|
|
مهرداد ناظری/
انسان عصر مدرن، انسانیست که خرد و عقل را محور امور خود قرار داده و همه تصمیمگیریهایش بر اساس آن رقم میخورد. این انسان تحت تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، تفکر و ذهنیات و باورهایش نسبت به محیط شکل گرفته و قوام مییابد. در حقیقت اگر در جامعه سنتی، انسان هویت خود را از عوامل ژنتیکی و خانوادگی میگیرد، در جامعه مدرن، انسان از جامعه، فرهنگ و ویژگیهای عصر اطلاعات ساخته میشود. انسان خردمند، در دنیای جدید از طریق اینترنت با پیرامون خود ارتباط برقرار میکند و سعی در تغییر و بازسازی آن دارد. اما آن چه باعث نقد جریان مدرنیته شده، یک سویه بودن عقلانیت و عدم توجه به سویههای متعدد انسان در این دورهی جدید است. به تعبیر فردریک جیمسون از بین رفتن عمق، دید تاریخی و خمود عاطفی از عوامل اصلی برساختن عصر پسامدرن است. در حقیقت انسانی که در سایه خرد حرکت میکند در قرن بیستم به تراژدی میرسد که نیاز به بازبینی و بازسازی دارد. وقوع دو جنگ خانمانسوز اول و دوم و حوادث مرتبط با آن این سوال را مطرح کرد که آیا اساساً رشد عقلانیت، به عدم عقلانیت منجر نشده است؟ بر این اساس ما در عصر پسامدرن، به عشق به عنوان یک سوژهی متفاوت نگاه میکنیم و این که اساساً انسانها در فضای ساختار یافته جدید، نیازهای متفاوت و عمیقی همچون عشق دارند. البته عشق در دورهی سنت و مدرنیته هم مطرح بوده اما در دورهی پسامدرنیته نگرش به عشق، ریشه در هویت منعطف انسان امروزی دارد. ممکن است فردی در یک رابطه عاشقانه دچار شکست شود، اما بلافاصله و در ساعات پایانی این رابطه، میتواند در رابطهای دیگر حضوری عاشقانه پیدا کند. در واقع فستفودی شدن زندگی، درتمام حوزهها، این کوتاه شدن زمان «آغاز- پایان» را در اکثر سوژهها پدید آورده است. یک هنرمند نقاش، پُرترهای از یک فرد زیبا به تصویر میکشد و بعد عاشق تصویری میشود که خود خالق آن است. او در کوچه و خیابان به دنبال آشنایی میگردد که گویا سالهاست او را میشناسد. این گونه روایت لحظهای و فوریتی از عشق موضوعیست که بشر در قرن بیستویک معنایش را میفهمد و آن را تجربه میکند. این نشان میدهد که ما چقدر از فضای عاشقانهی داستان معروف فیلم کازابلانکا دور شدهایم. در آن فیلم فردی به نام رِبک عاشق زنی به نام ِالزا است ولی در آخر فیلم به خاطر وطنش و نشان دادن حس ایثارگونه خود در عشق از همه دوست داشتنش میگذرد و از اِلزا میخواهد که با ویکتور برود. در واقع رِبک اوج یک رابطه عاشقانه را نشان میدهد. این فیلم در سال 1942ساخته شده که یک شاهکار بیبدیل است که همه چیز را دربارهی یک عشق جاودانه و ماندگار نشان میدهد اما امروز عشق، فرصت کوتاهی است که دو نفر را در یک لحظه متحول میکند و شاید در فاصلهی چند روز از این آشنایی آنها را در لحظهای با همه خاطرات یا غمها و شادیها رها کند. این عشق هر چند ملالانگیز است، اما تنها راه نفس کشیدن انسان خسته از عقلانیت و خرد است.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|