|
|
مهرداد ناظری/یکی از موضوعات مهم در قرن بیست و یک توجه مثبت به بدن است. در واقع اگر در گذشته، عشق را بیشتر به جنبههای روحانی تقلیل میدادند، در دوره جدید عشق را هم از جنبه مادی و فیزیکی و هم از جنبه معنوی مورد توجه قرار میدهند. یکی از نگاههای متفاوت به بدن را نیچه بیان میکند. نیچه پیکر انسانی یا «ارگانیسم» را در متن و زمینهی بدن همهی موجودات زیستی میفهمید. بدن در هر نوع جانداری«کثرتی از نیروهاست که به واسطهی شیوه مشترک تغذیه به هم وصل شدهاند.(لش، 1383: 104) بر این اساس وضعیت بدن در اولویت موجودیتی به انسان قرار میگیرد. آن چه در گذشته رخ میداد، بیتوجهی، یا نوعی تخریب تن به مثابهی یک عامل اثرگذار است. در دوره قرن وسطی تن، ابزار عذاب کشیدن برای نجات روح است. اما امروز میدانیم که حقیقت انسان وجود جسمیست که منشاء بسیاری از اثرگذاریها در محیط است. بر این مبنا موجود برتر، کسی است که عشق در سلولهای زنده بدنش نیز احساس میکند. در واقع عشق را نمیشود در تاثیری که بر بدن میگذارد، نادیده گرفت. حرکت عشق را باید در کلیت بدن انسان جستوجو و بررسی کرد. ضمن این که عشق هم نقش عاملیتی و هم نقش ساختاری دارد. بر این مبنا بدن انسان به شدت تحت تاثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد. در حقیقت آن چه امروز تحت عنوان اراده معطوف به زیبایی مطرح میشود، نوعی آفرینش انسان عاشق است که عشق هم روح و هم بدن او را تحت تاثیر قرار داده است. در فرهنگ مدرن امروزی، هیچ شهروندی نیاز ندارد که قسمتی از بدنش را که احساس خوبی به آن ندارد، را پنهان کند. چرا که جراحی پلاستیک، لوازم آرایش، مدها، و هزاران ابزار دیگر آن را به سوژهای زیبا مبدل میسازد. اساساً مفهوم تقلیل خود به خاطر کاستیهای ظاهری امروز کم رنگ شده و افراد میتوانند با درک مفهوم زیبایی، شایستگی متفاوتی پیدا کرده و مفهوم عشق را در تک تک سلولهایش احساس کند. البته اگر با اندیشه مارکس به این قضیه نگاه کنیم. با توجه به اینکه مهمترین ویژگی نظام سرمایهداری کالایی شدن همه چیز است. اگر امروز روح مارکس را احضار کنیم، خواهد گفت، عشق، اراده، بدن همه و همه سوژههایی در خدمت سرمایهداری امروز شدهاند. اما اگر جهت عشاق را فراتر از پیوند در کالبد در یک رابطه ببینیم، باید بپذیریم که تصاویر، عکسها، موسیقی، تئاتر و بسیاری از دستاوردهای هنری، تلاش خواهند کرد تا از گره خوردن انسان عاشق به ظاهر و بعد بیرونی مصادیق کالبدی جلوگیری کنند. عشق، در انگارههای ذهنی، تجسم بصری و تخیل عشاق و ذهنهای درگیر این رابطه در حال بازتولید است و این امید را در ما زنده نگه میدارد که برخلاف جریان بازار، ثبات و امکان برقراری ارتباط جسمها هویت عاشقانه را زنده نگه میدارد. بازاری که مناسبات آن را نه الزاماً پول، بلکه جسم و روح عشاق تعیین میکند. امروز بازیگر سینما و تئاتر است که شمع چراغ عشق را زنده نگه میدارد. او فریاد میزند که تا مردم را از خواب تنهایی بیدار کند. عشق، روی گسترش حرکتهای بدن بازیگران، بازتولید میشود و بازار مصرف را تحت تاثیر خود قرار میدهد. ارگانیسم در عشق روح میگیرد و پرواز میکند. اما همچنان این ارگانیسم، برای همه ناظران یک ارگانیسم است.....
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|