|
|
کودکی فراموش شده، عشق نفرتانگیز
|
|
مهرداد ناظری/
بدون تردید یکی از چهرههای موفق در آسیبشناسی روابط انسانی، میشل هانکه کارگردان آلمانیست. او در فیلم Hidden، داستان زندگی یک زن و شوهر روشنفکر را بررسی میکند که هر چند روز یک بار برایشان بستههای عجیبی از فرستندهای ناشناس ارسال میشود. هانکه مردی را به تصویر میکشد که یک منتقد مشهور در برنامههای تلویزیونیست، اما در تعامل و ارتباط با همسر و فرزندش دچار مشکلات بسیاری است. در واقع همه داستان به دوران کودکیاش برمیگردد که با مجید که یک پسر6ساله الجزایری است، همبازیست. مجید فرزند خوانده خانواده ژرژ محسوب میشود، اما تصاویری از دو صحنهای که ژرژ خواب میبیند، حاکی از آن است که او به مجید حسادت میکرد و یکبار هم او را مجبور میکند تا سر خروس را ببرد و بار دوم هم ژرژ به خاطر دروغی که به خانوادهاش گفته، باعث میشود که آنها مجید را به یتیم خانه تحویل دهند. این فیلم نشان میدهد که یکی از بزرگترین مشکلات انسان مدرن دغدغههای حل نشده درونی، احساس گناه، سرخوردگیها و عقدههاییست که از کودکی تا بزرگسالی همراه افراد است. در واقع آن چه انسانها را در پستوی ذهنیات و باورهایشان حبس میکند، مسائلیست که هر فرد از کودکی با آن دست به گریبان است. بر این اساس تعامل و ارتباطات انسان، تحت تاثیر تجربیات دوران کودکیست. در واقع اگر انسانی در بزرگسالی توان برقراری ارتباط صمیمی را ندارد یا رفتارهایش مبتنی بر تناقضی اساسیست، میتواند به بحرانهای کودکی او مربوط شود. فروید نیز بر این باور است روان انسان از دو بخش اصلی خودآگاه و ناخودآگاه تشکیل شده است که از این منظر روان را به کوه یخی تشبیه میکند که بخش اعظم آن ناخودآگاه است و در زیر آب قرار دارد و فقط بخش کوچکی از آن بیرون است و دیده میشود. حال تجربیات در زندگی انسان اگر چه در خودآگاه، فراموش میشود، اما در ناخودآگاه انسان، پویا و فعال است و بر زندگی فرد اثرگذار خواهد بود. ناخودآگاه را میتوان محل انباشت آرزوها، تمایلات، خواستهها، امیدها، خیالها و ترسهای بشری دانست که توسط جامعه، فرهنگ و قانون محدود شده یا با موانعی روبه روست. لذا قهرمانان تاریخ بشری، اگر در زندگی خود و به ویژه در لایههای پنهانی دچار مشکل یا تعارض میشوند، باید آن را عمیقتر و اساسیتر بررسی و کند و کاو کرد. روابط انسانی، بدون تردید تحت تاثیر ظلمهاییست که در کودکی بر ما روا شده است یا خاطرهای از آن به شکل تیز و برنده بر زندگیمان اثر میگذارد. بر این اساس عشق اگر دچار انحراف، کاستی و تعارض میشود، باید عدم تکامل آن را در بیماریهای روحی که بعضا ریشه اجتماعی دارند، دنبال کرد. عشق میتواند به سادگی در افراد به خشونت مبدل شود وقتی فردی مثل قهرمان داستان پنهان هانکه، در ارتباط کودکیاش و مسائل حل نشدهی خود با همبازیاش باقی مانده است، هر چند او به ظاهر موفق است اما قهرمان واقعی باید در زندگی خصوصی این احساس را داشته باشد و بتواند با اعضای خانواده خود ارتباط مناسبی برقرار کند. به تعبیر دیگر این کودک درون در دوران کودکی با اضطرابهایی برگرفته از محیط روبه رو میشود که در ذهن او دلالیش روشن نیست، بر این اسال اکثر کسانی که در بزرگسالی، عشاق خود را به قتل رساندند، کسانی بودند که انرژیهای روحی و روانیشان به شدت سرکوب شده و فرصت بازتولید و محیط زندگی برایشان به وجود نیامده است. عشق میتواند به یک رابطه تنفرآمیز مبدل شود، در صورتی که موانع فکری و احساسی دوران کودکی همچنان در شخصیت ما باقی مانده باشد. در حقیقت دوران کودکی توام با تحقیر و قربانیان رفتارهای ناسالم والدین و مربیان، عشاق را تبدیل به بانیان خشونت و مرتکبان به پرخاشگری و قتل میکند.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|