فضيلت عاشقانه – فضيلت خردورزانه

مهرداد ناظری/

هميشه در طول تاريخ جدال ميان عقل و عشق مطرح بوده است. عده‌اي بر اين باورند كه زندگي را بايد علي‌الاصول براساس عناصر و مولفه‌هاي عقل تنظيم نمود و در مقابل عده‌اي عقل را براي زندگي متعالي كافي ندانسته و به دنبال عوامل و متغيرهاي تاثيرگذار ديگر مثل عشق هستند. البته توجه و غلبه عقل از بعد از قرون وسطي و در دوره‌ي رنسانس شكل جدي‌تري به خود گرفت. در اين دوران كه از قرن پانزدهم ميلادي آغاز گرديد بشر به دليل محدوديت‌هاي ده قرنه قرون وسطي، به عقل و پيروي بي‌چون و چراي از آن دل سپرد. اما اين عقل استدلال‌گر قطعا به همه نيازهاي انسان پاسخ نداد. هر چند كه در دوره مدرن انسان با بهره‌جويي از عقل ابزارگرا، دنياي جديد را برپا نمود. بدون ترديد عقلانيت زمينه‌ي پيشرفت‌هاي بزرگ بشريت گرديد. اما نبايد از ياد برد كه باور بيش از حد به عقل، كار را به جايي رسانيد كه ساير ابعاد وجودي انسان فراموش گرديد. درحقيقت در كنار رشد علم و تكنولوژي كه در سايه عقل به دست آمد، نفرت و خشونت هم رشد كرد، به طوري كه در قرن بيستم ما شاهد بروز دو جنگ خانمانسوز اول و دوم بوديم. در چنين فضايي است كه افرادي نظير فوكو، دريدا، بودريار و ليوتار بنيادهاي عقل محوري را زير سوال بردند. آنها يك سوال اساسي مطرح كردند كه دستاورد بزرگ عقل روشنگري چيست؟ اگر همه‌ي دستاوردهاي آن مثبت است، پس چرا انسان امروز با دشواري‌هاي فراواني دست و پنجه نرم مي‌كند. نيچه در اين مورد فرياد مي‌زند كه اين ذهن و انديشه آدمي ست كه مسئول اشتباهات او خواهد بود. در واقع شايد بهتر باشد بپذيريم كه علم جهان را بيان نمي‌كند، بلكه تفسير مي‌كند و از اين منظر در واقع معنايي براي وجود نمي‌توان در نظر گرفت. حال سوال اين است كه عالم بدون معنا چه رخدادي در پي خواهد داشت؟ يقينا فضاي به وجود آمده، رشد نفرت، جنون و ديوانگي بشر است. لذا در چنين بينشي، (بينش عقل‌گرا) زايش ذهني بشر متوقف مي‌شود، احساسات به پژمردگي مي‌گرايد، دل‌ها سرد مي‌شود و واژه‌ها عاري از معنا مي‌شود. اما در چنين فضايي است كه در كنار فضيلت عاقلانه زيستن، فضيلت عاشقانه زيستن مطرح مي‌شود. عاشقانه زيستن نه به معناي مصطلح و عرفي آن (يعني عشق ميان عاشق و معشوق) بلكه احساسي كه در ذات خود، روح زايش و زندگي و تولد انسان نوين را داراست. عشق نيرويیست كه شرارت را تقليل و عقده‌هاي دروني انسان‌ها را تسكين مي‌دهد. هر چند شايد اين تعبير مورد وفاق و پذيرش نيچه نباشد كه عشق زندگي را از بحران معنا رهايي داده و عنصر نهيليستيك را لگام بهبود مي‌بخشد. حالا ديگر مشخص است كه قواعد علم تجربي نيست كه زندگي را به نظم و تعادل مي‌رساند، بلكه انرژي‌هاي عشق‌محور، در فلسفه زندگي حلول كرده و تجلي شور و حركت و پويايي را در جهان هستي ايجاد خواهد كرد. عشق فضيلتي است كه اصالت را به وجود انسان مي‌دهد و قبل از ترسيم هر موضوعي در اين خصوص را به اراده توانمند وي معطوف مي‌سازد. لذا از اين منظر كه يك نگاه اگزيستانسياليستي به عشق است، بشر در ابتدا چيزي نيست، اما با وجود يافتن و در جريان پوياي زندگي قرار گرفتن، خود و دنياي اطرافش را مي‌سازد. و اين همان تعبير هایدگر است كه هستي بشر، در بعد زمان معنا مي‌يابد. در واقع زمان و هست بودن انسان، فرصتي است كه به ظهور انسان عاشق كمك خواهد نمود. انسان عاشق، موجودي سازنده و سيال است كه همه چيز را زيرو رو مي‌كند. ويژگي عمده‌ي غلبه‌ي فضيلت عاشقانه بر فضيلت خردورزانه، اين است كه فرد پالايش عميقي از لحاظ دروني شده و مفاهيم نو در خلاءهاي موجود بازتوليد شده و همه چيز را تغيير مي‌دهد. شايد سرنوشت بشر قرن بيست‌ويك اين است كه نقد به لبه‌هاي تيز خرد را پذيرفته و فضيلت عاشقانه زيستن را دروني نمايد، فضيلتي كه سرشت جامعه مدرن را دچار دگرديسي مي‌نمايد.

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
مطالب دیگر این شماره
:: دعوا بر سر ارثیه سه میلیاردی
:: منافع انحصارگران سیگار دود شد
:: افت ۹ میلیون نفری جمعیت ایران تا سال ۲۱۰۰ میلادی
:: کاری کنید این سفر آخرتان نباشد
 
17 visitors online
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : شماره 715
تاریخ : بیست و هفتم مردادماه
سال : 1394
پر بازدید ها
با اضافه شدن ۸۵کاروان جدید؛ ثبت‌نام کاروان‌های عمره در تهران آغاز شد
همه ی ما 3 اکتاو صدا داریم
امان از درد شست پا!!
آواز و آگاهی
با صدای یوگی، گلویت را آزاد کن
پردرآمدترین شغل‌های ایران را بشناسید
تماس با ما
درباره ما
نگاهي به فيلم يك روش خطرناك؛ انساني بس بسيار انساني
اخبار
پیوند ها
ایران طراح
تابناک
فارس نیوز
خبر آنلاین
قانون
صفحه اصلی   |   درباره ما   |   اشتراک   |    اخبار   |   جستجو   |   تماس با ما
Error
طراحی سایت و میزبانی وب : ایران طراح