|
|
سقوط آزاد یا صعود عاشقانه
|
|
مهرداد ناظری/
گاهی همه چیز معنای سقوط میدهد، مثلا وقتی که صبح از خواب بیدار میشویم، و صفحه تلویزیون نشان میدهد که زلزلهای شدید جان هزاران نفر را گرفته و یا وقتی که شما را از اداره محل کارتان اخراج میکنند، یا در خیابان اتومبیلتان در اثر بیتوجهی راننده کامیونی، له میشود همه و همه میتواند رنگ سقوط داشته باشد. اما سوال اساسی این است که آیا جهان با همه عظمتش به سقوط ما توجهی دارد؟ تا چه حد میتوان در دخمهیی به نام زندگی نشست و به همه حوادث و اتفاقات دور و بر خود بیتوجه بود؟ اساساً چگونه میتوان از دیوار یک چاه عمیق بیرون آمد؟ آیا میتوان وقتی در قطار مینشینیم با طعم تلخ قهوهیی، شور زندگی را احساس کرد؟ باید در نظر داشت که سقوط مفهومی نسبی تلقی میشود و انسان کنشگر فعال میتواند با تماشای یک فیلم متفاوت، جهان را دگرگون کند. در این تفسیر شاید بتوان عشق را تنها چاشنی ظهور آفتاب در این صحنه تاریک دانست. حتی در متزلزلترین لحظات نیز، میتوان با نیروی انسان راهی رو به جلو پیدا کرد. در غیر این صورت با مرگ هر انسان، تراژدی نبودن، بر همه چیز غلبه خواهد کرد. عشق را همه تماشاچیهای این عالم بازتولید میکنند، به صحنه فوتبال نگاه کنید، هر چند همه دور یک مستطیل سبز به طور مسخرهای جمع میشوند و حرکت توپ را تماشا میکنند، اما حرکت دایرهوار بازیکنان، و موج لذت هیجان تماشاگران، طوفانی ایجاد میکند که لبریز از عشق است. عشق، در هر رستورانی که انسان غذا میخورد در لابهلای هر گاز زدن بازتولید میشود. حتی وقتی شهروندان در خیابانها قدم میزنند و فیلسوفان، درد خود را در اتاقهای دربسته فریاد میکنند و نویسندگان، داستانهایشان را برای روزنامههای پرفروش میفرستند. همه و همه، صعودیست که در سقوط انسان به وقوع میپیوندد. هنوز کوهنوردان از کوهستان بالا میروند، و مردم انتظار تغییر را نه الزاماً از دولتها، بلکه از شاعران و نویسندگان و هنرمندان دارند. نویسندهای در صحنه آخر یک داستان کشته شدن انسانها را به تصویر میکشد تا درد را در وجدانها بیدار کند. او فریاد سقوط است، که میخواهد همبستگی اجتماعی در انسانها برای حرکت به سوی جلو ایجاد کند. انسان، میتواند اراده تغییر باشد، در صورتی که زندگی را با همه جبرها و قطعیتهایش متفاوت معنی کند. مانیفست بسیاری از روشنفکران این است که زنگ بیداری را باید در ناخودآگاه انسانی به صدا درآورد. عشق به تصویر لحظات ناب، همه سقوط را در سقوط ذوب میکند. هویت انسان امروزی چگونه تصویر میشود؟ ما در تنگنای یک انتخاب قرار گرفتهایم. از یک سو جامعه با همه جبر ساختارهایش، کنشگران را در وضعیت نابسامانی قرار میدهد، از سوی دیگر عشق با همه جذابیتهایش ما را به سوی تعالی و شور دعوت میکند. در این بازی نابرابر امیدواریم که اراده انسان پیروز میدان باشد.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|