|
|
تحلیل سوژهی عشق در پارادایم دورکیمی
|
|
مهرداد ناظری/
اگر نگاه سیستمی امیل دورکیم را به جامعه بپذیریم که در آن اجزاء در خدمت کلیت به سر میبرند و اساس جامعه یک موجود زنده محسوب میشود، طبیعتا برای حفظ، بقاء و توانمندسازی سلولهای جامعه به عنصری به نام عشق نیاز است. در واقع آنچه برای دورکیم مهم است حفظ بقاء و یکپارچگی جامعه است که باید به آن توجه اساسی کرد. بدین روال سلامت هر جامعه مدیون میزان و درجهی تراکم و همبستگی آن تلقی میشود. البته از منظر وی در جوامع بشری در مسیر تحولات دو نوع همبستگی به چشم میخورد: همسبتگی مکانیکی که مربوط به جوامع سنتی و همبستگی ارگانیکی که مربوط به جامعه مدرن است. در جوامع مکانیکی به رشد شخصیت فرد چندان توجه نمیشود و این وجدان عمومی جامعه است که بر همه چیز اثرگذار است. در واقع فرد تابع ضروریات جامعه است. در چنین جامعهای پسران برای ازدواج با دختر مورد علاقهشان باید شیربها پرداخت کنند و اگر این پول را نداشته باشند، از حق طبیعی انتخاب خود باز میمانند. ضمن این که آن چه مهم است حفظ ثبات و بقای جامعه است و در این راستا اگر لازم باشد فرد نیز باید فدای جمع شود. لذا عشق در چنین مدلی، تابع محیط است و اعضای جامعه باید عشق خود را به محبوب در دلشان دفع کنند چرا که ازدواج در آنجا جبری است (ازدواج دخترعمو و پسرعمو در آسمانها ثبت شده) و امکان خروج از چنین اصولی وجود ندارد. در جوامع مبتنی بر همبستگی ارگانیکی، فردیت اهمیت یافته، انسان میتواند به دور از تعلقات جمعی برای زندگیاش تصمیم بگیرد. لذا عشق در جامعه ارگانیک، امکان بروز و ظهور یافته و در این شرایط فرد قدرت انتخاب پیدا میکند. در حقیقت انسان در جامعهی مبتنی بر همبستگی ارگانیکی با عشق، خود را پیدا میکند و میتواند در یک رابطهی تعاملی و چندجانبه با معشوق زمینهی رشد خود و دیگری را فراهم سازد. این همان نکتهای است که فردینان تونیس به گونهای دیگر مطرح میسازد که در جوامع گماینشافتی ارادهی فرد تابع عادات، سنتها، عقاید و تعصبات انباشته شده در آن جامعه است و در جامعه گزلشافت، همکاری، پویایی و روابط متقابل تعیینکننده است و فرد از تعلقات رهایی یافته امکان اثرگذاری مثبت بر محیط را دارد. لذا در جامعه گزلشافتی، افراد وارد حیطه و حوزهی روابطی میشوند که رقابتی، روبه جلو و مبتنی بر پیشرفت است. حتی عشاق میتوانند در روابط تعاملی دو سویه به پیشرفت یکدیگر کمک کنند. ضمن اینکه دولت در چنین جامعهای ملزم است که در خدمت افراد بوده و آنها را در مسیر ترقی و پیشرفت راهنمایی کند. لذا این فردگرایی که در جامعهی ارگانیک یا گزلشافتی وجود دارد کمک میکند که فرد بتواند با محبوب خود روبهرو شده و عشق خود را به او بازگو نماید. اما در جامعهی مکانیکی و گماینشافتی معشوق در قالب اسطوره، رمز و راز و یک آرزو باقی میماند.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|