|
|
عقل و عشق با یکدیگر در ستیز نیستند
|
|
مهرداد ناظری/
الکسیس کارل، جراح و زیستشناس معروف فرانسوی معتقد است عقل تولیدکننده علم و فلسفه است و هنگامی که متعادل باشد راهنمای خوبیست ولی به ما حس زندگی و قدرت زیستن نمیبخشد و جزو یکی از فعالیتهای روانی نیست. اگر به تنهایی رشد کند و همراه با احساس نباشد افراد را از یکدیگر دور و از مسیر انسانیت خارج میکند. این سخنان را کسی بر زبان میراند که پزشک است و با نتایج و دادههای علمی دقیق سر و کار دارد. اما امروز مشخص شده که توجه به عقل و در نظر نگرفتن احساسات همچون آنچه که کارل میگوید میتواند چه پیامدهای تلخی را به همراه داشته باشد. حتی برخی بر این باورند که رشد یک سویه عقل، میتواند نتایج فاجعهباری مثل قتل، کشتارهای دستهجمعی و جنگهای خانمانسوز را به همراه آورد. آیا ظهور هیتلر، استالین و موسیلینی در یک جامعهی قبیلهای اتفاق افتاه است؟ هرگز. آنها در شرایطی به قدرت رسیدند که احساسات تحت تاثیر عقل به نابودی و انحراف کشیده شده بود. چه بسا انسانهای عاشقی که در جنگهایی مثل جنگ جهانی اول و دوم، همسر، معشوق، فرزند و حتی آب و خاک خود را از دست دادند. آنها فرصت داشتن یک زندگی سالم و بهنجار را به گور بردند چون منطق کور بر احساسات آنها حاکم شد و عملا فعالیتهای عقلانی، عدم عقلانیت را تقویت کرد. این همان تعبیریست که ماکس وبر از جامعه مدرن ارایه میدهد و میگوید که انسان در قفس آهنین زندگی میکند. البته هیچ کس نمیپذیرد که ما تابع احساسات کور هم شویم همچنان که تابعیت از عقل محض نیز آسیبزاست. هر چند عدهای عقل را یک نیروی محافظهکار و عشق و احساس را یک نیروی انقلابی نامیدهاند اما به نظر میرسد شعاع اثرگذاری عقل و احساس میتواند در سایه هم مؤثرتر و کارآمدتر باشد. در قرن بیستم دیکتاتوریها در اثر افراط عقلانیت پدید آمدند. از سوی دیگر ما میدانیم که انسان بدون عشق از دایرهی انسانیت خارج است. اریک فروم معتقد است انسانی که سالم بار آید، روح و جسمش در شرایط سالم رشد یافته باشد و سالم بیندیشد، خواه ناخواه انسانیست که از راه عشق و نیکی با خود و جهان خارج ارتباط حاصل میکند. بشریت بدون عشق نمیتواند حتی یک روز هم دوام آورد اما آن چه مهم است، ایجاد تناسب در به کارگیری این دو قوه است. در فرهنگهای سنتی، برخی از تصمیمگیریها مثل ازدواج یک دختر کم سن و سال با مردی مسن ممکن است یک عرف بهنجار نامیده شود در حالی که عرف نادرست در اثر عدم رشد عقل دراین جوامع پدید آمده است. از سوی دیگر در جوامع مدرن نیز عقل باوری به افراطاندیشی و ایدئولوژیک شدن عقاید افراد منجر شده لذا برای ایجاد توازن میان عقل و عشق، باید جسم و روح و دستگاه ذهنی انسان را به درستی شناخت و به آموزش، فرهنگسازی و توجه به انسان مدرن عاشق راه را برای توسعه جوامع باز نمود.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|