* دكتر منوچهر قاسمي
تا نيمهي دوم سال 1340 كتابهاي درسي مدارس در ايران وضع غمانگيز و آشفتهاي داشت. در هر استان و شهرستان با تشخيص معلمان و سليقهي دبيران براي مدارس كتاب خاصي معرفي ميشد و دانشآموزان با فراگيري مطالب بسيار دشوار به طور منطقهاي امتحانات را برگزار ميكردند و به اين دليل از وضعيت علمي همكلاسيهاي خود در نقاط ديگر كشور تقريباً بياطلاع بودند. مشكل ديگري كه وجود داشت مفاهيم گنگ و نارسا و متون دشوار و مواد درسي بود كه با سن، كلاس، درك و آگاهي دانشآموز قابل تطبيق نبود و به علاوه دانشآموزان از حل تمرينات دروس نيز ناتوان بودند. به طور مثال دروس ادبيات فارسي و يا رياضيات بسيار سنگين و غيرقابل فراگيري بود و شاگردان رنج بسياري را براي خواندن آنها متحمل ميشدند. با چنين اوضاع و شرايطي، توزيع اين كتب نيز مسئلهي مهمي بود؛ يعني تا حتي سه ماه بعد از شروع سال تحصيلي هنوز دانشآموزان نقاط دوردست و در شهرهاي كوچك مرزي بدون كتاب اوقات را ميگذراندند و آموزگاران اجبارا از اطلاعات خود به آنها مطالبي را ميآموختند. اين وضعيت در نيمه دوم 1340 با ايجاد سازمان كتابهاي درسي وابسته به آموزش و پرورش تغييرات كلي و اساسي كرد. بدين ترتيب كه به طور منظم بين دهم تا سيام شهريور كليه كتابهاي درسي در سطوح مختلف چاپ و در سراسر كشور توزيع ميشد و تا قبل از شروع سال تحصيلي دانشآموزان در تمام نقاط ايران به طور يكسان و همزمان كتابهاي خود را دريافت ميكردند و به اين ترتيب از اول ماه تحصيلي همه دانشآموزان ميتوانستند از خواندن و نوشتن استفاده كنند. اين روش از آن هنگام تاكنون به طور منظم انجام ميشود و هر درسي با مفاد مشخص و معين و اطلاعات جانبي، دانشآموزان را براي يادگيري آماده ميسازد.
بحث ديگري كه هدف اين مقاله است محتواي كتب درسي است كه به ندرت تغيير كرده و كمتر در آن نوآوري مطرح شده است. واقعيت اينكه هر سال اين كتابها تجديد چاپ ميشوند اما از نظر كيفيت و آموزش خلاق تغيير نميكنند و چنين حالتي دانشآموزان را از آگاهي و علم روز دور نگاه داشته و يادگيري آنان را بسيار كند مينمايد. نكته ديگر درباره مؤلفان كتابهاي درسي است. حقيقت اينكه اكثر مؤلفان كتابهاي درسي از معلمان بازنشسته و يا شاغل و همراه با تجربههاي آموزشي هستند. اين روش مطلوب است اما اعمال سليقههاي فردي در تأليف كتابهاي درسي بسيار نابجاست. مطلوب آن است كه مؤلفان به هنگام تأليف كتاب در كلاسهاي درس با حضور معلمان از وضعيت دانشآموزان و اطلاعات آنان و نظريات و تمايلاتشان مطلع شوند و ايرادات و دشواريهاي متون را آگاه شوند و سپس اقدام به تأليف يا تجديد كتاب نمايند. اين وضع در كشور ما تاكنون انجام نشده است و فاصلهاي بسيار طولاني بين مؤلف كتاب و دانشآموز كلاس ايجاد گرديده است. توجه داشته باشيد كه دانشآموز كلاس اول هميشه شش ساله است اما معلم او هر سال مسنتر ميشود و با دانشآموز فاصله بيشتري مييابد و اينجاست كه حضور مؤلف و ملاقات با دانشآموزان و آگاهي از خواستههاي معقول و قابل اجراي آنها ضروري و مهم است. با اين توضيح، پيشنهاد اين است كه وزارت آموزش و پرورش مؤلفان كتب درسي را موظف نمايند كه قبل از تأليف يك كتاب درسي با دانشآموزان آن درس و در كلاس مربوط مصاحبهاي داشته و نظريات معلمان را جويا شود و ضمن استفاده از آخرين كتب علمي، تأليف كتاب را با توجه به همه اين موارد انجام دهد كه اين امر باعث آموزشي موفقتر براي دانشآموزان خواهد بود يعني كتابي به زبان ساده، توأم با علم روز و رشد و پرورش خلاقيت يك دانشآموز و اين روشي است كه در كشورهاي علمي جهان به آن توجه شده و عمل ميشود.
* استاد علوم تربيتي از لندن
|