|
|
مهرداد ناظری/
انسان تنها موجودی است که تبلور اصلی هویتش در عشقورزی نهفته است. هر چند که حیوانات هم از طبیعت مهربان و با احساسی برخوردارند اما ویژگی اصلی انسانیت انسان به نحوهی عشقورزی او بستگی دارد. در حقیقت در کنشگران اجتماعی، عشق نه صرفا از جنس نیاز، بلکه درعین بینیازی میتوانند منشاء بروز عواطف، هیجانات و احساسات باشند. البته نقطهی آسیبپذیری ما نیز در همین بخش عشقورزی و عواطف نهفته است. چه بسا اگر انسان عاطفه نداشت، میتوانست راحتتر با موضوعات اطراف خود مثل بیماری، مرگ و میر عزیزان و... کنار آید. اما این که با این گونه معضلات دست و پنجه نرم میکند، ریشه در بروز و شیوع احساسات عمیق بشری به سمت برون از خود دارد هر چند ما میدانیم که انسان برای زندگی در جامعه تحت تاثیر محیط و فرهنگ قرار دارد اما باید در نظر داشت هر انسانی میتواند الگوی بینظیری از وجود خود باشد که در کنار سایرین اثرگذار است. انسانها اگر گرسنه یا تشنه شوند میبایست بلافاصله غذا بخورند و آب بنوشند اما وقتی از دوست داشتن صحبت میکنیم به موضوعی فراتر از یک نیاز توجه میکنیم. هر چند مازلو در سلسله مراتب نیازها بعد از نیازهای زیستی و امنیتی به نیازهای عاطفی و احساسی توجه کرده است اما اشکال اساسی این هرم این است که ما نمیتوانیم در انسان نیازها را به صورت سلسله مراتبی ببینیم. آیا انسانی که گرسنه است نمیتواند عاشق باشد؟ البته اگر دچار قحطی، کمبود ویتامین و مواد معدنی شود قطعا به عشق فکر نمیکند اما چه بسا انسانهایی که جانشان را فدای کشورشان، معشوقشان و دیگران کردهاند و هرگز به نیازهای اصلی خود توجه نکردهاند. آیا امروز در رفتارهای انسانها در شبکههای اجتماعی، معنای اولویت ارتباط بر نیازهای اولیه دیده نمیشود؟ با این اوصاف عاشق شدن امروز یک پیوند اثرگذار است که میتواند از رد و بدل شدن یک پیام تا انجام یک کار داوطلبانهی محیط زیستی و حتی کارهای عظیمتر و بزرگتر تداوم یابد. انسانها نه به خاطر نیاز، بلکه به واسطه متعالی بودن حضورشان بر روی کره خاکی، اثرات متفاوت و چند وجهی بر دیگران میگذارند. در فیلمGran torino که داستان زندگی افسری است که در جنگ دو کره شرکت داشته و به شدت از مهاجرانی متنفر است اما در مکانی که او زندگی میکند به مرور مهاجران از نقاط مختلف در آنجا سکنی میگزینند. این روند باعث ناراحتی اوست. در یک حادثه جوان کرهای میخواهد اتومبیل او را سرقت کند که دستگیر میشود. به مرور بین او و پسر کرهای ارتباط احساسی ایجاد میشود و تدریجاً قهرمان داستان حامی مهاجران در برابر بیگانگان میشود. این تعبیر که در این فیلم به زیبایی تصویر میشود منحصر به فرد بودن انسان را نشان میدهد که چگونه یک فرد میتواند با توان و پتانسیل عشق از نژادپرستی به فداکاری تغییر رویه دهد. بر این اساس هر چند انسان پیوند عمیقی با عوامل فرهنگی و اجتماعی دارد اما این ارادهی اوست که از او یک قهرمان عاشق میسازد.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|