گروه شعر و ادب- فضلاله رفان: الكساندر پوشكين (1799-1837) شاعر، نويسنده، نمايشنامهنويس و بنيانگذار ادبيات نوين روسيه، در مسكو متولد شد. نياي مادرياش سياهي حبشي بود. از تبار «هانيبال»ها، كه در دستگاه پتركبير به سرداري رسيده بود و از پدر نسب به «بايارها» يعني ملّاكان بزرگ روسيه باستان ميبرد و در هر حال به تبار خود ميباليد. ماكسيم گوركي او را «سرآغاز همه آغازها» دانست. يكي از همكلاسيهايش، در مدرسه «تزارسكويهسلو» او را فوقالعاده پرحرارت، حساس و آتشين مزاج وصف ميكند.
«هنري ترويا» در شرح حال او مينويسد: «در هفده سالگي قد كوتاه بود. در شنا و سواركاري سرآمد همگان محسوب ميشد. استاد در شمشيربازي، قوي و چابك و اصولاً از هر نظر غيرعادي مينمود.» اما زماني كه در خانه شهري والدين خود در پترزبورگ، اطاقي را از آن خود ميكند، زندگي آنها را رضايتبخش نميبيند. به زحمت صورت خود را سرخ نگه ميدارند تا همچنان در زمره اشراف قلمداد شوند. اتاقها عريان و تزئين آنها چند عدد مبل محقر است و در موقع ورود مهمان، دست آنها را پيش همسايگان دراز ميبيند براي قرض روميزي، كمي چاي و استكان و حقوق خدمه نيز كه براي ماهها پرداخت نشده است و اينها، در زماني است كه محافل ادبي پترزبورگ با آغوش باز از او استقبال ميكنند و به سرودههايش ارج مينهند. زندگي نابسامان همراه با عشقهاي افلاطوني و هوسآلودي را پيش ميگيرد. 26 ساله است كه شاهد قيام دكابريستها (تعدادي از اشراف و افسران جوان) عليه تزار الكساندر اول ميشود(1825). در سال 1831، با ناتاليا گانچارووا ازدواج ميكند. دختري بسيار زيبا چون «گردوئي پوك و توخالي»، زني بيخبر از دنياي شعر و شاعري و كتاب و موسيقي اما هرزه و نور چشم تزار نيكالاي اول و دربار او. بي توجه به حيثيت شوهر و خانواده. تزار به عنوان هديه عروسي، اجازه انتشار كتاب «باريس گادونوف» را به شاعر ميدهد و پوشكين را پيشكار خود ميكند. پوشكين سپس به رابطه نامشروع همسرش با يكي از افسران گارد پي ميبرد؛ ژرژ دانتس هكره -پسر خوانده سفير هلند- يكي از فرانسويان خوش سيما. فاجعهاي در دربار با هدايت تزار براي نابودي پوشكين شكل ميگيرد. پوشكين در 27 ژانويه، 1837 در طي دوئل با دانتس، زخمي مهلك برميدارد و در ساعت 45/2 دقيقه بامداد ژانويه 1837 جان ميسپارد و جالب آنكه حدود بيست روز قبل از اين تاريخ، دانتس با خواهرزن او يعني خواهر ناتاليا ازدواج نموده است! تزار از ترس واكنش مردم، جسد پوشكين را پنهاني از پترزبورگ خارج ميكند و در صومعهاي به نام سوياتا گورسْكي، در جوار مادرش به خاك سپرده ميشود.
ميگويند در مشايعت جنازه، تنها چند ژاندارم و دوست قديمياش تورگنيف حضور داشتند. دو روز با مرگ دست و پنجه نرم ميكند. در عرض اين دو روز دوستانش لحظهاي او را ترك نميكنند. چهار فرزندش بر بالين او حاضر ميشوند. آنها را ميبوسد و خداحافظي ميكند و به ناتاليا همسر خيانتكارش كه شيونكنان بر بالين او حاضر شده ميگويد: «دو سال تمام سياهپوش باش سپس دوباره شوهر كن. اما با مردي از قماش خودت! فراموشم كن.»
جهان ادب، نويسنده شكاهكارهائي چون؛ «يوگني آنيگين»، «روسلان وليودميلا»، «دختر سروان» و «ماجراهاي بلكين» را فراموش نميكند.
گوگول نويسنده بزرگ روس در مورد او گفته است: «پوشكين قاموسي بود كه غنا، قدرت و تنوع زباني ما را در خود داشت... او پديدهاي حيرتآور و شايد يگانه پديده روح روسي است.»
منابع:
1- مرعشي، احمد (1378) اعجوبهها و نابغهها، تهران: نشر تنديس
2- آتش برآب، حميدرضا (1388) شعر روس، تهران: نشر ني
3- شهاب، بابك (1387) برگزيده اشعار پوشكين، تهران: نشر لاهيتا
|