|
|
مهرداد ناظری/
عدم درک مفهوم عشق، در باورها و عقاید نادرست هر جامعهای ریشه دارد. هر فردی که بخواهد عاشقانه رفتار کند با صدها معیار فرهنگی، ارزشی و هنجاری روبهرو میشود که رفتار او را تحتالشعاع خود قرار میدهد. آیا هر نوع ناز و نیاز در برخوردهای عاشقانه، آن گونه که عشاق میخواهند به وقوع میپیوندد؟ واقعیت این است که هر عاشق و معشوقی اگر بخواهند خود باشند باید از قدرت ریسک بالایی برخوردار بوده تا بتوانند از مرز تعصبات و باورهای غلط سنتی عبور کنند. در اینجا دو حالت به وقوع میپیوندد یا عشاق از ریسک کردن نمیهراسند و از موانع عبور کرده و میتوانند به الگوهای مؤثر تبدیل شوند یا این که اساسا قواعد تعیینکننده و تنظیمکننده چنان بر دست و پاها بند میزنند که امکان حرکت و تغییر وجود ندارد. اما آنچه که یک رابطه عاشقانه را میسازد، خود بودن دو عاشق است. عاشق کسی است که از مرز خودخواهیاش عبور میکند و در وهله اول خود را با تمام کاستی و نواقص میپذیرد. نکته دیگر این که عشاق باید به دور از هر نوع خودشیفتگی بتوانند خود را دوست بدارند چرا که عشق از دوست داشتن خود آغاز میشود. در وهله دوم بحث انتخاب عاشقانه، موضوع مهمی است که فرد باید بتواند به دور از حلقهی تعصبات و باورهای غلط، معشوقش را انتخاب کند. اساساً در بسیاری از مواقع عشق در جامعه ما گم میشود و مردم جذابیتهای جنسی را با عشق یکی میگیرند یا انتخابی میکنند که در حقیقت انتخاب خودشان نیست. در حالی که عشق افقی وسیعتر و عمیقتر در رفتار یک کنشگر عنوان میشود. عشق قدرت خلق مضامین نو و توان درک متفاوت از زندگی را به انسانها میبخشد. در جامعهای که عشق وجود دارد مردم بیشتر به خود واقعیشان نزدیک میشوند و همه آینهی یکدیگر خواهند شد. برای ماندن در وضعیت عاشقانه، باید همیشه در عشق رشد کرد و به عرصهی معرفتی آن اعتماد داشت. اما سوال این است که آیا هیچ فردی میتواند از تعلقات نابارور فرهنگی رهایی یابد و خود واقعی را در یک رابطه عاشقانه پیدا کند؟ شاید این انتخاب فقط برای رابینسون کروزوئه ممکن باشد که در جزیرهای تنها زندگی میکند و هیچ کس تعیین کنندهی انتخابهای او نیست البته او نیز وقتی غریبهای وارد آن جزیره میشود دچار نگرانی و اضطراب میشود و در جریان مقابلهی با وی قرار میگیرد اما آن چه که در هر حال به ما در جامعه امکان رشد را در یک رابطهی عاشقانه میدهد مقابله با ترسها و توجه به آموزشهای مناسب است. آموزشی که بتواند باورها، ذهنیات و احساسات ما را برای روابط مناسب با سایرین مستحکم سازد. آموزش، یادگیری نحوهی عشق دادن و عشق گرفتن نیست، آموزش هنر زندگی است چرا که عشق بخش مهمی از خود زندگی محسوب میشود.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|