|
|
سروناز بهبهاني
روزگار عجيبي است؛ آنقدر عجيب كه در دنيايي به اين بزرگي، براي بعضيها جايي نيست. آدمهايي كه با برچسب اشرف مخلوقات بودن در ويترين روزها خاك ميخورند و شاهد رفت و آمد پر سر و صدا و پر زرق و برق انواع حيوانات اهلي و غيراهلي در دايره زندگي هستند. آدمهايي كه هم كار ميكنند، هم فكر ميكنند و هم سعي دارند از انسان و انسانيت فاصله نگيرند. آدمهايي با آرزوهاي بزرگ و كوچك مثل همه و رؤياي اندكي ديده شدن اما قسمت دردناك ماجرا اين جاست كه بخش عمدهاي از صاحبان فكر و انديشه و قلم در اين دسته جاي ميگيرند. كساني كه عليرغم بازتاب و نتيجه قابل توجه آثارشان نه خوراك مناسبي براي رسانههاي تصويري هستند و نه سوژه جالبي براي عكس روي مجلهها. نه لباسهاي آنچناني ميپوشند و نه حاشيههاي اين چنيني دارند. پس محكومند به فراموشي. تنها در گوشه خلوت خود مينويسند و مينويسند و ميميرند. هرچند گفته ميشود كه ارزش آثار هنري ممكن است سالها پس از مرگ افراد مشخص شود و زبان بهترين معيار براي ارزيابي است اما پس تكليف روزهايي كه در كنار مردم نفس ميكشيم، در خيابان راه ميرويم، حرف ميزنيم و كسي نميبيندمان چه ميشود؟ واقعاً قابل تأمل است در جامعهاي كه مدام دم از تاريخ برجسته ادب و پيشينه فرهنگي مردم آن زده ميشود، ميزان استقبال از كتاب و گرايش اقشار مختلف به كتابخواني و علاقهمندي به شناختن چهرههاي جديد در اين عرصه به حداقل ممكن رسيده است. چقدر دل آدم ميسوزد وقتي كه تيراژ يك كتاب شعر 500نسخه و تيراژ فيلمي كه از موسسه رسانههاي تصويري به بازار ميآيد 500هزار نسخه است يعني واقعاً تفاوت جذابيت كتاب و فيلم تا به اين حد زياد است؟ يعني به صورت خوشبينانه يك كتاب خوب تنها 500 مخاطب دارد و يك فيلم متوسط و حتي ضعيف كه اكثر افراد پس از ديدن آن اعتراف ميكنند وقت خود را تلف كردهاند 1000برابر بيشتر ارزش تبليغ، سرمايهگذاري و فضا براي معرفي دارد. درست است كه جذابيتهاي سينما و تصوير بر هيچ كس پوشيده نيست و نميتوان منكر تأثيرگذاري آن در دنياي امروز شد اما در مقابل براي عرصه فرهنگ و انديشه نيز بايد تمهيداتي در نظر گرفت تا در شرايط برابر، امكان رقابت براي آثار و انتخاب براي مخاطب وجود داشته باشد. تصور كنيد اگر تمام سوپرماركتها پوستر جذابي از يك كتاب را ارائه كنند و روزنامهها و مجلات بهترين بخش خود را به معرفي كتاب اختصاص دهند و البته سرمايهگذارها حاضر به ريسك در اين زمينه باشند، آيا مخاطب آن كتاب نيز بيشتر نخواهد شد؟ به نظر ميرسد علاوه بر اهميت تبليغات و چگونگي عرضه يك اثر، امروزه نياز مبرمي به فرهنگسازي دوباره در زمينه كتاب و كتابخواني و تشويق و ترغيب سرمايهگذاران به حضور در اين بخش و يك بسيج عمومي احساس ميشود. شايد خبر انتشار يك كتاب داستان هم به اندازه خبر توليد يك چيپس جديد جذاب باشد.
|
|
سايه تهران ده ساله شد |
با آغاز سال 1392 شمسي كه همراه با شكوفههاي الوان درختان و ترنم پرندگان و رستاخيز طبيعت به مردم كشور عزيزمان روي خوش كرده است بهار را خوشآمد گفته و كبوترهاي صلح و آشتي را به پرواز درميآوريم و بزرگواري و بزرگمنشي را وجهي همت قرار ميدهيم و گذشت و فداكاري را سرلوحه رفتار قرار ميدهيم، باشد كه بدينسان كينهها و غبار دل را شستشو داده آنگاه با خداي خود عهد ميكنيم كه در اعمال و رفتار خود هيچگاه از دايره حق و حقيقت عدول نكنيم. از ويژگيهاي سال 92 ... |
|
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|