ورزش براي خودش داستاني دارد و فوتبال يكي از اين قصههاي هزار و يك شب است. بله فوتبال؛ اين چه دنيايي است كه همه جهان را مجذوب خود كرده و آن قدر فراگير شده كه در پارهاي از كشورها حتي جلسات كابينه دولت را تحتالشعاع قرار داده و به تعطيلي ميكشاند. در قارهاي موجبات تزلزل حكومتها ميشود و زماني به كمك رهبران خودكامه ميآيد و وقتي ديگر موجبات عزاي عمومي و تخريب كشورها ميشود. اين ورزش و سازمان آن به نام فيفا انسان را به ياد سيا CiA و ديگر سازمانهاي جاسوسي مخرب دنياي سلطهگر مياندازد. سازماني كه رفتهرفته در امور كشوري هم دخالت ميكند چرا و چگونه؟ شايد كشش و جاذبه بسيار آن و اقبال عمومي كشورها به آن باعث شده كه حتي امور سياسي را هم دستخوش دگرگوني ميكند. تا اينجاي كار به قدرت اين ورزش اشاره شد اما اينك ميخواهيم به داستان فوتبال در كشور خودمان بينديشيم كه شايد پا را از اين هم فراتر گذاشته باشد. القصه فوتبال در كشور ما مجموعهاي دارد به نام فدراسيون، همچون واليبال، بسكتبال و ساير ورزشها كه مجموعه تمام فدراسيونهاي ورزشي درون يك كادر قرار گرفته و حالا به نام سازمان ورزش كه چند ماهي است داراي وزارت شده است. توجه شما خواننده عزيز را به اين نكته جلب ميكنم كه چگونه اين ورزش تا به اين اندازه در كشور ما بزرگ شده كه يك زمان رياست سازمان ورزش كه حكم معاونت رياست جمهوري را دارد به هوس مياندازد كه رئيس فدراسيون آن شود .در ظاهر بسيار تعجبآور است كه بالاترين مرجع كل ورزش كشور خواسته است رئيس فدراسيون هم بشود يعني مديركل يك اداره همزمان هوس شغل بايگاني ميكند كه اين ميرساند كه فوتبال وراي همه ورزشها است.
اما سالها است آن قدر بيمهري و جفا در اين ورزش ديدهايم كه براي ما هزاران سؤال بيجواب باقي گذاشته است. شايد تغييرات پيدرپي مديريتي بسان خوره به جان اين ورزش همهگير افتاده باشد. در زمان اداره فدراسيون به دست بعضي از آن رئيس فدراسيونها ميبينيم كه تعدادي از تماشاچيان به اسوه فوتبال كشور و پرسپوليس كه زماني كاپيتان تيم ملي بوده و سالهاست در حكم مربي و مسوول باشگاه انجام وظيفه ميكند القابي زشت و ناپسند نسبت ميدهند كه شايد گاه تعداد اين تماشاچيان از مرز 50هزار نفر نيز بگذرد؛ اما نه رئيس فدراسيون و نه كميته انضباطي فدراسيون هيچ عكسالمعلي نشان نميدهند يعني فحاشي تا به اين حد به مربي مجاز است يا در جايي ديگر آقاي گل جهان از ايران با شديدترين القابها مورد بيحرمتي قرار ميگيرد ولي كميته انضباطي بيخيال از آن ميگذرد. زماني ديگر نيز بازيكن محبوب تيم ملي و زننده گل تاريخي به آمريكا با شديدترين كلمات مورد هتك حرمت قرار ميگيرد يا يك داور فوتبال در شمال مورد ضرب و شتم قرار ميگيرد اما باز هم فدراسيون خم به ابرو نميآورد. از اين نمونهها در فوتبال ما بسيار بوده و هست اما فدراسيون و كميته انضباطي به فكر دفاع از داور، بازيكنان و مربيان نميافتند اما به يكباره در مسابقه پرسپوليس و داماش گيلان با داوري كه چند اشتباه تأثيرگذار دارد و نتيجه بازي را اشتباهاتش رقم ميزند نه تنها هيچ گونه برخوردي صورت نميگيرد بلكه حتي از اين تيم امتياز كم كرده و ميليونها طرفدار اين باشگاه را نااميد و سرخورده رها ميكنند و اين در حالي است كه بازيكنان تيم پرسپوليس هيچ گونه حركت غيراخلاقي انجام نداده و كاپيتان آن جايزه حسن اخلاق ميگيرد. كه به اين نوع تصميمگيريها ميگويند يك بام و صد هوا.
اميدواريم ديگر شاهد چنين وقايع تلخي در ميادين نباشيم.
|