این روزها جشنوارهی موسیقی فجر در حالِ برگزاری است. جشنوارهای که اگر خودتان اهلِ موسیقی نباشید یا از مخاطبانِ حرفهای و سرسختاش، شاید خبرِ چندانی از آن نداشته باشید. این جشنواره فرق میکند با جشنوارهی فیلم یا حتی تئاتر فجر. جشنوارهی بی سروصدایی است. در چند سالن، برنامههایی اجرا میشود، عدهای میروند و برنامهها را میبینند و همین و تمام. نه از بیلبوردها و فرشِ قرمز خبری است و نه از دوربینهای متعددِ عکاسان. جز سالنِ میلاد، که «پاپ«یها در آن به اجرای برنامه میپردازند، دیگر سالنها صندلیهایشان خالی است. از اسمهای بزرگ هم خبری نیست. هیچ هیاهویی نیست؛ جنجالی هم. بدتر آنکه گویا کسی هم از این ماجرا گلایهای ندارد، همه عادت کردهاند تا به رسمِ معمول، جشنوارهی بیرونق برگزار شود و لابد باید به همین هم قناعت کرد. در سرزمینی که هنوز بود و نبودِ موسیقی -به عنوانِ یک هنرِ متعالی- محلِ تردید است، باید جشنوارهاش هم به همین شکل و شمایل برگزار شود که حالا دیده میشود. رخدادی که قرار است مهمترین اتفاقِ موسیقاییِ کشور باشد، به یکی از بیتأثیرترین رخدادهای ممکن بدل شده است. اسمِ رمزِ این مشکلات هم مشخص است، همهچیز هم در یک کلام خلاصه میشود: «بودجه». بودجهای که کافی نیست، اصلاً نیست. موسیقی پول ندارد؛ مثلِ خیلی چیزهای دیگر که ندارد.
از فیلم تا نوا
جشنوارهی فیلم فجر چند روزی است که به پایان رسیده. اینکه در آن جشنواره چه گذشت و حاصلش برای سینمای ایران چیست، البته که به ما مربوط نیست؛ منتقدانِ سینما و فعالان و دلواپساناش به اندازهی کافی هستند. در این میان تنها یک چیز اهمیت دارد؛ بودجهای که «سینما» دارد و مقایسهای با آنچه در عرصهی موسیقی میگذرد. لابد خیلیها بر این اعتقادند که این ماجرا، قیاسِ معالفارق است؛ اما میشود از فضای موجود متأثر نبود و به این فکر کرد که فیلمهای چند میلیاردی، هنرپیشههای پرزرق و برق با دستمزدهای چندصد میلیونی، تهیهکنندگانِ سینمایی بهرهمند از انواعِ وامها و حمایتهای دولتی و غیرِدولتی، چه نقشی در اقتصادِ فرهنگ ایفا کردهاند و اهالی موسیقی چه اندازه در این زمینه نقش داشتهاند. کافی است نگاهی بیاندازیم به فیلمهایی که با هزینههای بالا تولید میشوند و همچنان به ضرب و زورِ بلیتهای نیمبها و با وجودِ سالنهای متعدد در تهران -تعدادِ سالنهای سینما به صدها سالن در تهران میرسد و این منهای پردیسهای سینمایی است- و شهرستانها، حتی نمیتوانند بخشی از هزینههای تولیدِ خود را هم جبران کنند. قرار نیست کسی به نفعِ دیگری سانسور شود، خیلی هم خوب است که سینماییها از این میزان بودجه بهرهمند هستند. اما شاید برای یک بار هم که شده باید به این سوال پاسخ داد که هنرمندانِ موسیقی چگونه میتوانند بیهیچ حمایت و وامی، در عرضِ چند ساعت سالنهای کنسرت را پر کنند.
آمار چه میگویند؟
آمار میگویند در جشنوارهی امسال فیلمِ فجر، هیچ فیلمیبا کمتر از 800 میلیون تومان ساخته نشده و عمده آثار نیز با بودجهای بیش از یک میلیارد تومان تولید شدهاند و این در حالی است که طبقِ آنچه گفته میشود، بستهی سینمای ایران در جشنواره سیوسوم نسبت به سالهای پیشین ارزانتر است. اینها البته جزوِ فیلمهای ارزانِ جشنواره به حساب میآیند، برای مثال، فیلمِ «مزار شریف» به کارگردانی عبدالحسین برزیده، 60 میلیارد ریال هزینه داشته است. این در حالی است که فیلم «محمد» در مرحله فیلمنامهنویسی ۳ میلیارد ریال، در مرحله مطالعات اجرایی ۶ میلیارد ریال، پیشتولید ۱۵۲ میلیارد ریال؛ تولید ۳۱۰ میلیارد ریال؛ پس از تولید ۱۵۱ میلیارد ریال و در مجموع ۶۲۳ میلیارد ریال بودجه داشته است. فیلمیکه گفته میشود تاکنون، پرهزینهترین فیلمِ ساختهشده در سینمای ایران است که البته با توجه به آنکه از معدود آثارِ فاخرِ سینمای ایران و آن هم در رثای پیامبرِ دوستی است، باز هم کم به نظر میرسد. اما در این میان بودجهی فیلمِ «شهرِ موشها» نیز چیزی حدود هفت میلیارد تومان بود و تنها سه میلیارد تومان صرفِ هزینهی ساختِ دکورِ این فیلم شد. فروش گیشهاش چیزی حدود ده میلیارد تومان شد که طبقِ گفتههای تهیهکنندهاش، تنها توانست هزینههای فیلم را تأمین کند و به سوددهی نرسید. حال میتوان این ارقام را با موسیقی و جشنوارهای که قرار است مهمترین رخدادِ موسیقایی کشور باشد، مقایسه کرد. «پیروزِ ارجمند» مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد میگوید بودجهی جشنوارهی موسیقی امسال برابر با آن چیزی است که در سالِ 76 وجود داشته است؛ سالهای اصلاحات که دورانِ اوجِ فعالیتهای موسیقایی بود. او میگوید: «با وجود کمبود منابع مالی سعی کردیم کیفیت جشنواره فجر در حد خودش بماند. سال گذشته بودجه دفتر موسیقی بودجه سال ۱۳۷۶ بود. ما بسیاری از فعالیتها را کم و یا تعطیل کردیم. همه دستگاههای کشور از نظر بودجه رشد ۳۰ درصدی داشتهاند. با این حال بودجه دفتر موسیقی مبلغی در حدود درآمد چند کنسرت موسیقی بود. امسال دفتر موسیقی را با روحیهای جهادی اداره کردیم و امور را پیش بردیم. در این سالها موسیقی کشور هر روز کوچکتر شده است. ما برای سال آینده بودجه واقعی را به مجلس دادهایم. سال آینده جشنواره موسیقی نواحی را هم برگزار میکنیم. همچنین بخش نواحی و سند موسیقی نواحی با بودجهای مستقل تصویب شده است.» رییسِ دفترِ موسیقی میگوید که تلاش کرده تا این کمبودِ بودجه، تأثیری بر کیفیتِ جشنواره نداشته باشد که البته آنچه در جشنواره تاکنون دیده شده، خلافِ این مسأله را ثابت میکند. مثلاً او پیش از این وعده داده بود که «کیتارو» به جشنواره خواهد آمد که این اتفاق رخ نداد و او دلیلش را کمبود بودجه دانست: «نهتنها کیتارو که گروههای دیگری هم قرار بود به جشنواره امسال بیایند. متأسفانه منابع مالی ما محدود بود و ما نتوانستیم این امر را محقق کنیم.»
پول نداریم!
«ارجمند» مدیری است که در این مدت همواره همین پاسخ را به مشکلاتِ مطرح شده داده، اما اتفاقاً این همان مسألهای است که «علی جنتی» -وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- نیز به آن صحه میگذارد و میگوید: «بودجههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیدر تمام حوزهها به هیچ وجه کافی نیست؛ حتی در بعضی موارد پاسخگوی نیمیاز نیازها هم نخواهد بود.» طبقِ اظهاراتِ وزیرِ ارشاد، در شرایطی بهسر میبریم که به جای 2 میلیون و 300 هزار بشکه نفت، یک میلیون بشکه صادر میکنیم؛ آن هم در حالیکه قیمت آن به یکسوم رسیده و این یعنی آنکه تنگناهای مالی دولت جدی است و این مسئله شامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیهم میشود. از آن طرف، «سید رمضان شجاعی کیاسری» -نایبرئیس کمسیون فرهنگی- هم مهمترین مشکلِ جشنوارهی موسیقی را همین «بودجه» میداند و میگوید: «مشکل اصلی عقبافتادگیها و کاستیهای موجود، کمبود بودجه است؛ لذا باید اعتبارات و فضای لازم برای رشد و توسعه انواع موسیقی سنتی و اصیل و فاخر فراهم شود تا استعدادها و خلاقیتها ظهور و بروز خود را پیدا کنند. در بُعد نیروی انسانی مشکلی نداریم، معضل اصلی نبودِ بودجه کافی است. لذا به نظرم باید به زیرساختها و اصول توجه جدی شود. تا زمانی که به زیرساختها، ارکستر سمفونیکها، موسیقیدانها، شعرا و گروههای موسیقی توجه نشود و از تولید موسیقیهای سنتی و اصیل پشتیبانی لازم صورت نگیرد، فاصلهها با موسیقی سنتی و بومیما بیشتر میشود.»
بودجهی دو ارکستر 4 میلیارد تومان و تمام
حالا چند سالی است که از تعطیلی ارکسترها میگذرد. «علی مرادخانی» از همان زمان که پست معاونت هنریِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیرا پذیرفت، قول داد که این ارکسترها هرچه سریعتر فعالیتهای خود را آغاز کنند و حالا که حدود یک سال و نیم از آن زمان میگذرد، همچنان از ارکسترها خبری نیست و حتی با وجودِ وعدههای رییسِ دفترِ موسیقی، این ارکسترها در جشنواره هم اجرایی ندارند. مشکل باز همان است. کمبودِ منابعِ مالی، بهخصوص آنکه دولت بدهی زیادی به نوازندگانِ ارکستر داشت که ابتدا باید آن را تأمین میکرد. حالا بودجه تأمین شده؛ اما وقتِ کافی برای تمرین نیست. اگرچه «ارجمند» گفته که در اختتامیه، ارکستر سمفونیک با دو رهبر به روی صحنه خواهد رفت که البته این خبر با واکنشِ شدید «منوچهر صهبایی» روبهرو شد و اعلام کرد: «ایشان تنها از طرفِ خودشان حرف زدهاند و چنین چیزی امکان ندارد.» به هر روی طبقِ گفتههای ارجمند «مشکل بودجه از طرف سازمان برنامه و بودجه حل شد و هماکنون بودجهای معادل 2 میلیارد تومان برای خرید ساز، تجهیز کتابخانه و بازسازی سالنها اختصاص یافته و همچنین 2 میلیارد دیگر نیز برای دستمزد رهبران و قراردادهای نوازندگان به ارکسترها داده میشود. رهبران ارکستر قراردادهای 3 ماهه با ما امضا میکنند که در پایان هر 3 ماه، در صورت تأیید، این قرارداد تمدید میشود. در ارکستر ملی همکاری ما با آقای فخرالدینی قطعی شده و در ارکستر کر نیز با دکتر عسگری همکاری خواهیم کرد، در مورد ارکستر سمفونیک هم در حال مذاکره با منوچهر صهبایی هستیم.»او در حالی از مذاکره با صهبایی خبر میدهد که رهبرِ کارکشتهی موسیقیِ ایران، مدتهاست که تمامِ فعالیتهای خود را متوقف کرده و برای رهبریِ ارکستر به ایران آمده است.
منبع: موسیقی ما- سما بابایی
|