقت کرده باشید، متوجه میشوید که گروهی از کودکان کارگر همچون کارگران بازیافت زباله با لباسی مشخص که نشاندهنده بهکارگیری آنها از سوی پیمانکاران شهرداری است به کار مشغول هستند و متاسفانه نظارتی نیز در این خصوص صورت نمیگیرد. هرچند که بسیار عجیب است در ارگانی همچون شهرداری از این کودکان برخلاف قوانین استفاده میکند، و عجیبتر این است که شهرداری مدعی است که پیمانکاران این کودکان را به کار میگمارند، اما این سخن نیز رافع مسئولیت شهرداری در این خصوص نیست، چرا که پیمانکار نیز توسط شهرداری تعیین شده است و کودکان در مراکز پسماند کار میکنند. به عقیده ما هر قدر که سازمانهای مردم نهاد و فعالان حقوق کودک این موضوع را جدی میگیرند، برای نهادهای قانونی موضوع کار کودک خیلی جدی نیست. هنوز از دنیای بیرون آنچنان درکی ندارد و وقت بازیاش است تا بتواند به درک لازم دست یابد. این کودکان به جای بازی با همسن و سالانشان به کار گرفته میشوند و گاهی خانوادهها آنها را به کار وادار میکنند تا از پس هزینههای زندگی بربیایند. اما کارهایی که این کودکان انجام میدهند گاه سنگین بوده و علاوه بر اثرات مخرب روحی، بر روی سلامت آنها نیز تاثیر گذاشته و عواقبی به دنبال دارد. کودکان باید در دوران کودکی، به طور واقعی کودکی کنند تا به شکل صحیح پرورش یابند. کودکان با توجه به اقتضاء سنی خود کاملا بیدفاع هستند که در برخی موارد مورد سوء استفاده قرار میگیرند. شاید خانوادههای آنها نیز از این موضوع مطلع نباشند که کودکانشان مورد فشارهای روحی و جسمی قرار میگیرند.
راهی برای شناسایی بیابیم
مهمترین راهکار برای کاهش و ریشهکنی این شرایط، شناسایی کودکانی است که در کارگاهها مشغول به کار هستند، معمولا زمانی که از اصطلاح کودک کار استفاده میشود، کودکان دستفروش تداعی میشود اما بسیاری از کودکان در کارگاههای زیرزمینی با شرایطی کار میکنند که از نظر دیگران نامرئی است، لذا ضروری است، این کودکان شناسایی شده و مسائلشان از طریق رسانهها بیان شود. همچنین باید در این زمینه به قانون عمل کرد، وقتی قوانینی در کشور داریم؛ که کار کودک را در برخی مشاغل منع میکند، باید به آن عمل شود. چه در قانون کار و چه در آئین نامه اجرایی کنوانسیون امحاء بدترین اشکال کار کودک نوعی دستهبندی از مشاغل داریم که در آن افراد زیر 18سال از انجام این کارها منع شدهاند، اما متاسفانه به راحتی این کارها توسط کودکان انجام میشود.
کاش زوجین هنگامی که تصمیم به بارداری و آوردن یک کودک دارند قبل از هرچیزی شرایط را برای رفاه او در نظر بگیرند که هیچگاه شاهد حضور کودکان در اینجور مکانها نباشیم. حتی آن دسته افرادی که کودک خود را برای تعطیلات تابستانی راهی اینگونه کارگاهها میکنند نیز باید بدانند که کودک نیاز به تفریح و بازیگوشی دارد و کودکی که شیطنت و بازی نمیکنند مطمئنا مشکل روحی دارد. متاسفانه با اینکه جامعه ما در حال پیشرفت است اما هنوز هم خانوادههایی بدون برنامهریزی تصمیم به فرزندآوری میکنند و در این شرایط سرنوشت کودک معلوم نخواهد بود.
و سوال مهم
حال افرادی که از کودکان کار میکشند آیا روزی خودشان کودکی نکردهاند و از همان ابتدا مشغول به انجام کارهای سنگین بودهاند و مورد آزار قرار گرفتهاند؟
|