آنهایی که با فواد حجازی از نزدیک آشنایی دارند، میدانند علاقه اصلی او سبک موسوم به پاپ-سنتی است و موفقیت و توانایی در این سبک را هم در همان اولین آلبومهایی که منتشر کرد، یعنی آلبوم «حسرت» به خوانندگی «محمد اصفهانی» نشان داد. «حسرت» یکی از آثار ماندگار موسیقی پاپ بعد از انقلاب است و برخی از قطعات آن هنوز هم شنیده میشوند. حجازی البته بعداً ترجیح داد به صورت متمرکز، بیشتر با «علیرضا عصار» کار کند که علیرغم همه ویژگیهای مثبتاش، صدایش تحریر لازم برای این سبک را ندارد و بنابراین بخش از تواناییهای فواد حجازی در ساخت آهنگهایی به این سبک و سیاق مغفول ماند تا این روزها که او برای تیتراژ سریال «خاتون» قطعهای را ساخته که سالار عقیلی خوانده است. هم این همکاری بین این دو ستاره با شعری از عبدالجبار کاکایی و هم دلایل دیگر، بهانهای بود برای مصاحبهای مفصل با فواد حجازی که یکی از موزیسینهای مطرح موسیقی پاپ در سه دهه اخیر است. فواد با صراحتی که همیشه در او سراغ داشتهایم، جواب همه سوالهایمان را داد، مخصوصاً سوالاتی در این ارتباط که دلیل جدایی او و علیرضا عصار چیست و آیا دلیل آن افول و تکراری شدن سبک کاریشان بوده یا نه.
* بگذار از آخرین کارهایت شروع کنم. قبل از ترانه تیتراژ سریال «خاتون»، چند ترانه تیتراژ دیگر هم داشتی.
تیتراژ سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» بود با ترانهای از افشین یداللهی و صدای هومن ناصری و رضا سرابی. ما این کار را در دو ترک متفاوت با خوانندگی دو نفر فرستادیم برای تیتراژ پایانی که هر دو قطعه را پسندیدند و یکی را در میان سریال پخش کردند و یکی را در انتهای آن. این کار برای یک بخش سیزده قسمتی پخش شد.
* بعد از آن هم تیتراژ سریال «خاتون» را ساختی که در این مدت کوتاه، خیلی خوب شنیده شده و به چشم آمده. علت این توجه بیشتر هم، علاوه بر خوب بودن آن، همکاری شما و سالارعقیلی با هم است.
بله. به هر حال ایشان از دنیای موسیقی سنتی است و من هم از دنیای موسیقی پاپ-سنتی و آمدن ایشان در این ژانر سروصدا کرده.
* خوب شد که واژه «پاپ-سنتی» را گفتی. چون اتفاقاً میخواستم در همین مورد صحبت کنیم. سبک پاپ-سنتی در سالهای اخیر در فضای موسیقی ما کمرنگ شده، در حالی که عمدتاً کسانی که در این سبک کار کردهاند، موفق هم بودهاند و اساساً این سبک در بین علاقهمندان موسیقی طرفداران زیادی هم دارد. فکر میکنم ژانر مورد علاقه خود شما هم هست.
من خیلی وقت است که در این فضا کار میکنم و تا آنجایی که ممکن بوده هم در کارهایمان از شعرهای فاخر استفاده کردهایم. این بار هم همین کار را کردیم و شعری را از آقای کاکایی گرفتیم و کار کردیم که این شعر هم مورد علاقه هم من و هم آقای عقیلی بود. یعنی هم با ذهنیت آقای عقیلی سنخیت داشت و هم من دوستش داشتم و مطابق عمده کارهای گذشته من بود. متأسفانه این روزها جامعه ما به سمت کارهای سبک گرایش دارد و بیشتر توجه به مسائل روزمره است تا توجه به ادبیات کهن و اسطورههای ادبی و فرهنگی ما. شما اگر به شعرهای امروز رپ و هیپهاپ و رِیو و اینها توجه کنید، این مسائل را میبینید. اما ما به واسطه شخصیتهایی که در این کار حضور داشتند، مجاب شدیم به این سمت برویم که کار نسبتاً سنگینی ارائه دهیم. البته بگویم که این کار در طول یک روز جمع شد.
*از اول هم مشخص شده بود که قرار است سالار عقیلی این کار را بخواند؟
من اصلاً خبر نداشتم، اما خود کارگردان و تهیهکننده کار گفت که قبلاً با آقای عقیلی صحبت کرده و هماهنگیها انجام شده است. بعد شعر را گرفتم و خیلی زود روی آن ملودی گذاشتم و آهنگش را ضبط کردیم و رساندیم به پخش. این کار یک کار عجلهای بوده اما خدا را شکر خوب درآمده.
*یک کار عجلهای بود اما برای شما دلی هم بود. درست است؟
بله. تو میدانی که من همیشه صداهای موسیقی اصیل ایرانی را دوست داشتم و دارم. علاقه زیادی داشتم که با یک صدای سنتی دیگر کار کنم و سالار عقیلی هم یک خواننده شناخته شده در این زمینه است. البته من نمیدانستم که ایشان اصلاً میخواهد در این ژانر کار کند یا نه. وقتی کار را شنید، خیلی دوست داشت و استقبال کرد و خواند. اینکه بعداً چه اتفاقی میافتد و بازتابها چگونه هست را نمیدانستیم و نمیدانیم. فکر میکنم همین همکاری ما با هم باعث این توجه و سروصدا شده تا خود کار. البته عمده مردم که فقط شنونده موسیقی هستند بیشتر روی خود کار فوکوس میکنند اما جماعتی که همصنف ما و حرفهای موسیقی هستند این همکاری برایشان جالب است.
* قبل از کار با سالار عقیلی، عمده کارهایت در زمینه پاپ-سنتی با دکتر محمد اصفهانی بود که درست است که میتواند در سبک موسیقی اصیل ایرانی بخواند اما یک خواننده پاپ است. اما این بار با کسی کار کردی که درست است که میتواند پاپ بخواند اما خواننده موسیقی اصیل ایرانی است.
این را باید از خود ایشان بپرسی. به هر حال من با سوابق خودم و ایشان با سوابق خودش آمد و این رخداد جرقهای زد و محصول آن آهنگی بود که در استودیوی خانگی من ضبط شد و حاصل آن را هم من و هم ایشان دوست داشتیم. آقای عقیلی واقعاً خوب خواند و به این کار حال و هوای خاصی داد.
* برگردیم به قبلتر. از همان قدیم علاقهمندی اصلی تو سبک پاپ-سنتی بود و بعد از کار کردن با محمد اصفهانی، با کسی کار کردی که صدایش اصلاً ویژگیهای لازم برای خواندن در این سبک را ندارد چون اساساً تحریر ندارد. با این علاقهمندی و توانایی و با توجه به اینکه امکان کار کردن با خیلی خوانندههای دیگری که میتوانستند در این سبک بخوانند را داشتی، چطور بیش از یک دهه فقط با علیرضا عصار کار کردی؟
اساس کار من با علیرضا بیشتر رفاقتی بود و ارتباط کاری ما در اولویت دوم و سوم بود. البته من از طرف علیرضا صحبت نمیکنم. از طرف من موضوع مهم دوستی و رفاقت ما بود. یعنی ممکن است صدای علیرضا جزو علاقهمندیهای اول من نباشد اما با توجه به اینکه من او را خیلی دوستش دارم و دوستش هم خواهم داشت، صدایش را هم دوست دارم؛ اما ترجیح میدهم در کار خودم صدای سنتی را بشنوم. با این تفاسیر من بیشتر روی رفاقتم سرمایهگذاری کردم و دوست داشتم بیشتر با او بمانم، چون از مزایای رفاقتی و قلبیام بیشتر داشتم بهره میبردم تا اینکه با صدایی همکاری کنم که در آن مزایای عشقی و قلبی نباشد. ما با هم دوستان خوبی بودیم، همفکری میکردیم و اینها نیروی عجیبی به من میداد که چشمبسته دست به هر کاری بزنم و او هم عمدتاً موافقت داشت و این یک امتیاز خیلی بزرگ برای ما بود. اگر با کسی کار میکردم که این ارتباط قلبی بین ما نباشد، ممکن بود ارتباط کاری ما گره بخورد.
* ... و این همه سال هم با هم نمانید.
...بله. من و علیرضا هیچ وقت با هم مسائل مالی و نحوه اجرا و این چیزها نداشتیم. او میدانست که هر چیزی را که من انتخاب میکنم، برای بهینه کردن ساختار این ساختمان و گروه است. معلوم نبود که من اگر میخواستم با شخص دیگری این همکاری را داشته باشم، به این نتیجه برسم. البته من با آقای اصفهانی هم کار کردم و خیلی هم کنسرت دادم و با محمد هم مشکلی نداشتم، اما دوستی من با علیرضا برمیگردد به 22-23 سال پیش که نه او خواننده بود و نه میخواست خواننده باشد و نه دنبال خوانندگی بود و من هم از ده سال پیش از آن غرق در موسیقی بودم و به صورت اتفاقی تلنگری به علیرضا زدیم که بیا خواننده شو و امتحان کن و خیلی خوب شد که این اتفاق افتاد.
* ضمن اینکه علیرضا خودش موزیسین است و موزیسین بودنش خیلی مهم بود در این همکاری.
بله. همینطور است. البته وقتی سن بالا میرود، یک سری اختلافات سلیقهای پیش میآید و من و علیرضا الان با هم یکسری اختلافات سلیقهای داریم. اگر این اختلافات سلیقهای حل شود، یک روزی با هم روی استیج برمیگردیم. اگر سن مان آنقدر بالا نرود و سلامت جسمی و روحی و روانیمان پابرجا باشد (خنده). بههرحال موسیقی یک هنر پویاست و هر روز دارد نو میشود و من نمیتوانم متوقف شوم.یک نکته دیگر را هم بگویم و آن اینکه علیرضا خیلی عاشق خوانندگی نیست که بخواهد زندگیاش را در این راه وقف کند. یعنی علاقهمندی اصلیاش خوانندگی نیست اما من علاقهمندی و کار اصلیام موسیقی است و اگر یک جا متوقف بمانم و کار نکنم، باید درجا بزنم. در نتیجه سعی میکنم با کسانی دیگر که ممکن است با سلیقه من هماهنگ باشند کار کنم.
* یعنی این اختلاف سلیقه باعث شده که در آلبوم جدید «علیرضا عصار» با او همراه نباشی؟
بله. الان چیزهایی که سلیقه من نیست، سلیقه اوست. خواستههای من دیگر خواستههای او نیست. یک روزی این اختلاف سلیقهها بروز نمیکرد اما حالا این اختلافات بروز پیدا کرده. شاید یک موقعی با این مسائل کنار میآمد اما حالا دیگر کنار نمیآید. شاید میخواهد از اینجا به بعد خودش به تنهایی برای شکل کارش تصمیم بگیرد.
* آن رفاقت که بین شما وجود داشت هم باعث نمیشود که ارتباط کاری شما دوباره برقرار شود؟
به نظرم این خیلی ظالمانه است که من از او توقع داشته باشم که بیا از این رفاقت خرج کن، از مواضعت کوتاه بیا و خواستههایت را زیر پا بگذار. ما دیگر در سنی نیستیم که چنین توقعاتی از هم داشته باشیم و او حق دارد خواستههایی که دارد را هرجور که صلاح میداند اجرا کند. به نظر من این هیچ ایرادی ندارد و من هم هیچ اعتراضی به این کار ندارم.
* موسیقیکه شما کار میکردید، سبک خاصی داشت. سبکی منطبق بر اشعار فاخر با موسیقی و تنظیمی ساز-محور. اما این روزها بیشتر موسیقیهای الکترونیک و سبکهای به روز باب شده که در آن موضوع شعر و مخصوصاً استفاده از شعر کلاسیک کمتر مورد توجه هست و به نظر میرسد سبک کاری شما به حاشیه رفته است. چقدر کم شنونده شدن موسیقی شما باعث این فاصله و اختلاف سلیقه شد؟ به هر حال اگر آقای عصار ببیند که هنوز سبک کاری شما جواب میدهد، دلیلی برای این جدایی نمیبیند.
نه. اصلاً اینجوری نیست و اتفاقاً او هنوز هم دارد در همین سبک کار میکند. شاید در ذهنش این نقش بسته که این فرد نباید باعث موفقیت من باشد و من باید ببینم بدون این فرد میتوانم موفق باشم یا نه. مطمئن نیستم، ولی فکر میکنم شاید در ذهنش چنین چیزی وجود دارد. میخواهد امتحان کند و میرود ببیند موفق هست یا نه.
* چقدر فکر میکنی که موسیقی تو و علیرضا به تکرار رسیده بود و این باعث این فاصله شد؟
صحبت از تکرار نیست. ما هیچ کار تکراری نساختیم و در هر دهه که ساختیم، هرکاری که کردیم تازه بود: «عشق الهی»، «ای عاشقان»، «حال من بی تو»، «نومید نشو جانا»، «عید آمد و عید آمد»، «خیال نکن نباشی»، «خیابان خوابها» و... من الان یک کار ساختهام که مثل همان «خیابان خوابها»ست با شعری از افشین مقدم، اما خودش نخواند.
|