احتمالا بارها و بارها شنیدهاید که اجازه ندهید صدایتان از بینی خارج شود به همین منظور توصیههایی از این قبیل را میشنویم که دو مجرای بینی را با دستت بگیر و در حالی که اجازه نمیدهی هوایی از آن عبور کند شروع به آواز خواندن کن. جدا مایلم کسی را که برای اولین بار این توصیهی مخرب را ساخته و به دیگران عرضه کرده از ته دل لعن ونفرین کنم! چون این رویکرد غیر طبیعی چنان صدمهای به اجرای یک خواننده میزند که شاید دهها سال هم تلاش کنی نفهمی بدبختیهایت از کجا نشات میگیرد و در یک سری مشکلات تکنیکی حول خودت تکرار شوی. همانطور که من شخصا تجربهی این قربانی شدن را داشتهام و کماکان در حال رفع آن هستم. در متد «برت منینگ» بینی یکی از مهمترین ابزاری محسوب میشود که موجب وصل شدن صدای سینه و سرتان میشود. در واقع تمرینهای بسیاری را ارائه میدهد تا یاد بگیریم چطور هوا را وارد بینی کنیم و از آن نهایت استفاده را در جهت شفافیت و رزونانس صدا و نهایتا گسترش آن داشته باشیم. این صدا که فرینجیال نامیده میشود در صورت عدم حضور بینی در این پروسه موجب قفل شدن صدا در منطقهی سینه و کدری و ضعیف و کم حجم شدن صدا در تمامی محدودهها میشود. به همین دلیل شاید بارها شنیدهاید که فلان ستارهی آواز حاضر به عمل بینیاش نیست چون از عواقب احتمالی آن میترسد. در واقع بینی هم مانند دهان یکی از فضاهایی است که موجب عمل تشدید و رزونانس صدا میشود و نقش بسیار بزرگی را در آوازمان بازی میکند. حالا کمی بیشتر در این مورد توضیح میدهم: برت منینگ تاکید میکند که در آواز مصوت (ای) و (او) گرایش به سمت منطقهی سر دارد و (آ) و (ا) گرایش به سوی محدودهی سینه! به همین دلیل است که با استفاده از (گی) یا (گو) میتوانیم به سادگی به صدایی شفاف در سر برسیم. مثلا بهجای قوقولی قوقول آقا خروسه بگویید: (گوگو گوگول) و آن صدای نازک آقا خروسه را تقلید کنید یا بجای قوقوقو قول بگویید (گی گی گی گیل) میبینید که صدایتان به سرعت به رنگ نازک و شفافی از جنس خوانندههای سوپرانو در میآید. همانطور که واضح است در ادای مصوت (ای) و (ا) دهان نمیتواند آنقدر باز باشد که ما تشدید دهان را داشته باشیم حالا شما بفرمایید که چطور صدایتان میتواند در اجرای این مصوتها بلند و رنگین شود؟ حتما از ناحیهی گلو با فشار بر روی تارها این کار را میکنید؛ چیز بدی که آن را ساپورت گلویی مینامیم در واقع با بالا بردن فشار بر روی تارها شما صدای سینه را افزایش میدهید. حالا در اکتاو بالاتر یعنی از دوی وسط پیانو به بعد از لحاظ طبیعی تارهایتان باید تغییر وضعیت دهند و اگر شما برای بلند کردن صدایتان آنها را در وضعیت قبل قرار دهید صدا به حدی سنگین میشود که نمیتوانید با چنین وزنههای سنگینی آواز بخوانید و حتی دو نت بالاتر بروید پس اگر عاقلانه عمل کنیم طبق متد «برت منینگ» صدای سینه را نازک میکنیم و سر را افزایش میدهیم و حالا اگر از شانس بدتان به مصوت (ای) و (او) برخورد کنید چه پیش میآید؟ دهانتان که نسبتا بسته است، ساپورت گلو هم که ندارید و با توصیهی یکی از اساتید هم که احتمالا بینی را اعدام کردهاید! بنابراین در اجرای (ای) و (او) که گرایش به مسیر بالاتر در سر دارد هوا هیچ گونه راه خروجی را برای مسیرخودش پیدا نمیکند و همین علت موجب میشود (ای) و (او) تبدیل به صدای کدر و مریضی شود که شما را حتی به آستانهی فوسه شدن و باز شدن تارهای صوتیتان بکشاند و به همین دلیل هر زمان در آوازتان به (ای) و (او) برخورد میکنید دلتان به لرزه و چه کنم، چه کنم میافتد. در هر صورت اگر صحبتهای مرا هم متوجه نشدید مهم نیست تلاش کنید کمی در روز صدای تو دماغی از جنس کلاه قرمزی را در دستور کارتان بگذارید تا درکی نسبت به رزونانس بینیتان پیدا کنید.
شنیدن حرفهای جواد شمقدری که بیشتر از دوسال است که از ساختمان بهارستان خارج شده و دیگر مسئولیتی در ساختار مدیریتی سینمای ایران ندارد به نوبه خود شنیدنی ست. این مدیر سابق که بسیاری از کارشناسان سینما مشکلات فعلی سینما را حاصل تصمیمات و سیاستهای غلط او و دیگر مدیران زیر مجموعه اش میدانند، هنوز هم اصرار دارد که اسکار اصغر فرهادی حاصل لابی کردن او با اعضای آکادمیاسکار آمریکاست! اصراری که شنیدنش از این مدیر دولت احمدی نژاد که به مدیر ریل گذار معروف است چندان عجیب نیست! بستن ...