مسعود شجاعی یکی از باتجربهترین بازیکنان تیم ملی است. او هم آرام آرام به سالهای آخر حضورش در تیم ملی نزدیک میشود و با کولهباری از تجربه، حرفهایش را به زبان میآورد. مسعود که پس از اتفاقات و اقدامات اخیر در قبال تیم ملی و کروش سکوت کرده بود، در گفتوگو با خبر این سکوت را میشکند و از وزیر ورزش و اسدی میخواهد که یک بار مردم را راضی نگه دارند.
در بازي با شيلي به اندازه بازي با سوئد خوب نبودي...
نميدانم بازي با شيلي را ديديد يا نديديد، اگر ديديد احتمالاً دورتان شلوغ بوده است! فكر كنم در هر دو بازي، كارهايي را كه مربي ميخواست، در زمين انجام دادم. تلاش كردم تا به تيم كمك كنم.
در بازي با سوئد دريبل كشوييات گرفت و خيلي بازيات به چشم آمد.
در آن بازي شرايط طوري بود كه ما بازيكنان خط جلو، ميتوانستيم توپ را حفظ كنيم و يار مستقيم را از مقابل برداريم. هدف هم اين بود كه فضاي زيادي به وجود بيايد تا بتوانيم خطرساز شويم. هدف ديگر اين بود كه تيم بتواند نفسي بكشد و جلوتر بيايد. به همين دليل سعي ميكردم هر توپي كه ميگيرم رو به جلو حركت كنم و دريبل بزنم.
بعد از بازي با سوئد دو اتفاق افتاد. هم جواد نكونام از تيم ملي خداحافظي كرد و هم كارلوس كروش. از اين اتفاقات شوكه نشديد؟
من از قبل ميدانستم نكونام و كروش از تيم ملي خداحافظي ميكنند، به همين خاطر شوكه نشدم ولي خيلي ناراحتكننده بود و شب تلخي رقم خورد.
خداحافظي جواد نكونام بيشك براي تو سختتر بود چون هميشه در اردوهاي تيم ملي با هم بوديد. سالها در تيم ملي و اوساسونا همبازي بوديد.
دقيقاً همينطور است كه ميگوييد. من تقريباً 5 سال با آقاجواد در اوساسونا همبازي بودم. 10 سال هم كه در تيم ملي كنار هم بوديم. خيلي سخت است كه بعد از اين همه مدت، ديگر كنار هم نباشيم. در اين سالها چيزهاي زيادي از آقاجواد ياد گرفتم، چه در بيرون از زمين و چه در داخل زمين. او يك كاپيتان موفق بود و شك ندارم در آينده هم موفق خواهد بود.
فكر ميكني جواد نكونام به موقع خداحافظي كرد يا هنوز ميتوانست براي تيم ملي بازي كند؟
كسي غير از خودش نميتوانست تشخيص بدهد چه زماني برود. فاكتورهايي بايد كنار هم قرار بگيرند كه يك بازيكن بتواند سختترين تصميم زندگياش را بگيرد ولي همانطور كه ديديد آقاجواد چه از نظر روحي و چه فيزيكي در شرايط مطلوبي بود، به گونهاي كه در آخرين بازيهاي ملي هم خوب بازي كرد، گل هم زد و به نظرم در اوج رفت.
قبل از اردوي فروردين اتفاقاتي براي كروش افتاد. به او گفتند كه تيمش پايينتر از استانداردها بوده و اين فشارها از داخل فدراسيون باعث شد تا كروش اميدي به ماندن نداشته باشد. نظرت درباره اتفاق رخ داده چيست؟
از شخصي كه درباره استانداردها حرف ميزند و نتايج تيم ملي و كروش را زير استاندارد ميخواند، سؤالهايي دارم. آيا مطالعهاي درباره استانداردهاي فوتبال داشته است؟ ايشان بازيكن تيم ملي بوده ولي سالها در فوتبال حضور نداشته است. آيا از استانداردها آگاهي دارد كه اين حرفها را ميزند؟ ميداند زمين تيم ملي بزرگسالان بايد مختص اين تيم باشد و تيمهاي ديگر در آن تمرين نكنند؟ تيمهاي مختلف، از باشگاهي بگيريد تا ملي و حتي بازيهاي دوستانه باشگاهي را در آن برگزار ميكنند. ايشان ميداند كه تيم ملي نبايد در يك زمين درجه 4 تمرين كند؟ استاندارد يعني اينكه تيم ملي در راه مهمترين تورنمنت فوتبالي دنيا و جام ملتها، البسه و امكانات خوبي در اختيار داشته باشد نه اينكه از لباسهاي توليد داخلي استفاده كنند و مارك آلاشپورت را روي مارك توليديهاي داخلي بچسبانند. مگر ميشود در ارگانهايي با عظمت وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال چنين اتفاقهايي بيفتد و كسي باخبر نباشد؟ مگر اينكه با هماهنگي خودشان باشد! آقايان دلسوز دانا، استاندارد يعني تيم ملي بايد در هتل درخور شأن اسكان داشته باشد نه در يك مسافرخانه بين راهي و در 70 كيلومتري شهر! استاندارد يعني وقتي تيم ملي را براي بازيهاي بزرگي مثل شيلي و سوئد ميفرستند، يكي از مسئولان ما بيايد و كنار مسئولان آنها بنشيند نه اينكه تيم ملي را به امان خدا رها كنيد و انتظار معجزه داشته باشيد. من و خيلي از بازيكنان تيم ملي دل پري از مسئولان فدراسيون داريم، همانطور كه خيلي از مردم ايران از وضعيتي كه دارند، دلخوش نيستند. ما هم اين را خوب ميدانيم كه در بعضي از بازيها توقعات را برآورده نكرديم و نشده برنده بازي باشيم و مردم را خوشحال كنيم ولي هميشه تا آخرين حد توانمان در زمين جنگيديم. به خاطر مردم، ايران، خودمان و خانوادهمان هيچوقت كمكاري نكرديم ولي كاري كه مسئولان در حق تيم ملي كردند، اسمش كمكاري و كملطفي است. شايد خيليها ندانند. فيفا براي حضور هر بازيكن در جامجهاني يك مبلغي را روزانه به مليپوشان پرداخت ميكرد. وقتي در برزيل بوديم اين مبلغ نزديك به 13 هزار دلار شد ولي ما حتي يك ريال هم دريافت نكرديم؛ مثل خيلي از وعدههاي ديگري كه رئيسجمهور قبلي و مسئولان دادند ولي عملي نكردند. فقط خواستند به بهانه پاداش از موفقيت رسيدن به جام جهاني، استفاده كنند و يك نمايشي داده باشند و سوژه رسانهها شوند. در واقع همه چيز به اسم ما تمام شد و به كام اين مسئولان. بحث من و ديگر بازيكنان بحث ماديات و پول نيست. همه ما از بياحترامي و توهيني كه ميشود، ناراحت هستيم. فكر ميكنم الان ديگر وقت آن است كه جلوي اين بياحتراميها بايستيم و اجازه ندهيم بيشتر از اين، شخصيتمان پايمال شود.
اسدي، دبير كل فدراسيون فوتبال از عملكرد كروش راضي نيست. حرفهاي او باعث شده تا سرمربي تيم ملي تصميم به جدايي بگيرد. نظر اسدي دقيقاً عكس نظر مردم است. شما چه نظري داريد؟ آيا كروش واقعاً كاري براي تيم ملي نكرده است؟
كي نظر مردم براي مسئولان ورزش مهم بوده كه اسدي بخواهد به نظر آنها احترام بگذارد؟ من نميگويم با نظر مردم، سرمربي تيم ملي را انتخاب كنند ولي آيا فكر كردهاند كه دليل اين همه وفاق مردم و عده زيادي از اهالي فوتبال براي ماندن كروش، چيست؟ يا اينكه مثل خيلي وقتهاي ديگر چشمهايشان را روي همه چيز ميبندند و خودشان به تنهايي و با استانداردهاي مدنظرشان تصميم ميگيرند. البته اينقدر كه همه چيز در ورزش به هم ريخته، هركسي ميتواند حرف بزند، نظر بدهد و تصميم بگيرد اين اتفاق چيز عجيبي نميتواند باشد.
جدايي كارلوس كروش از تيم ملي چه پيامدهايي ميتواند داشته باشد؟
من فكر ميكنم اولين و مهمترين پيامد آن از بين رفتن شخصيت تيمي و جايگاه تيم ملي كه در فوتبال دنيا بهدست آوردهايم، خواهد بود. صدها پيامد ديگر هم دارد كه اگر بگويم شايد يك كتابچه از آن درست شود.مشكل مسئولان ورزش ما اين است كه نميدانند چه ميخواهند و تكليفشان با خودشان هم معلوم نيست، چون تصميمگيرنده نيستند و در واقع نقش مجري را ايفا ميكنند. به همين دليل يك روز برانكو را اخراج ميكنند و بعد تازه ميفهمند چهكار كردهاند. بعد از آن هم دادكان را چون حرفش با آنها يكي نيست و زير بار حرف زور نميرود، بركنار ميكنند. يك روز علي دايي را با يك باخت و بدون هيچ دليل منطقي، بركنار ميكنند و تازه بعدش ميفهمند كه تصميمشان درست بوده يا نه. امروز هم نوبت كروش است...
حرف خاصي مانده كه بخواهيد بگوييد؟
من از آقايان يك درخواست ميكنم. خواهش ميكنم حرفم را بخوانند و فكر كنند. در حال حاضر با وضعيت كشور، گرانيها و شرايط سخت زندگي براي قشر متوسط رو به پايين، شايد يكي از معدود دلخوشيهاي مردم كه به اندازه انگشتهاي دست هم نيست، همين ورزش و به خصوص فوتبال باشد. مردم با اين فشار و سختي كه تحمل ميكنند، شايد يك بازي خوب تيم ملي حداقل براي مدتي كوتاه خوشحالشان كند و گرفتاريها و بدبختيها را از يادشان ببرد. پس از شما خواهش ميكنم براي يك بار هم كه شده، فقط يك بار به درخواست مردم گوش بدهيد و بگذاريد حالا كه ملت حالشان با اين تيم ملي و مربي خوب است، اجازه دهند وضعيت تغيير نكند. نخواهيد كه مثل خيلي از وقتهاي ديگر در اوج اميدواري و خوشحالي مردم، حالشان را خراب كنيد. آقاي گودرزي و اسدي خطابم به شماست كه مصمم هستيد اين تيم از هم پاشيده شود؛ اگر يك بار كه هم شده ميخواهيد مردم و ما دوستتان داشته باشيم، كروش را حفظ كنيد و نگذاريد اين تيم از هم بپاشد. براي يك بار هم كه شده باعث شويد كه اين مردم راضي باشند و بگذاريد اسمتان به خوبي و نيكي در تاريخ فوتبال ماندگار شود.
دست مسعود شجاعي شكسته است؟
مچ دست مسعود شجاعي در ديدار برابر سوئد دچار آسيبديدگي شد؛ آسيبديدگياي كه مشخص شده باعث شكستگي دست اين بازيكن شده است. مسعود شجاعي پس از بازگشت به قطر و تداوم احساس درد در مچ دستش به توصيه پزشكان باشگاه الشحانيه از دست چپش عكس گرفت و مشخص شد كه او از اين ناحيه دچار شكستگي شده است. اكنون دست شجاعي در آتل است و بنا به توصيه پزشكان بايد شش هفته همين شرايط را تحمل كند ولي او به دليل شرايط حساس تيمش در ليگ ستارگان قطر اعلام كرده با همين دست شكسته هم براي تيم الشحانيه بازي خواهد كرد!
|