|
|
مهرداد ناظري/بايد بپذيريم كه در هر جامعهاي محيط زندگي تجربهي اجتماعي متفاوتي به افراد آن جامعه ميدهد. به عنوان مثال فردي كه در كشور مكزيك زندگي ميكند درك او از مسائل اطراف با انساني كه در كشور سردسير سوئد زندگي ميكند متفاوت است. هر چند گفته ميشود كه در دنياي جديد تاثير عوامل جغرافيايي و آب و هوا بر زندگي بشر كمرنگ شده است اما نميتوان از تفاوت تاثير يخ و برف و آفتاب بر روي ذهنيات و احساس و انديشه افراد صرفنظر كرد. وقتي شما در خيابانهاي پر از يخ و برف مسكو راه ميرويد، آدمهايي را ميبينيد كه به سرعت در حال عبور و مرور و گذر از كنار هم هستند و شايد كمتر فرصت اين را مييابند كه با يكديگر صحبت كنند. در مقابل وقتي در خيابانها يا فروشگاههاي بزرگ دوبي قدم ميزنيد، ميبينيد كه چقدر صداي گفتوگوي آدمها به گوش ميرسد. در هر حال چه بخواهيم و چه نه؛ بايد بپذيريم كه اتمسفر هوا و اثرات اقليمي بر روي زندگي ما موثر است. اما آنچه كه در اين بحث حائز اهميت است اين است كه اساساً انگيزهها و رفتارهاي عاشقانه انسانها نيز در محيطهاي مختلف با يكديگر متفاوت است. وقتي زن و مردي در كافيشاپ روبروي هم مينشينند و به يكديگر ابراز محبت ميكنند سوال اين است كه تا چه حد در روابط مشتركشان به عشق پايبند هستند و اين عشق در هر يك از كجا نشأت ميگيرد؟ به نظر ميرسد كه يكي از معيارهاي شكلگيري يك رابطه انساني عاشقانه توجه به معيارهائيست كه در آن ضمن تأكيد به عوامل محيطي، ميزان رشد عاطفي و جنسي افراد در آن حائز اهميت است. لذا با اين اوصاف اگر آن دو نفري كه در كافيشاپ نشستهاند و به همديگر ابراز علاقه ميكنند يكي از كشور هندوستان باشد و ديگري از كشور اتريش ميتوان اين سوال را پرسيد كه آيا عشق ميتواند به سادگي مرزهاي جغرافيايي را در نوردد يا اينكه نياز است با آناليزي عميقتر به زندگي آنها توجه كرد؟ بسياري از ايرانيها عموماً جزء آن دستهاي قرار ميگيرند و در رفتارهاي عاشقانه مستقيماً و بيپرده نظر دروني خود را بيان نميكنند. اما يك كانادايي امكان دارد به دليل نوع تربيت عاشقانه خود به سادگي ابراز محبت كند. لذا آدمي زماني ميتواند در يك رابطه عاشقانه موفق شود كه شرايط محيطي يا پيشزمينههاي اجتماعي آن فراهم باشد. به بيان ديگر عشق يك تمايل و كنش آگاهانهايست كه هر فردي اولاً در محيط خانه و مدرسه آن را ميآموزد، دوم آنكه محيط در تقويت يا تضعيف احساس، ادراك و ذهنيات او موثر است. از ياد نبريد عشق با تحميل ميميرد، با بدفهمي زائل ميشود، با درك نادرست به پستي كشيده ميشود و با يك جانبهنگري به حاشيه رانده ميشود و فقط زماني بروز و ظهور پيدا ميكند كه بستر فرهنگي آن از هر لحاظي مهيا شود. اين نيرو زماني نقش پوياي خود را نشان ميدهد كه روح زندگي را در افراد زنده نموده و آنها را به تجربههاي زيبا و منحصر به فرد متمايل نمايد. عشق زماني به حقيقت ميپيوندد كه در روح و احساس هر فرد تغييرات اساسي پديد آورد در غير اين صورت اين نيرو درگير محيط و مسائل دنياي اطراف خود خواهد شد. شايد لازم باشد نامي براي آن انتخاب كنيم و شايد بهترين نام ناپيداي بيپايان باشد.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|