|
|
مهرداد ناظری/ بدون شک در تحلیل مفهوم عشق باید به تحولات جهانی مثل صنعتی شدن توجه ویژهای کرد. اساسا جهان در قرن هجدهم با تغییراتی مواجه شد که این تغییرات فرآیندی پویا، پیچیده و چند بعدی بود که زندگی اجتماعی انسانها را به شدت دچار دگردیسی نمود. صنعتی شدن این امکان را به بشر داد تا به وسیله انرژی مکانیکی به راندمان و بازدهی بالاتری نسبت به قرون گذشته برسد. جهان صنعتی شده جهانی با نظام تقسیم کار جدید و تحول اساسی در نظام اجتماعی، خانواده و روابط انسانی بود. در حقیقت تحول و تغییر مفهوم خانواده که از شکل خانواده گسترده به خانواده هستهای مبدل شد پایه تغییر مفهوم عشق را در درون خود پیریزی نمود. در جوامع جدید خانواده هستهای مدل ارتباطی جدید را ایجاد کرد که مهمترین آن توجه به کارکردهای عاطفی خانواده بود. به عبارت دیگر اگر در گذشته خانواده صرفاً ابزاری برای تولید مثل یا تربیت فرزندان محسوب میشد حالا خانواده یک بنیاد عاطفی متفاوتی را ایجاد میکرد که مهمترین عنصر در شکلدهی آن قدرت انتخاب بود. در جوامع سنتی شکلگیری خانواده گسترده یک ضرورت محسوب میشد اما در جامعه مدرن زنان و مردان میتوانند زندگی با هم را انتخاب کنند چون به عشق اعتقاد دارند. در حقیقت تصمیم مهمی که زنان و مردان در جامعه جدید میگیرند ، تصمیمی مبتنی بر یک کنش عاشقانه است که مفهوم خانواده را نیز متفاوت میکند. هر چند خانواده در دوره جدید با بحران معنا و آسیبهای جدی مواجه است اما خصوصی شدن روابط اجتماعی و حضور پر رنگ زنان در بازار کار صبغهی متفاوتی به روابط زن و مرد در خانواده داده است. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین عناصر کنار هم قرار گرفتن زنان و مردان در جامعه مدرن توجه به عشق و عشق ورزی بدون حس تملک است. امروز زنان و مردان دوشادوش یکدیگر در بازار کار حضور دارند و در ساعات فراغت در تعامل و با هم بودن صمیمیت را مبادله میکنند. لذا تغییر اجتماعی عمدهای که در دورهی جدید به وقوع پیوسته افزایش قدرت انتخاب زنان، دموکراتیزه شدن روابط دو جنس، تحول و نگرش در جهانبینی مردم و توجه به حقوق فردی انسانها بوده است. در نتیجهی فرایند مدرنیزاسیون خانواده، با هم بودن معنای متفاوتی یافت به گونهای که یک زن و مرد میتوانند بر اساس نگرش و قدرت عاطفی خود در ایجاد نوع متفاوتی از عشق پیشقدم باشند. جامعهای که میخواهد با عقلانیت زندگی کند نیاز به ارزشهای احساسی و عاطفی نیز دارد و این ارزشها در فرایند مدرنیزاسیون در یک حرکت نظامند در کنار عقل و علم جایگاه مشخص و ویژهای پیدا می کند. هر چند دنیای مدرن، دنیای پیچیده و پر از تناقضها و تنهاییهاست اما باید بپذیریم که در چنین فرایندی شرایط برای رشد روابط عاشقانه مسولانه زن و مرد نیز وجود دارد و اینجاست که باید در نظر داشت ما به یک راهبرد جدیدی برای تبیین مهفوم زیستن در دنیای جدید نیاز داریم. در جهانی که مسائل اداری آن تخصصی و اقتصاد سرمایهداری همه چیز را تحت تأثیر خود قرار میدهد تنها چیزی که چرخهای دیوانسالاری را روغن کاری میکند، نیروی عشق است .بر این اساس است که باید الزامات ساختاری را مورد تجدیدنظر جدی قرار داد.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|