مهرداد ناظری/یکی از موضوعات مهم که تفاوت میان جوامع تودهوار و جوامع مدنی را نشان میدهد توجه به گسترش تکثرگرایی در عصر مدرن است. در جوامع تودهوار عموما انحصارگرایی معیار اصلی تصمیمگیریها بوده و فرد به عنوان بخشی از یک جامعه بزرگ در نظر گرفته میشود. دراین جامعه روابط خویشاوندی ملاک است و محکمهها مبتنی بر نظر ریش سفیدها می چرخد اما در جامعه تکثرگرا روابط قراردادی جایگزین روابط خویشاوندی شده، شفافیت جای پنهان کاری را گرفته و گفتوگو محور اصلی تصمیمگیریهاست و قانون حاکم بر دیدگاه هاست. بر این اساس در جامعه مدنی امکان بروز عشقورزی بیشتر از یک جامعه سنتی وجود دارد. توجه به گروهها، نهادهای مدنی و ارتباطات خلاق به توسعه ارتباطات صمیمانه منجر میشود. اما در جامعه تودهوار انزواگرایی و محدودیت در ارتباطات موضوعی مشهود و قابل ذکر است. اگر بخواهیم ویژگیهای عشق را در جامعه مدنی مورد توجه قرار دهیم باید به موارد زیر اشاره کرد:
الف- وضعیت فعال به جای وضعیت انفعال
در جامعه مدنی کنشگران اجتماعی در وضعیت فعال به سر میبرند. بازیگران در عرصههای مختلف اجتماعی حضور پیدا کرده و به ایفای نقش میپردازند. جامعه مدنی جامعهای است مبتنی بر عشاقی که مسئولیت حضور و مشارکت اجتماعی را در خود زنده نگه میدارند و به دیگران نیز سود میرسانند. اما در جامعه تودهوار عشاق در وضعیت انفعال هستند، آنها تماشاگران جریان شتابان جامعه هستند.
ب- مسئولیتپذیری به جای تکلیفمحوری
در جامعه مدنی عشاق مسئولیت معشوق را به دوش میکشند. اساسا عشق با مسئولیت معنادار میشود و آنها نسبت به ایجاد رابطه، تداوم آن در خود احساس تعهد و مسئولیت میکنند. اما در جامعه تودهوار همه چیز را تکالیف تعیین میکند. در تکالیف جبر کور وجود دارد و این جبر مانع رشد عشاق میشود.
ج- گروهگرایی به جای دولتگرایی
عشاق در جامعه مدنی گروههای متعددی را تشکیل میدهند و در هر گروه نقش خود را به خوبی ایفا میکنند. به عنوان مثال ممکن است فردی که عاشق است در یک گروه حمایت از محیط زیست عضو شده و با انرژی و تلاش بیشتری نسبت به افراد دیگر کار خود را دنبال کند. لذا گروهگرایی که درساخت جامعه مدنی وجود دارد و رابطه میان دولت – مردم را پوشش میدهد. در اینجا عشاق میتوانند رابطه میان دولت و مردم را از طریق گروههای اجتماعی و در راستای منافع آن پیش ببرند. در حالی که در جامعه تودهوار یک دولت بزرگ در برابر تودههای مردم قرار میگیرد که این رابطه طبیعتا از سمت بالا به پایین و یک رابطه جبری و ستیزآمیز است.
و- تنوع به جای همشکلی
در جامعه مدنی هر یک از عشاق الگوی منحصر به فرد هستند. ما با نمونههای فراوانی از لیلی و مجنون مواجه هستیم که هر یک حتی فراتر از مرزهای ارتباطی لیلی و مجنون پیش میروند. در حالی که در جامعه تودهوار یک شکلی، مثل هم زیستن، مثل هم عاشق شدن (آنهایی که نافشان برای یکدیگر بریده شده باید همدیگر را دوست داشته باشند) محور و تعیینکنندهی مطالبات و تعاملات مردم محسوب میشود.
|