یکی از اصول کاملا مترقی و منطقی قانون اساسی ما اصل 44 یا خصوصیسازی است. اساس این پدیده در کشور ما برای سپردن کار مردم به مردم بود، یعنی حاکم بر کلیه امور به ویژه امور اقتصادی خود مردم باشند و دولتیها صرفا نظارت کنند، بسیاری از شرکتها و کارخانجات دولتی به مردم واگذار گردید. خدمات دولتی به بخش خصوصی سپرده شد، شاید حداقل 90درصد خدمات و سرویسدهی دولت به مردم داده شده و بسیاری از مشکلات و دردسرهای وزارتخانهها و نهادها از این نوع خدمات معاف شدند که به تبع آن از بار دولت به میزان زیادی کم شد، اما گویی ورزش ما نفرین شده است و هنوز که هنوز است به ورزش به چشم یک علم نمینگرند و پارهای از مسئولین ریز و درشت و البته غیرورزشی حاکم بر ورزش کشور موفقیت و درخشش را فقط در کسب چند مدال الوان میبینند تا در باد آن بخوابند و باد در غبغب بیندازند و شعر پیروزی بخوانند، که به این بزرگوران باید گفت خیر آقایان، ورزش و تندرستی زمانی که فراگیر شد و همگان از آن برخوردار شدند و جامعه تندرست را ساختیم، شادی دارد و تفاخر، این که مثلا در دو و میدانی نود درصد بودجه را به مصرف یک قهرمان برسانیم و با دلارهای گران قیمت حتی مربی اختصاصی برایش به کشور بیاوریم و برایش هزینه کنیم که50سانتیمتر بیشتر پرتاب کند یا مدال برنز او به نقره تبدیل شود افتخار ندارد، در حالی که با این دلارها میشد تعدادی از دانشجویان مشغول به تحصیل در خارج از کشور را که به دلیل مشکلات ارزی درس را رها کرده و به کشور برگشتهاند را از بلاتکلیفی نجات داد یا این که هزینههای اینچنینی را به مصرف زیرساختهای این قبیل ورزشها کرد. بحث امروز ما حول دو باشگاه مردمی استقلال و پیروزی است که بیش از 35سال است میگوییم امور آن به مردم واگذار میشود ولی این گفته تاکنون از قوه به فعل درنیامده و دهها مسئول ورزش که در سمت معاونت رئیسجمهور یا وزیر امور ورزش را در دست داشتهاند هیچ گاه چتر خود را از سر این دو باشگاه جمع نکردهاند و گویی دلشان نیامده آن را به بخش خصوصی واگذار کنند یا این که اطلاعی از اصل مترقی 44 قانون اساسی ندارند، ادامه این فکر توسط متولیان ورزش آن چنان بلایی بر سر این دو باشگاه آورده که چند سال است مدیران و مربیان گمارده شده بر این دو باشگاه از کل دوران فعالیت آنان بیشتر بوده است، تا جایی که اظهارنظر فراوان طرفداران بیشمار این دو باشگاه در کشور که با اعتراض و ناله و شکوه و با زبان بیزبانی میگویند آقایان ما را رها کنید، به آسمانها رسیده است و به قول معروف میگویند: از طلا بودن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید
ذکر این نکته ضروری است که در روزگاران گذشته این دو باشگاه در چندین رشته ورزشی فعالیت میکردند که در سایه اداره آن توسط سازمان و وزارت ورزش و عزل و نصبهای بیرویه و تغییرات پیدرپی مدیریتی از این دو باشگاه فرهنگی ورزشی فقط دو تیم فوتبال به جای مانده که در حالت جمود نعشی به سر میبرند، در دو سال اخیر مدیریت جدید ورزش حرکتهایی برای واگذاری به بخش خصوصی و بورسسازی صورت گرفته که ظاهراً بعد از چندین نوبت مزایده آخرالامر اعلام کردند واگذاری منتفی است.
|