دكتر ايمان هنرپور
NLP (ان. ال. پي) علمي نوپاست كه موضوع آن مطالعه برجستگيها و كيفيت افراد و سازمانهايي است كه موفقيتهاي شگرفي را كسب كردهاند و بعد از پيدا كردن مدل موفقيت، آنان در صدد آموزش اين مدل به ديگران برميآيند.
بر اساس اين مدليابي NLP به مطالعه چگونگي شكل يافتن تجربه از ذهنيت ما ميپردازد به اين معنا كه ما چگونه دربارهي ارزشها و عقايد خود ميانديشيم و چگونه حالات هيجاني و عاطفي خود را خلق ميكنيم. در واقع NLP چگونگي شكلگيري دنياي دروني ما از تجربههايمان و معني دادن به آن را بررسي ميكند. نقطه سرآغاز NLP مطالعه قدرتمندترين برقراركنندگان روابط از قبيل تجار بزرگ، دانشمندان و اساتيد است كه اين مطالعه تبديل به تشكيل يك سيستم دانش براي كساني ميشود كه ميخواهند از آن الگوبرداري كنند.
به اين الگوها، ابزار و روشهاي عملي نيز اضافه ميگردد تا راهنماي عمل براي كساني باشد كه ميخواهند از آن استفاده كنند. اين روشها و ابزارها به نحوي بينالمللي در ورزشهاي حرفهاي، تجارت، فروش و بازاريابي، حقوق و تعليم و تربيت مورد استفاده قرار ميگيرند؛ هر چند NLP چيزي بيشتر از يك تكنيك صرف است. NLP را ميتوان طريق تفكر يا چارچوبي براي ذهن كه بر مبناي كنجكاوي بنا شده و حتي اكتشافي دروني هم ناميد. اصطلاح NLP عبارت از سه كلمه است كه هر كدام كاربرد خاصي در تركيب اين دانش دارند.
مطالعه ذهن و چگونگي كاركرد آن (عصبشناسي) Neurology :N
مطالعه چگونگي كاربرد زبان و تأثير آن بر آدمي (زبانشناسي) linguistics : L
چگونگي ترتيب يافتن امور براي رسيدن به هدفي خاص (برنامهريزي)Programming :P
تعريفهاي متعددي از NLP صورت گرفته است كه در ذيل چند مورد از آنها را فهرستوار مرور ميكنيم:
NLP: مطالعه ساختار تجربه ذهني انسان است.
NLP: يك استراتژي تعيين شده يادگيري است براي يافتن و استفاده از الگوهاي فكري
NLP: شناختشناسي بازگشت به آن چيزهايي است كه از دست دادهايم، يعني اقبال و جذابيت
حال براي فهم كامل NLP به اين داستان توجه كنيد:
روزي پسري از مادر خود پرسيد: مادر NLP چيست؟
مادر پاسخ داد به تو خواهم گفت ولي قبل از آن بايد كاري را انجام دهي تا بتواني معناي آن را دريابي. به پدربزرگ كه روي صندلي در اتاق نشيمن نشسته نگاهي بيانداز!
پسر پاسخ داد: خوب!
مادر: برو از او بپرس كه بيماري روماتيسم او چطور است؟
پسر به نزد پدربزرگ رفت و سؤال كرد: پدربزرگ حال پاهايت چطور است؟
پدربزرگ: آه، كمي بدتر شدهاند مخصوصاً حالا كه باران ميبارد و هوا مرطوب است بدتر هم ميشوند. خيلي اذيت ميشوم. پدربزرگ نگاهي حاكي از درد به نوهاش انداخت. پسر بازگشت و به مادر گفت: حالش بد است فكر كنم او را ناراحت كردم؛ حالا معناي NLP را به من ميگوييد؟
مادر: حالا به پيش او برگرد و از او بپرس كه خندهدارترين چيزي كه تاكنون به ياد ميآورد كه تو انجام دادي چه بوده است؟
پسر از پدربزرگ اين سؤال را ميپرسد و پدربزرگ جواب ميدهد: هاها (در حالي كه لبخندي بر لبش مينشيند و چهرهاش شاداب ميشود). يك بار تو سعي كردي در چهارشنبهسوري در خانه آتشبازي راه بياندازي! عجب روزي بود همه جا را به هم ريخته بودي و سر و صداي مادرت را درآورده بودي!!!
پسر به نزد مادر بازگشت و ماجرا را براي او تعريف كرد. مادر پاسخ داد: تو احساس پدربزرگت را با چند كلمه تغيير دادي اين همان NLP است.
اصول NLP:
NLP شش اصل اوليه دارد كه به عنوان ستونهاي NLP شناخته شدهاند.
1- شما: حالت عاطفي و درجهي مهارت شما
شما مهمترين تست هرمداخله NLP ميباشيد. اين شما هستيد كه NLP را واقعي ميكنيد. ابزار آن در دستان شماست و اين شما هستيد كه ميتوانيد آن را به نحو درست يا غلط استفاده كنيد.
2-پيشفرضها: اصول NLP
اين اصول راهنماي NLP هستند و در واقع به باورهايي گفته ميشود كه فرض گرفته شدهاند و همه آنها را پذيرفتهاند؛ مثل آزادي انسان.
3-توافق: كيفيت روابط
به معناي اعتماد متقابل و پاسخگو بودن در قبال اعمال خود است. ما زماني ميتوانيم به توافق با ديگران دست يابيم كه روشهاي زندگي ديگران را بفهميم و به آنها احترام بگذاريم.
4- نتيجه: دانستن آن چه كه ميخواهيد
وضوح داشتن هدفي كه ميخواهيم به آن برسيم و بيان كردن آن به گونهاي كه براي ديگران هم قابل فهم و پذيرش باشد.
5- بازخورد: چه زماني ميفهميم آن چه را كه ميخواهيم، داريم؟
زماني كه ميدانيم چه چيزي را ميخواهيم تمامي توجه ما معطوفِ به دست آوردن آن ميشود. پس از اين نوبت آن است كه خوب دقت كنيم كه چه زماني به مطلوب خود نزديك ميشويم. اين هوشياري با توجه به اطلاعات دريافتي از محيط براي ما حاصل ميشود مثل تحسين ديگران.
6- انعطاف: اگر مانعي رفع نشدني سر راه ما باشد كار ديگري انجام دهيم
اگر كاري را ميخواهيم انجام دهيم براي آن كه به هدف برسيم و آن كار نتيجهبخش نباشد، بايد بدانيم كه براي رسيدن به اهدافمان راههاي ديگري نيز وجود دارد.
به كار بردن اصول NLP ميتواند به ما در غلبه بر مسائل زيادي از قبيل ترسها، افسردگي، اختلالات عادت و وسواس و بيماريهاي روانتني كمك زيادي كند. گرچه امروزه انتقادات زيادي از اين شاخه علمي ميگردد ولي هنوز هم كاربردهاي زيادي را ميتوان از آن سراغ گرفت.
|