|
|
مهرداد ناظری/
در هم شکستن عرصهی فضاهای عمومی کار چندان سادهای نیست. اما این اتفاق در روز ممکن است صدها بار تکرار شود. در هر جامعهای به نوعی این شکستن در ساخت واقعیات اجتماعی دخالت دارد و متفکرین اجتماعی مثل لوی اشتروس، دریدا، آلتوسر بازفهم همین پدیده را دارند. اما سوال این است که چگونه یک فرد میتواند ورای عاملیت و ساختارها عمل کند؟ و آیا انسان همواره تحت تعین عوامل خرد و کلانی قرار دارد که قدرت تفکر و احساس را از او سلب میکند؟ آیا میتوان عاشق و معشوق را در هر شرایطی ترسیم کرد که بدون هیچ دغدغه یا فشاری از عوامل محیطی، مسیر رابطه را در راستای منافع خود تعریف کنند؟ شاید اگر در قرن بیست و یکم دو عاشق بتوانند در صحنهی نمایش زندگی به گونهای ظاهر شوند که هیچ تجربه یا عینیتی، رفتار آنها را تحت تاثیر قرار دهد بتوان امیدوار بود که دو قهرمان عاشق دیگر مثل رمئو و ژولیت، لیلی و مجنون دوباره احیاء خواهند شد. البته شاید با اندیشه هایدگِر ازچنین انسانهایی بتوان به عنوان قهرمانان نخبه تاریخ یاد کرد. اما آنچه این امیدواری را زنده میکند این است که فرد بتواند از هویت اجتماعی خود فاصله گرفته و بر اساس تجربههای زیستهی خود عمل کند. تغییر مداوم مفهوم تعلق یا باورمند بودن به فرهنگ و باورهای ارزشی نکتهی مهمیست. در دنیای جدید ایجاد هویتهای متکثر و شکلگیری فضاهای سیال ناشی از گسترش شبکههای اجتماعی، بازیگران را به الگوهای تکمدلی وادار میسازد. در هر حال امروز کنشگران اجتماعی به شدت فضاهای تفاهمی جدید را زیر سوال میبرند. آنها میخواهند در برابر بازتاب ساختارهای تعیینکننده، ارادهای منحصر به فرد باشند. شاید در آینده این عشاق باشند که بتوانند با تغییر معناهای متفاوت از ارتباطات انسانی تعیّن ساختار – کنش را دچار تغییر نمایند. در حقیقت آنها میتوانند با ایجاد یک رخداد تازه در وضعیت یک جامعه از جبرهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی رهایی یافته و الگوی نوینی برای دیگران شوند. شاید در این راستا نقش رسانههای کممخاطب پررنگتر باشد. آنها که مخاطب عام را در تیررس خود ندارند و به دنبال سوژههایی هستند تا بتوانند خود را به افکار عمومی نشان دهند یا روزنامهنگاران مستقلی که میخواهند تعهد اجتماعی خود را به جامعه ثابت کنند. اینان نیز میتوانند نقش واقعی عشاق نمونه دوران مدرن را برجسته کنند. آنها نه در انتزاع، بلکه در سطح عمیق ذهنیت جامعه اثرگذارند. البته ما انتظار عدالت گستری یا جنبش عظیم فکری از عشاق کوچولوی مدرن نداریم اما آنها می توانند خشونتهای رفتاری امروز را تعدیل نموده، مفهوم بلوغ انسان مدرن را بازتعریف کنند. ما امروز نیاز به عشاقی داریم که عشق را در صورتی لذتبخش، اثرگذار بین خود و دیگری ایجاد میکنند. عشقی که نه بر پایه توقع، بلکه بر پایه ی مسئولیت، اشتیاق و خلاقانه شدن ذهن و احساس هر دو بازیگر است.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|