در روزگار ما توجه به مسأله گفتوگو، به عنوان یک بستر مطمئن برقراری ارتباط بین انسانها دچار فراموشی شده است. با توجه به این که در خصوص این مفهوم در فلاسفه و جامعه شناسی نظریات متعددی مطرح شده اما انسان قرن بیست و یک با پدیده عدم توان برقراری ارتباط و گفتوگو مواجه شده است. گفتوگو در جامعه مدرن به معنای رابطه انسان با انسان است. رابطهای که میتواند باعث تعالی و ایجاد تساهل و تسامح در یک جامعه شود. در واقع هر ارتباط میان دو نفر به دایره وسیعتری به نام جامعه تعمیم یافته، به گونهای که میتوان آن را پایهای برای تعامل گستردهتر افراد در نظر گرفت. مارتین بوبر از دو نوع ارتباط حکایت میکند: او مینویسد میتوان به یک درخت همچون یک تصویر نگریست. همچون چیزی که از تنهی سخت برخوردار است و در زیر روشنایی تکان میخورد. یا همچون صدای ریزش جرعهی سبزی با زمینه آبی و نقره فام دل انگیزی.... درخت برای من میتواند شیء باشد که زمان و مکان اشغال میکند، دارای ماهیت و ساختاری است... با این همه در صورتی که بخواهم این امکان نیز برای من فراهم است که بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم. در این حالت درخت دیگر شیء نیست. آن چه این نوشته بوبر به ما میگوید درک معنای ارتباط با پدیدههای متفاوت است. آن چه امروز ارتباط را مشکل کرده این است که ارتباط ما با سایرین تبدیل به ارتباط با اشیاء شده است. ارتباط شما با درخت میتواند آن را به یک شیء مبدل سازد یا یک موجود زندهای که نفس میکشد و جهان را احساس میکند. اساسا عشق در جامعهای رشد میکند که امکان برقراری همه نوع ارتباطی وجود داشته باشد. ارتباط با خود، با دیگری و با همه موجودات عالم. از دیدگاه دیلتای ما نه تنها افکار، حالات و عواطف دیگران را میفهمیم بلکه خود آنها را به عنوان شخص درک میکنیم. برقراری ارتباط با دیگران در عین سادگی پدیدهای پیچیده است. از این منظر که هر قدر بتوانیم قدرت تعامل و مزیتهای گفتوگو بر خشونت را درک کنیم و این که بپذیریم برقراری ارتباط با دیگران ظرفیت یک جامعه را بالا میبرد، موضوع بسیار مهمی است. از این منظر تمدن بشری برای انسانی و مدرن شدن در معنای متحول جدید آن نیاز به بسترسازی برای ایجاد گفتوگوی میان فرهنگها را دارد. گفتوگو، زمینههای خشونت، خیانت و پرخاشگری را کاهش داده و زمینه را برای تفاهم و مبادله میان افراد مهیا میسازد. از این منظر میبایست زمینه را برای بروز تجربیات مختلف میان کنشگران اجتماعی فراهم نمود. به عنوان مثال عشاق بتوانند در یک فضای فرهنگی مناسب به یکدیگر عشق بدهند و از کنار هم بودن لذت فراوانی ببرند. نگاه به پدیده گفتوگو ما را به این نقطه میرساند که الزامی برای رسیدن به توافق وجود ندارد. اساسا عشق رابطه مبتنی بر توافق نیست بلکه رابطهای است که طرفین تلاش میکنند نظریات خود را برای بهتر شدن یکدیگر ارائه دهند بدون آنکه قرار باشد کسی عقیده خود را به دیگری تحمیل کند. در واقع در رابطه عاشقانه مبتنی بر گفتوگو افراد با تبادل عاطفی و احساسی و بیان نظریات خود در جایگاهی بالاتر از قبل از عاشق شدن خود قرار میگیرند و این یک پیشرفت، تفاوت و نوآوری در یک رابطه عاشقانه محسوب میشود.
گروه فرهنگ و هنر/با توجه به وجود اعیاد و ایام مختلف مذهبی و ملی، تقسیم بندی گیشه سینما به فصلهای مختلف را شاهد هستیم از جمله اکران اول نوروز، اکران دوم نوروز، اکران تابستان و اکران عید فطر. در این میان شاید اکران نوروز یکی از مهمترین این فصلها باشد که به دلیل اینکه معمولا اکرانهای نوروزی با فروش بالایی همراه هستند، تهیه کنندگان و سازندگان فیلمهای سینمایی تمام تلاش خود را میکنند تا در این اکران قرار بگیرند. امسال نیز پس از رایزنیها و گذشت مراحل اجرایی و شورایی، ...
صفورا اسماعیل نژاد/هروقت سخن از نقاشی به سبک کلاسیک به میان میآید بسیاری را تصور بر آن است که این نقاشان همچون عکاسان به ساختار کلی طبیعت گرایش داشتهاند و ضمن پیروی کورکورانه از طبیعت بر جنبههای سنتی و سنتی گرایانه هم توجه نمودهاند، در حالی که نقاشی کلاسیک مبتنی بر اصول خاصی است که آغازآن به تمدن یونان در قرن پنجم قبل از میلاد میرسد در واقع منظور از شیوهی کلاسیک، اصول و روشهای هنری و ادبی مربوط به دورانهای یونان و روم باستان است. موضوع اصلی آثار هنری ...