|
|
در فرهنگ ما مدتهاست کلمه فرصتطلبی همراه با باری منفی به وزن بینهایت تعبیر و تفسیر شده است که اگر به ریشه لغوی آن پی ببریم تا قبل از مشروطیت دارای جنبههای مثبت فراوانی بوده و بعضی اوقات افرادی از آن بهره بردهاند که به یقین بهره هوشی بالایی داشتهاند. در انگلستان و در مورد مسایل سیاسی اعتقاد بر این است که در زندگی سیاسی، شانس یکبار به سراغ انسان میآید که اگر فرد از هوش بالایی بهره داشته باشد از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برده که در معنی به مفهوم فرصتطلبی است، اما و در نهایت تاسف در چند دهه اخیر با انسانهایی روبهرو هستیم که فرصت را در مفهوم فرصتطلبی و به معنی عام آن زرنگی توأم با تزویر و همراه با تضییع حق دیگران به کار میگیرند. در بحث امروز با چنین انسانهایی گفتگو داریم و از بیان یادگار امام برای ریشهیابی و کندوکاو در آن مدد میگیریم، تا باشد حتی اگر نظر یک نفر را تغییر دهیم کاری صواب کرده باشیم. به نظر ایشان برای رعایت مرز میان مصلحتسنجی و فرصتطلبی اگر هدف بالا کشیدن انسانی باشد به آن فرصتطلبی میگویند و اگر قصد و نیت تقویت آرمان و آمال باشد به آن مصلحتسنجی گویند. در میان احزاب یا تشکیل حزب به این تشکیل و تشکل آن میتوان گفت معبد، اما نمیتوان آن را معبود دانست که تا حد عبادت به آن اندیشید. در ایران در طول 100سال اخیر تشکل و احزاب متعددی تشکیل شده که هر کدام در برههای مطرح شدهاند و مدتی بعد، آن حزب زایل شده و به اصطلاح به تاریخ پیوسته است چون حزب یا تشکل فرمایشی بوده و از بالا به پایین شکل گرفته است یا به قول معروف اول نوک هرم تعیین شده سپس به قاعده هرم رسیدهاند که این سرنوشت و عاقبت ندارد از جمله احزابی چون حزب توده، حزب ملیون، حزب مردم، حزب ایران نوین، حزب رستاخیز و دهها تشکل و دسته و جمعیت، تا جایی که بعضی اوقات شاهد بودهایم فرصتطلب یا فرصتطلبانی حتی به اندازه تعداد انگشتان یک دست گرد هم میآیند و میشوند هیات موسس، بعد میشوند هیات مدیره و موفق به ثبت آن در جوامع ذیربط و آن را تا حدی به ابتذال میکشند که همین عده محدود به فکر عضوگیری میافتند که به یقین به چنین به اصطلاح رندانی میگویند فرصتطلب و دیری نمیپاید که داعیهدار وکالت و وزارت میشوند و لذا چون فرمایشی بوده و از بالا به پایین شکل گرفته محکوم به زوال میشوند. یادگار امام معتقد است در کار تشکیلاتی نباید مطلقانگاری کرد و نباید تصور شود که اینان در این جمع خوبان هستند و دیگران بد و آن چه که اینان میدانند و میتوانند دیگران قاصر از انجام آن. اگر بپذیریم که باید بپذیریم در سایر تشکلها و ترکیبها هم انسانهای خوب و متکامل هستند به خودی خود فرصتطلبی از نوع رندی در مخیله ما جای نمیگیرد و وقتی در مخیله ما جایی برای بدی و فرصتطلبی منفی نباشد در اصطلاح شیطان نفس نمیتواند در مغز ما جایگاهی داشته باشد و اینجاست که عرصه زندگی برای فرصتطلبان از نوع منفی آن تنگ و تنگتر میشود، در زندگی کاری نیز پیوسته در معرض فرصت هستیم که این فرصت میتواند به فرصتطلبی مبدل شود یا به مصلحتاندیشی و یک انسان مؤمن در زندگی کاری مصلحتسنجی توأم با اندیشه را پیشه کرده و در فضای کاری به ترس، خوف یا طمع روی نمیآورد زیرا فرصتطلبی مجموعه درون انسان را تهی میکند. در پایان امیدواریم در محیط سیاسی و کاری کشور عزیزمان فضا و فرصت مناسب جهت فرصتطلبان و مالاندوزان ایجاد نشود و ایران اسلامی مصون از هر گزندی از سوی چنین افرادی باقی بماند.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|