|
ایرانبانوی هنر ایران |
ایرانبانوی هنر ایران
|
|
طایران درودی هنرمند نقاش، زاده ۱۱شهریور ۱۳۱۵، امروز در آستانه ۸۰ سالگی، ششمین دهه فعالیت هنری خود را از سر میگذراند. از تحصیلات در بوزار و لوور فرانسه، از ۱۳۳۹ که اولین نمایشگاه آثارش در تالار فرهنگ تهران به نمایش درآمد تا نزدیک به ۶۰ نمایش دیگر در ایران و کشورهای مختلف جهان در همه این سالها، درودی نشان داد که در ثابت قدمی و عشق او به نقاشی هرگز نباید تردید کرد. همه اینها را اضافه کنید به رخدادهایی که او شاهد و ناظرشان بود و در این قرن پرتلاطم از سرگذراند؛ از مصایب مهاجرت به اروپا در آستانه جنگ دوم جهانی تا فراز و فرودهای گذار ایران به مدرنیته. و همه اینها از ایران درودی شخصیتی را میسازد که امروز میتوان به جرات او را یکی از زنان شاخص هنرهای تجسمی ایران دانست و برای دوباره پرداختن به او چه مناسبتی بهتر از امروز؛ سالروز گرامیداشت مقام زنان کشورمان بهترین بهانه را برای مروری بر زندگی و هنر او در اختیارمان گذاشته. آنچه در ادامه میخوانید متنی است برگرفته از نشستی با این هنرمند از زبان خود او و در خصوص زندگی، آثار و فعالیتهایش در همه این سالها؛ گویای دیدگاهها و تلقی او از هنر و زندگی. آن بخش از هنر که ورای تسلط بر تکنیک و تجربه و آموختن است، ذوق و قریحه هنرمند است که خاستگاه اصلیاش ناخودآگاه اوست. میدانیم که بخش عمدهای از ناخودآگاه آدمی در دوران کودکی شکل میگیرد. حضور انکار ناپذیر کویر در آثارمن، به همراه دورنمای یک شهر کویری، با گنبد و مناره و باروهایش، تأثیر تصاویری است که از شهر مشهد به عنوان شهری در حاشیه کویر، از دوران کودکی در ذهنم باقی مانده است. دیگر آنکه؛ من در خانوادهای به دنیا آمده و رشد کردهام که در آن به چهار زبان زنده دنیا حرف زده میشد (روسی، ترکی، آلمانی و فارسی)، از سوی دیگر پدرم انسانی فرهیخته و اهل فرهنگ و هنر بود. او کلکسیون ارزشمندی از تابلوهای اصل نقاشان صاحب نام روسیه داشت. کتابخانه او پر بود از کتابهای هنری و ادبی که آنها را بارها خوانده بود. برای فرهنگ اصیل ایرانی بسیار ارزش قائل بود و همواره ما را به پاسداشت ارزشهای سرزمینمان فرامی خواند. مادرم پیانو میزد و اولین درس پیانو را او به من داد. بیگمان این مسائل در شکل گیری شخصیت من و ایجاده انگیزه برای ورود به عرصههای هنر از همان دوران کودکی، تأثیر به سزایی داشت. آنانی که در مورد آثار من مطالبی نوشتهاند به صورت مفصل به شرح ماهیت نقاشیهایم پرداختهاند، اما به گمان من کاملترین دیدگاه را آنتونیو رودریگز، منتقد بزرگ مکزیکی به آثار من ابراز کرده؛ او در مقالهای که در تاریخ ۲۳ مه ۱۹۷۶ در مجله ال ناسیونال از او چاپ شد مینویسد: "بعضی سبک او را در حد فاصل بین سورئالیسم و سمبولیسم توصیف میکنند و برخی دیگر هر دو اطلاق را صحیح میدانند. حقیقت، اما، این است که درّودی از طبقه بندی شدن در چارچوبها و سبکها گریزان است، چرا که ضمن ترسیم جهان تصاویر ذهنی و رویاهای بلند پرواز خود در میان گلهای روییده در دورنماهای غریب نورانی، مفاهیمی برخاسته از فرهنگ خود را بیان میدارد که درک آنها در هیچ قالبی نمیگنجد. از این رو، من او را یک هنرمندِ آزاد میخوانم، که تصاویری از کمال و اعتلا میآفریند.هنر ابزاری برای بیان اندیشهها و حسهای هنرمند است. به گمان من هنر در ذات خود، فارغ از تکنیکها و ژانرها، گوهری یگانه است.گاه شکلی روی بوم نقاشی پیدا میکند،گاه به شکل واژهها در بیان شاعری پدیدار میشوند. هیچ کدام از اینها را از هم جدا نمیدانم. بایستی بگویم که دنیای نقاشی را، دنیایی بینیاز از واژه میشناسم. هیچ کدام از نام تابلوهایم تصویری خاص به مخاطب نمیدهد که بتواند روی داوری و نگاهش تأثیری داشته باشد. گمان میکنم اگر تابلوهایم را بدون نام هم در معرض دید قرار دهم، برخورد مخاطبان با آنها فرقی نکند.به گمان من رسالت هنر، ارائه برشی واقعی از دنیای پیرامون نیست. هنرمند حسها و اندیشهها و واکنشهای خودش را ترسیم میکند. عشق، محبت، خشم، عصیان، مهربانی، غم و... مجموعهای از تصاویر در لحظهای به ذهن هنرمند متبادر میشود که در عبور از فیلتر تکنیک، حاصلش آن چیزی است که مخاطب میبیند. نقاشیهایمگاه غمگیناند،گاه بسیار شاد.گاه پر از عشق و محبت وگاه در حال خروشیدن و فریاد کشیدن. اما چیزی که در تمام کارهایم احساس میکنم، امید است. امید به زندگی. بسیاری از نقاشیهایم به سمت افقی بینهایت در حرکتند، تا به دست نیافتنیها و ناشناختهها دست یابند.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 614 |
تاریخ : |
بیست و سوم فروردین هزاروسیصد و نود و چهار |
سال : |
1393 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|