مهرداد ناظری/ اگر در دوره مدرنیسم، عقل بشری به عنوان برترین سوژه تلقی میشد و اعتماد نامحدودی به علم، توسعه اقتصادی و صنعتگرایی وجود داشت، در سالهای پایانی قرن بیستم بسیاری از این مصادیق با چالشهای زیادی مواجه شد. بر این اساس رهیافت جدیدی پدید آمد که پاسخی به معضلات عصر مدرن بود. در واقع نیاز به نوع نگاه جدیدی که بتواند به نیازهای انسان پاسخ دهد، مطرح شد. اگر در قرن بیستم عشق زیر تبار فاشیسم دچار تباهشدگی و نارسایی شد، پسامدرنها، بر استمرار پروژه مدرن، توجه به احساس و عشق را از زاویه متفاوتی مطرح کردند. البته فروید در قرن بیستم تلاش کرد با توجه به اولویتبخشی به عشقهای زمینی، توجه به لیبیدو، عشق عمیق جنسی، رشد روحی در عشق و... مقوله عشق را از ایدئولوژی زدگی نجات دهد. اما با همه این اوصاف تحولات اجتماعی و اقتصادی و توسعه یک بعدی همواره بر روابط عاطفی و احساسی انسانها اثرمنفی داشته است. لذا بر این مبنا در قرن بیستویک، اعتقاد به راههای متفاوت و شیوههای نوین تفکر، راه را برای عشقورزی و گسترش معرفت عاطفی باز کرده است. در حقیقت نهضت جدیدی که در هنر پدید آمد، مفهوم نوینی از ارتباطات انسانی را بازتولید کرده است. هر چند از یک سو مصرفی شدن نظام سرمایهداری، عشق را دچار ضعف های ارزشی و اعتباری کرده است، اما از سوی دیگر چند فرهنگگرایی(multiculturalism) باعث، قدرت انتخاب بیشتری برای عشاق شده است. خرد کردن قدرت، اعطای امتیاز و حقوق اجتماعی مناسب به عشاق، ایجاد روحیه دموکراتیک در روابط بین زوجها، بخشی از دستاوردهای عشاق در عصر پسامدرن است. اولیچ بک در خصوص زندگی مدرن میگوید: جامعه صنعتی مدلی از زندگی دنیایی است که در آن نقشهای مربوط به جنسیت، خانواده هستهای و طبقهها در هم تنیده شده است تا موتور در حال حرکت پویاییگرایی صنعت به کار خود ادامه دهد. این شرایط یعنی هستهای شدن و توجه به جنسیتها باعث ایجاد تحرک طبقاتی و تحول در حوزههای ارتباطی شده است. اما علاوه بر این تحول، در عصر پسامدرن، به جنبههای زیباییشناسی رابطهها توجه شده است. در واقع اگر ارتباطات در عصر مدرن بر پایه گفتوگوهای عقلی استوار شد، در عصر جدید، کیفیت ارتباطات، اثرگذاری عشاق بر یکدیگر و چگونگی ایجاد حالات هیجاتی و احساسی اهمیت پیدا کرد. لذا حذف جزماندیشی، نگاه جنس دوم داشتن به زن و ایجاد حقوق اجتماعی برابر بین زن و مرد، عشق را با ترجیحات معرفتی متفاوتی احیا کرده است. عشق امروزه، نه بر مبنای اندیشههای ایدئولوژیک و نه ابزاری جهت سلطه بر دیگران، بلکه به معنای ایجاد زمینه تعامل بیشتر با رعایت حقوق زوج ها، توجه به مصادیق هنری در این رابطه عنوان شده است. عشق در پسامدرن ضمن این که تحت تأثیر مصرف انبوه رو به نابودی است، زمینههایی از رشد دموکراسی، معرفت پسامدرنی، آن را نجات داده است و می شود به آینده آن امیدوار بود.
با وجود امتناع وزارت فرهنگ و ارشاد از انتخاب رئیس جدید شورای شعر و ترانه, اعضاء این شورا میگویند در صورت نظرخواهی از آنها گزینه مناسبی برای این سمت معرفی خواهند کرد. به گزارش مهر، نزدیک به سه هفته از درگذشت عباس کیمنش (مشفق کاشانی) رئیس شورای شعر و ترانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگذرد و کماکان کرسی این شاعر فقید در این شورا خالی است. تا پیش از این و بنا بر عادتی مرسوم رئیس شورا از میان اعضاء منصوب شده توسط رئیس دفتر موسیقی ارشاد انتخاب میشد ...