به هر طرف که نگاه میکنی، نمونههایی از تحریف به چشم میخورد. دیگر نمیشود انتظار داشت در نظامهای نئولیبرال سرمایهداری دموکراسی محلی از اعراب بیابد. آن چه بیشتر از هر چیز حقوق اجتماعی مردم را در جهان سرمایهداری امروز دچار نابسامانی کرده است، حذف بدنها از سیستمهای اجتماعی است. این که میگویم بدن، مقصود سوژهایست که مدرنیته برای آن تلاشهای بسیاری کرده است. اگر در گذشته و در قرون وسطی شعار فراموشی انسان داده میشد، امروز نیز به شیوهای دیگر، بدن انسان رو به اضمحلال و فراموشی است. هژمونی همگرایی سرمایهداری، تبلیغات گسترده برای مصرف، چه فرصتی برای توجه به بدنها گذاشته است. شهروندان جامعه جهانی فرصت نگاه کردن به خود را از دست دادهاند، همه چیز لای فشار مصرف انبوه گم میشود. ساعت روی دست، اتومبیلهای میلیاردی برای رفاه، معرفی فستفودها و حتی کالجهای بینالمللی برای تحصیل جوانان تا چه حد امواج زندگی را بر روی دست، پا، صورت، و چشمهایمان جاری میکند. اساساً با رسیدن به تراژدی عشق در عصر پسامدرن، نابودی بدن جدیتر و هولناکتر میشود. لباس، کمربند، کفش، اتومبیل و موبایل من بخش اصلی بدن من است اما خود بدن که مجموعهای از کالبد جسمی، روح، و ذهن است در پس پرده باقی میماند. حالا در سر کلاسهای درس و یا در خیابانها، چگونه میشود عاشق شد، وقتی بدنی وجود ندارد. بدن در دموکراسی واقعی، یعنی سیستمی که از دل آن هیولای فاشیزم بیرون نمیآید، بازتولید میشود. رسانههای جهانی، مصرف گوشت را در لابهلای توجه به محیط زیست فریاد میزنند. ما گوشت قرمز بیشتری مصرف میکنیم، تا عشق را در ابتدای در ورودی کشتارگاههای گاو و گوسفندها سر ببریم. امروز جهان با عباراتی نظیر تروریسم، فاشیسم، نابرابری و فقر بیشتر از گذشته تهدید میشود این تهدیدها در اثر حذف بدن که عنصر اصلی ارتباط عاشقانه است، به وقوع میپیوندد. روایتهای کاذب، امکان بروز و ظهور فردیت را نمیدهند و فردیت در لای ماشین توسعه نابود میشود. هر روز عقبماندههای عالم میدوند تا به پیشرفتها برسند اما آن قدر موانع فراوان است که قدمها به ریاضتی مبدل میشود که نتیجهی آن بیسرانجامی است. چگونه میشود در جوامع بیسر و دست، بدون کالبد، محیط زیست را نشان داد؟ تنها یک راهحل وجود دارد «احیای گفتمان عشقورزی در جهان» آن هم زمانی میسر است که نظام سرمایه سالاری حاکم بر مناسبات اجتماعی اجازهی بروز و ظهور را به این اندیشه دهد. این جنگ ادامه دارد. اقلیت عاشق در پشت دیوارهای بلند برجها ایستادهاند و در مقابل در بازارهای بزرگ بورس و سفتهبازی دنیا، ساز و کارهای حذف بدن همچنان تقویت میشوند. نگاه کنید، مردم در شهرهای بزرگ راه میروند اما دقیقا نمیتوانید آنها را ببینید. شال و کلاه و موبایل و تبلتها چشمنوازند. آدمها، بدون سر، دست و با تلفن همراه با یکدیگر صحبت میکنند.
« خجالت میکشم بازیگر بشوم»
روز سوم بهمن امسال که درگیر اطلاع رسانی دوره سی و سوم جشنواره تئاتر فجر بودم در خبرگزاری مهر با اشاره همکارم، متوجه گزارش تصویری روز دوم جشنواره شدم که اصغر خمسه از عکاسان خبرگزاری گرفته بود و به اجراهای تئاتر خیابانی محوطه تئاتر شهر مربوط میشد. در آن گزارش، عکس دختر بچهای بود که گلهای نرگس دستش بود و روی لبه گرد حوض شمالی تئاتر شهر که در جشنواره سکوی اجرای تئاتر خیابانی است، نشسته بود و به تئاتری که اجرا میشد، نگاه میکرد. بعد ...
دمیس روسس، خواننده سرشناس یونانی در سن ۶۹ سالگی در بیمارستانی در آتن درگذشت. او مدتی به دلیل بیماریای که اعلام نشده در بیمارستان بستری بود.بیش از ۶۰ میلیون آلبوم روسس در سراسر جهان فروخته شده است. او برای ترانههایش در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی از جمله «برای همیشه و همیشه» (Forever and Ever)، خداحافظ و وقتی که دوستت دارم (Quand je t›aime) شهرت داشت.او همچنین عضو گروه پروگرسیو راک «آفرودیتز چایلد» بود، ونگلیس آهنگساز سرشناس یونانی، عضو دیگر این گروه بود.این گروه سه آلبوم در اواخر دهه ۶۰ ...