ژاله آموزگار با انتقاد از رویکرد علمینسل امروز در مقایسه با کارنامه دهخدا گفت: با نگاهی به حال و روز تولید آثار علمیو ادبی نسل امروز پرسشهایی به ذهنم متبلور میشود که آیا دهخدا و یارانش برای ارتقاء، چنین عاشقانه قلم زدند؟ فروزانفر شاهکار خود را برای کسب رتبه استادی نوشت؟ ملکالشعرای بهار کتاب «سبکشناسی» را برای مطرحشدن در هیئت ممیزه به سرانجام رساند؟ به گزارش ایبنا ژاله آموزگار در مراسمیبه مناسبت سالروز درگذشت علامه علیاکبر دهخدا و بزرگداشت همکار و همراه او، استاد محمد پروین گنابادی و همزمان با هشتادمین سال تأسیس دانشگاه تهران در مؤسسه لغتنامه دهخدا با طرح پرسشی درباره نیاز پژوهشگران به لغتنامه گفت: اگر حاضر شدم با طیب خاطر در این مراسم با دوستانم در موسسه دهخدا همنوایی کنم و در جایگاه سخنران قرار بگیرم به این دلیل است که خواستم زبان حال جمع بسیاری از مردم کشورم باشم که اگر دستبهقلم شدند و پژوهشی کردهاند، همیشه دست نیازشان بهسوی «لغتنامه دهخدا»؛ این خوان گسترده دانش دراز بوده است. کیست در میان ما و در این جمع فرهیخته که بارها و بارها از قفسه کتابخانهاش جلدی از مجلدهای ارزشمند این مجموعه را پایین نیاورده و قلم در دست و ورق کاغذی در پیش و از این صفحه به آن صفحه کتاب نرفته باشد و بدون اینکه خود بداند و به زبان بیاورد این شاهکار را تحسین نکرده باشد؟ وی با اشاره نگاه تحسینبرانگیز پژوهشگران به لغتنامه دهخدا اظهار کرد: تحسینهایی که از دل برمیآیند غالباً گنگ و بیزباناند. درست مانند اینکه ما گلهای باغچهمان را هر روز میبینیم و از دیدن آنها لذت میبریم و در پس ذهنمان زیبایی آنها را تحسین میکنیم. اما خوش آمدنها و تحسینهایمان را به زبان نمیآوریم. چه خوب شد که فرصتی پیش آمد تا این تحسینها به زبان آید. این استاد گروه زبانهای باستانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با اشاره به زندگی دهخدا عنوان کرد: من درباره زندگی وی از اینکه هرلحظه را برای پیشرفت علمیشکار کرد، از موقعیت سفر به خارج از کشور نهایت استفاده علمیرا برد، «امثالوحکم» را از فراموشی نجات داد، با زبان طنزش گفتههای ناگفته را بر زبان راند، با «چرند و پرندش» در به روی بسیاری از چرندوپرندها بست، شعرها گفت و بسیاری متون را ترجمه کرد. چیزی که میبینید و همینطور درباره تاریخچه موسسه دهخدا و مدیران دلسوز و دانشمندش که در آغاز این کار تاکنون اینجا بودند، نمیتوانم بر دانستههای شما از آنها چیزی بیفزایم. زیرا آگاهی من در اندازه اطلاعات همکاران دانشمندی که در این مراسم حضور دارند، نیست.
طنین افکار بغضآلود آموزگار در مراسم بزرگداشت دهخدا
آموزگار با اشاره به زندگی ساده و امکانات اندک دهخدا بیان کرد: استادان حاضر در مراسم بسیار جامعتر از من درباره دهخدا و محمد پروینگنابادی سخن گفتند و سخن خواهند گفت. اما من امروز در این مراسم میخواهم با صدای بلند فکر کنم که چگونه میشود که این فرزند ایران از شهر کوچکی برمیخیزد و در گوشه اتاق خود با کمترین امکانات و بدون چشمداشت مستقیم و آنی از کسی یا کسانی داشته باشد با مدادی که خود سر آن را تراشیده و بر روی ارزانترین نوع کاغذ و با فیشهایی که با دست خود بریده است، چنین شاهکاری را بنیان مینهد؟ وی افزود: بخت با دهخدا همراه میشود و قدر کار وی شناخته میشود و ارزش کارش چنان جلوه میکند که به صحن مجلس چهاردهم میکشد. مجلسی که نمایندگانش اهل کتاب بودند و غم فرهنگ این سرزمین را داشتند و نیاز جامعه را به این اثر سترگ درک کردند و طرح ماندگاری این اثر تقدیم آنها شد و براثر کوشش آنها، «لغتنامه دهخدا» بهعنوان یک اثر ملی درآمد و هزینه طبع و نشر آن را دولت به عهده گرفت. تصویب «لغتنامه دهخدا»، بهعنوان افتخاری بزرگ و برگی زرین در کارنامه چهاردهمین مجلس شورای ملی ثبت شد. این استاد گروه زبانهای باستانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با اشاره به دلبستگی فرهیختگان به ایران اظهار کرد: دهخدا به نسلی تعلق دارد که از درون تاریکیها سر کشیدند و فرزندان خلف این سرزمین بودند که عشق به ایران و دلبستگی به فرهنگ این سرزمین را که زمانی به زیر خاکستر فرورفته بود، به دست آنها زنده و در خون آنها دمیده شد. آموزگار گفت: دهخدا و یاران همعصرش، این شایستگان پرورشیافته دوران زرین ممکنها، نسلی که باوجود همه کمبودها و فشارها چنان محیطی برای آنها فراهم شد که توانستند به دنبال آنچه میخواهند بروند و همه نیرو و استعداد خود را در زمینههای مختلفی که دوست داشتند، به کار بگیرند و بهترین سالهای عمر خود را باجان و دل درراه خدمت به ایران هزینه کنند. اگرچه آنها تظاهری به ایران دوستی نمیکردند، شعار نمیدادند، اما در عرصه عمل دهخدا به همراه یاران دانشمندش بهترین سالهای زندگیشان را برای اعتلای تاریخ و فرهنگ ایرانزمین با خلق شاهکاری همچون لغتنامه دهخدا دریغ نکرد.
نسلی که ماندگار شدند
وی عنوان کرد: آری، غلامحسین مصاحب دایره المعارف ماندگارش را بنیان نهاد، سید حسن تقی زاده به گاهشماری اصالتی دیگر بخشید، گلگلاب سروده جاودانه «ای ایران» را سرود و ملکالشعرای بهار رو به دماوند بانگ «ای کوه سفید پایدربند» سر داد. گویی فره خفته ایرانی دوباره با این نسل جان گرفت. همان فره ایی که هرکدام از فرزندان اصیل و خلف را به پاسداری و نیکوداشت این سرزمین هدایت کرده است. مگر نه اینکه فره مترادف با خویشکاری یا انجاموظیفه است. همان فرهای که آموزگاری را در تعلیم دادن، سلحشوری را در بهتر دفاع کردن و کشاورزی را به بهتر ِکشتن وامیدارد و دهخدا و یارانش را به خلق و تزئین این شاهکار ماندنی واداشت. این استاد گروه زبانهای باستانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با طرح پرسشی درباره بیتفاوتی نسل امروز در عرصه علم و فرهنگ اظهار کرد: باوجود امکانات اندکی که در اختیار نسل فرهیخته دهخدا بود، شاهکارهایی آفریدند که هر زمان مورداستفاده دانشمندان سختکوش ایرانی قرار گرفت و آنها نیز بهاندازه خود تلاش کردند در زمین دانش ایرانی بذری بکارند و برای بارور شدن دانش و فرهنگ در این سرزمین سهمیداشته باشند. ما نیز که از تبار آن نسل فرهیخته بودیم و بهقدر علم خود در کشتکاری خویش کوشیدم و در گوش جوانانمان پیام عاشقانه ایراندوستی را سر دادیم، اما چه شد که در این نسل اینهمه بیتفاوت وجود دارد؟ چه شد که چشمه تولید دانش و فرهنگ این مرزوبوم از فوران ایستاد؟ آموزگار با اشاره به گستردگی امکانات نسل امروز و تولید اندک دانش در ایرانزمین افزود: چه شد که نسل امروز با این امکانات گسترده رایانهای و فیشهای براق، رواننویسها در آثار خود بیشتر گفتههای گذشتگان را آنهم بهطور ناقص بازگو میکند؟ آیا این فره در لابهلای قوانین عجیبوغریب ارتقاء، فارغالتحصیلی و در میان مقالههایی که باید بهزور نوشته شود و در میان مجلههای علمیو پژوهشی، علمی-کاربردی و علمی- مروری- که روزبهروز بر تعداد این مجلهها افزوده میشود- گمشده است؟ بیشتر آثار نوشتهشده نویسندگان امروزی بهجای اینکه از دل برآید در خدمت رتبه دانشگاهی، پایاننامه تشریفاتی و برای مطرحشدن در هیئت ممیزه هستند. وی با انتقاد از شیوه ارزشگذاری مقالههای دانشوران ایرانی بیان کرد: مقالهها و نوشتههای علمیاستادان و دانشجویان ما تنها در صورتی ارزشگذاری میشوند که دریکی از نشریههای ساختگی (ISI) در بنگلادش، پاکستان و هند درازای پرداخت مبالغی از 200 تا 1000دلار منتشر شوند. کسی با محتوای این مقالهها کاری ندارد. اینجا پرسشی به ذهنم متبلور میشود که آیا دهخدا و یارانش برای ارتقاء چنین عاشقانه قلم زدند؟ فروزانفر شاهکار خود را برای کسب رتبه استادی نوشت؟ ملکالشعرای بهار کتاب «سبکشناسی» را برای مطرحشدن در هیئت ممیزه به سرانجام رساند؟
|