وقتی صدایش در هر کوی و برزنی میپیچد، بوی بهار و نوروز را با خود میآورد اما در سالهای گذشته از تمام آن شکل و شمایل سنتی، فقط یک صورت سیاه باقی مانده با یک لباس سرخ. حرف از حاجیفیروز است، حاجی فیروزی که با نزدیک شدن بهار پیام آور نوروز بوده، اما آنهایی که این روزها در خیابان میبینیم فقط یک خاطره کمرنگاند؛ از یک سنت قدیمیشاد که بیشتر برای گرفتن پول ساز میزنند و آواز میخوانند. به گزارش ایسنا، در این آخرین روزهای ماه اسفند شاید گذرتان افتاده باشد به چهارراههایی که با قرمز شدن چراغ، مردان و بچههایی با لباس قرمز و صورت سیاه، کلاهی بر سر و دایره زنگی در دست آواز میخوانند و از جلوی ماشینها رد میشوند تا اندک پولی از مردم بگیرند، ولی حیف که این رسم شیرین و شاد با عوض شدن نسبی ظاهر حاجی فیروزها و آوازهایی که خوانده میشود، بیشتر به سمت لودگی رفته و برای خودش نوعی کاسبی شده است. این در حالی است که میگویند حاجی فیروز که در اصل "خواجه پیروز" بوده شخصیت والایی داشته و بندهی هیچ زر و زن و پست و مقامینمیشده است، پس چگونه ممکن است برای رساندن پیام شادی و نوروز گدایی کند؟
حاجی فیروز نمیتواند،گدایی بکند
جواد انصافی که در اینباره پژوهشهای زیادی انجام داده و ید طولایی هم در اجرای نقشهای این چنینی داشته است، گفت: در ایران باستان ابتدا «عمو نوروز» و «پیروز» بودند که بعدها برای احترام کلمه «خواجه» به عنوان آقا به «پیروز» افزوده میشود. او با اشاره به اینکه این دو پیامآوران نوروز بودند که در مناطق مختلف با عناوین و شخصیتهای متفاوتی پیام رسانی میکردند، افزود: به مرور زمان نام «خواجه پیروز» به «حاجی فیروز» تغییر پیدا کرد که البته شخصیت والای آن تا سالها همچنان حفظ میشد. وی در اینباره با بیان اینکه گفته میشود شخصیت پیروز یا همان سیاه و مبارک، پیرو خط سیاهوش است؛ یعنی وش (صورت) خود را سیاه میکند و میخواهد مثل سیاوش باشد، ادامه داد: سیاوش در داستانهای قدیم ایرانی، آدمی چشم پاک و راستگوست که با عبور از آتش به درجه بالایی میرسد. این حاجی فیروز هم به همان مرتبه رسیده و به همین دلیل چنین شخصیتی نمیتواند گدا باشد و گدایی کند. انصافی درباره تغییر روش و کارکرد حاجی فیروز در زمانه اخیر گفت: در زمان قاجارعدهای برای ایجاد کسب و کار سعی کردند رفتار و منش حاجی فیروز به سمتی دیگری برود که این روند بعدها حالت لودگی پیدا کرد. این در حالی است که در سیاهبازی هم شخصیت "سیاه" والاست و نامهایی همچون مبارک، یاقوت، زمرد و الماس دارد، چرا که این شخصیت سمبل توده مردم، آزادی و فریاد است و به همین دلیل هر اسمی را به آن اطلاق نمیکردند. او افزود: همچنین یک نمونه اسم دیگر هم در برهه دیگری از زمان بوده که به حرمت قنبر (غلام حضرت علی (ع)) نام قنبر را برای شخصیت "سیاه" استفاده میکردند. وی با بیان اینکه از یک دورانی به بعد کمکم حاجی فیروز راهی برای کسب درآمد بود، به اشعاری که این پیامآور نوروزی میخواند اشاره و اظهار کرد: این اشعارهمواره خطاب به مردم بوده که در هر بیت آن پیامی نهفته است؛ مثل آنجا که میگوید:
ارباب خودم تو باش خندون / هیچ کسی رو از خودت نرنجون
ارباب خودم گلی به جمالت / از کجا بگم وصف کمالت
ارباب خودم شیرین و قندی / دنیا دو روزه چرا نمیخندی
یا آنجا که میگوید:
بشکن بشکنه بشکن من نمیشکنم بشکن
غم و غصهها رو بشکن همه کینهها رو بشکن
حاجی فیروز
این کارگردان و بازیگر تئاتر تاکید کرد: در واقع اعتقاد بر این بوده که باید قبل از نوروز همه کینهها دور ریخته شود و میان همه آشتی باشد، به همین دلیل الان هم این وظیفه ماست تا این سنت قدیمی را به شکل درست بازسازی کنیم، هرچند مدتی قبل اجازهای برای اجرای خیابانی این برنامه به ما داده نشد و به همین دلیل تک اجراهایی هم که از این نوع کارها باقی مانده معمولا در سالنها روی صحنه میرود. انصافی همچنین گفت: در این راستا حتی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم مذاکره کردم و طرح جامعی را به آنها ارائه دادم تا یک اتوبوسی به عنوان کاروان شادی راه بیفتد و در شهرهای مختلف بچرخیم و نمایشهایی را با عنوان حاجی فیروز اجرا کنیم، اما مورد تأیید قرار نگرفت.
اینها هیچ ربطی به حاجی فیروز ندارند
داوود فتحعلی بیگی هم که در حوزه نمایشهای آیینی و سنتی سابقه فعالیت دارد، درباره حاجی فیروزهایی که این روزها در سطح شهر حضور دارند به ایسنا گفت: امروز حاجی فیروز بهانه تکدیگری شده و عدهای چند سالی است یاد گرفتهاند به بهانه آمدن بهار، ریختهای عجیب و غریبی پیدا میکنند که هیچ ربطی هم به حاجی فیروز ندارد. در حالی که حاجیفیروز قدیمی ریشههای اساطیری هم داشته است. وی با بیان اینکه حاجی فیروز به عنوان نوروزیخوان میآمد و کوچهگردی میکرد، گفت: آنها در هر نقطهای عنوانی داشتند که موجبات شادی مردم را فراهم میکردند و در عوض مردم نیز به آنها انعام به صورت نقدی یا شیرینی و جنسی دیگر میدادند، اما امروز آنها را فقط به قصد تکدیگری میبینیم.
پسمانده سنتهای فراموش شده
محمد حاتمیهم درباره حاجیفیروزهایی که در خیابانهای شهر میچرخند به خبرنگار تئاتر ایسنا گفت: آنچه این روزها به عنوان حاجی فیروز میبینیم، پس مانده سنتهای فراموش شده است و ما در واقع کم کم به همه آن سنتها و پیشینهای که ما را نگه داشته پشت میکنیم. او افزود: این اتفاق، از دست دادن هویتی است که داشته ایم، چرا که هرکدام از این نشانهها هویت ملی ماست و از بین رفتن آن را خودمان با عدم شناخت و یاد ندادن به نسل جدید و ارائه چیزی که متعلق به ما نیست، رقم میزنیم. این کارگردان و بازیگر تئاتر ادامه داد: نکته جالبتر قضیه این است که در خیابانها به جای اشعار و تصنیفهای عمو نوروز و حاجی فیروز، چیزهایی میشنویم که هویت ندارند. کلا شکل و شمایلی دیده میشود که تحریف شده است و توجه ما به آنهایی که با ظاهر حاجی فیروز در خیابانها میچرخند فقط ناشی از حس ترحم است. حاتمیافزود: تمام اینها آمدن یک نسل نو و ادامه نیافتن یکسری از سنتها را نوید میدهد، در حالی که آنچه حاجی فیروز نشان میداد با تکدیگری فرق میکرد. ضمن اینکه الان نمایشهای تخته حوضی و سیاهبازی را هم غبار گرفته و آنها نیز در حال محو شدن هستند. او با اشاره به وجود سمبل برخی اعیاد و مراسمهای غربی در ایران گفت: اصلا قصد مقایسه ندارم، اما عمو نوروز برای ما مژده سال نو رامیآورد تا دوستیهایمان را با هم تجدید کنیم. در حالی که به جای توجه به اینها به چیزهایی که به هویت ما تعلق ندارد مثل بابانوئل و درخت کاج کریسمس اهمیت بیشتری میدهیم و خوب میبینیم که این نشانهها در مملکت ما درشتتر هستند تا عمو نوروز یا دیگر نشانههایی که با شادی باعث دوام و قوام سنت و فرهنگ ما میتوانند باشند . محمد حاتمیدر پایان با اشاره به اینکه وقتی درِ سالنهای ما برای هر نمایشی باز شد فاتحه برخی آیینها و نمایشهای سنتی هم خوانده شد، تاکید کرد: این نوع نمایشها باید از صحنههای تئاترشهر و تالار سنگلج بیرون بیاید و به جای خودش برده شود، مثل تعزیه که همواره تأکید شده است که باید در خیمه اجرا شود./منبع:پرستو فرهادی - ایسنا
|