مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت میگوید: در آلمان نویسنده شدن مثل ایران و خاورمیانه نیست؛ یعنی اینگونه نیست که کسی در خانه بنشیند و شعر و داستان بنویسد. یکی از اتفاقات قابل توجه بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور تعدادی از مدیران نمایشگاههای بزرگ کتاب دنیا بود؛ موضوعی که فرصتی به وجود آورد تا با دیدگاههای آنها آشنا شویم. در زمان برپایی بیستوهشتمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تعدادی از نمایندگان و روسای نمایشگاههای معتبر بینالمللی کتاب به ایران آمده بودند تا به گفته مسئولان برپایی نمایشگاه، امسال بر وجه بینالمللی نمایشگاه کتاب بیشتر تاکید شود و با این حضورها زمینه فعالیت گستردهتر ناشران و نویسندگان ایرانی در خارج از کشور فراهم شود. در این بین یکی از این مهمانان بینالمللی دعوتشده اورسلا هولپ مدیر بخش آسیا، آفریقا و ایران نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود که در مدت حضورش در ایران فرصتی دست داد تا گپوگفت کوتاهی با او داشته باشیم و از او درباره علت معرفی نشدن ادبیات داستانی ایران در دیگر کشورها بپرسیم. اورسلا هولپ شرقشناسی خوانده و مدتی هم در موسسه دهخدا زبان فارسی آموخته است و از همینرو به زبان فارسی تسلصی نسبی دارد. هرچد معتقد است چون دو سال در ایران نبوده گنجینه واژگان فارسیاش محدود شده و از این بابت کمینگران است و احساس خوبی ندارد. با خانم هولپ بیشتر درباره ادبیات داستانی و معرفی نشدن نویسندگان ایرانی در دیگر کشورها صحبت میکنم که باعث میشود در پایان گفتوگو دفترچهاش را باز کند و بخواهد چند نویسنده ایرانی را که فکر میکنم آثارشان توانایی جذب مخاطب در دیگر کشورها را دارد به او معرفی کنم. البته وقتی از او میخواهم که او نیز چند کتاب آلمانی حاضر در غرفه آلمان نمایشگاه کتاب تهران را به من معرفی کند عذرخواهی میکند و میگوید چون الان به عنوان مدیر بخشی از نمایشگاه کتاب فرانکفورت به ایران آمده است و مصاحبه میکند حق ندارد کتاب خاصی را به عنوان کتاب خوب آلمالی معرفی کند چون این کار را خلاف قانون میداند! اولین سوالم درباره نویسندگان ایرانی است. از او میپرسم برخی ایرانیان معتقدند حداقل آثار تعدادی از نویسندگان ایرانی قابلیت مطرح شدن در دنیای ادبیات را دارد اما به نظر میرسد جوایز ادبی مهم و بینالمللی به این خاطر که فضای سیاستشان با فضای سیاسی ایران همراه نیست از دیدن این آثار سر باز میزنند؟ هولپ کمیفکر میکند و خیلی آرام اینگونه پاسخ میدهد: فکر نمیکنم این موضوع خیلی درست باشد چون وقتی شما به حوزه فیلم هم در فستیوال کن و هم در فستیوال برلین نگاه میکنید، میبینید که ایرانیها در آنجا حضور دارند. فکر میکنم مردم آلمان واقعا به رمانهایی که از سوی نویسندگان ایرانی نوشته میشوند، علاقهمندند. ولی میدانید که ناشران آلمانی و دیگر ناشران خارجی از ترجمه و انتشار کتاب باید سود ببرند چون آنها وقتی میخواهند کتابی منتشر کنند به این فکر میکنند که آیا میتوانند این کتاب را بفروشند یا نه. با این حال از رمانهای ایرانی آثار زیادی به آلمانی ترجمه شده است که از جمله آنها آثار محمود دولتآبادی و عباس معروفی را الان میتوانم نام ببرم. ادامه گفتوگوی ایسنا با این مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت در پی میآید:
ما توقعمان بالاتر است! البته این توقع به خاطر احساسات ناسیونالیستیمان نیست، بلکه بر این مبناست که معتقدیم در ایران نویسندگانی هستند که آثارشان از آثار برخی نویسندگان معروف حال حاضر دنیا از سطح بالاتری برخوردار است. چون فکر میکنیم در این آثار به نسبت برخی از آثار که جوایز ادبی بینالملی گرفتهاند حرفهای تازهتری وجود دارد. اما وقتی میبینیم آثار نویسندگان ما در کشورهای غربی دیده نمیشوند کمیمشکوک میشویم.
من فکر میکنم شما به عنوان خبرنگار میتوانید درباره این نویسندگان خوبتان بنویسید. چون در آلمان زیاد درباره بازار ایران چیزی نمیدانند، آنها نمیدانند در ایران کدام جایزه ادبی وجود دارد و اهمیت این جوایز چطور است و چه کسانی این جوایز را برگزار میکنند. چند سال پیش در ایران جایزه گلشیری وجود داشت که نمیدانم این جایزه هنوز وجود دارد یا نه. یا جوایز دیگری که قبلا در ایران وجود داشت. در این زمینه فکر میکنم نقل اخبار خیلی مهم است. اینکه اتفاقات ادبی در ایران به درستی منتقل شود میتواند به معرفی نویسندگان در خارج از ایران کمک کند.
*در آلمان برگزاری جوایز ادبی چگونه است و چقدر اهمیت دارند؟
در آلمان ما جوایز ادبی بسیاری داریم. مثلا ما یک جایزه نشر آلمان داریم که برگزارکننده آن کتابفروشان و ناشران هستند که جایزهای معروف است. در نمایشگاه فرانکفورت هم بخشی را به این جوایز اختصاص دادهایم و اسامیبرگزیدگان این جوایز در یک کاتالوگ گرد هم میآید و در آن به دو زبان آلمانی و انگلیسی خلاصهای از آثار نویسندگان برگزیده برای معرفی به ناشران منتشر میشود.
*هزینه و منبع درآمد این جوایز که میگویید تعدادشان هم زیاد است چگونه و از کجا تأمین میشود؟
ما واقعا فهرست بلندی از جوایز ادبی داریم که هزینه برگزاری آنها را سازمانهای مختلف میدهند، البته الان درست نمیدانم که هزینههای آنها چگونه تأمین میشود و من برای جواب دادن به این پرسش باید به فهرست جوایز نگاه کنم. اما منابع هزینهای همه آنها مشخص است و در ویکیپدیا هم موجود است که به خوبی نشان میدهد هزینههای این جوایز از چه سازمانی تأمین میشود.
*در آلمان پیوستن به جرگه نویسندگان بخصوص برای جوانان به چه صورت است، چرا که در ایران چند سالی است ولعی برای چاپ کتاب بین جوانان به وجود آمده است. آیا در آلمان نویسندگی کار راحتی است؟
الان در آلمان نویسندگان جوان وقتی یک قصه کوتاه یا یک رمان مینویسند، ابتدا بخشی از آن را در شبکههای مجازی مثل فیسبوک منتشر میکنند و منتظر واکنش مردم میشوند تا ببینند نظر آنها درباره کارشان چیست. مثلا یک فصل منتشر میکنند و نظر مردم را در اینباره میپرسند و اگر مورد قبول واقع شد سعی میکنند اثرشان را به ناشر ارائه دهند و برای چاپ آن با ناشر وارد مذاکره میشوند. در آنجا اگر کسی فکر کند خوب مینویسد ابتدا خودش را در اینترنت آزمایش میکند و اگر نوشتههایش مورد پسند مردم واقع شد آن وقت به سراغ ناشر میرود و کتابش را پیشنهاد میدهد تا اثرش را چاپ کنند.
*اشتیاق نویسندگی در بین جوانان چقدر است؟
این موضوع را نمیدانم ولی در آلمان نویسنده شدن مثل اینجا و خاورمیانه نیست. یعنی اینگونه نیست که کسی در خانه بنشیند و شعر و داستان بنویسد. در نمایشگاه کتاب فرانکفورت مجلهای وجود دارد که هر سال با تمرکز بر یک کشور به آثار نویسندگان آن کشور میپردازد. در گذشته هم چند بار تمرکز بر روی ایران بوده است. به نظرم شما به عنوان یک خبرنگار که در این حوزه فعالیت دارید و فکر میکنید نویسندگانتان برای دنیا حرفهایی دارند میتوانید یک مقاله یا ریویو درباره آن نویسنده و کتابهایش برای من بفرستید تا آن را برای چاپ به دست همکارانم برسانم. همچنین اگر کتابی سراغ دارید که در ایران تیراژ بالایی دارد یا در اینجا یک جایزه ادبی گرفته است آن را بفرستید تا من آن را به دست همکارانم برسانم.
*چندین سال است که ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت میکند ولی این حضور تا به حال دستاورد چندانی برای ایران نداشته است؛ فکر میکنید این ضعف از کجا ناشی میشود؟
من فکر میکنم از وقتی که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران فعالتر شده، حضور ایران بهتر از قبل شده و در غرفهای که اتحادیه ناشران ایران در فرانکفورت برگزار میکند اتفاقات بهتری رخ میدهد. مثلا برنامههایی برای معرفی خود تهیه میکنند و مردم را برای شرکت در آن دعوت میکنند. آژانسهای ادبی فعال هستند و ناشرانی که از ایران در نمایشگاه کتاب حضور پیدا میکنند با ناشران خارجی مذاکره میکنند. مذاکرهها انجام میشود. اما ایرادی که در اینجا وجود دارد عضو نبودن ایران در قانون کپیرایت است که کار را سخت میکند.
*آثار کدام یک از نویسندگان ایرانی را خواندهاید؟
آثاری که از نویسندگان ایرانی خواندهام بیشتر مربوط به گذشته است. من بیشتر سیمین دانشور را خواندهام. عباس معروفی خواندهام. شهرنوش پارسیپور خواندهام. صادق هدایت خواندهام. کمیهم از آثار محمود دولتآبادی خواندهام. شعر هم بیشتر در دانشگاه خواندهام. الان خیلی گرفتار هستم و واقعا دلم میخواهد آثار بیشتری به زبان فارسی بخوانم. حافظ، سعدی و خیام خواندهام اما وقتی از این آثار میخوانم باید کسی باشد که آنها را برای من توضیح بدهد تا معنیشان را بفهمم چون معنی آنها خیلی عمیق است و تنها با ترجمه واژه نمیتوان به عمق حرف آنها پی برد.
منبع: فرزاد گمار- ایسنا
|