|
|
مهرداد ناظری/
آنچه رفتارها و کنشهای افراد را ساماندهی میکند مجموعه عواملی است که نمیتوان آن را به یک یا چند عنصر ساده تغییر داد. در جامعهشناسی ما از واژهای استفاده میکنیم تحت عنوان disposition که به معنای موضعگیری یا خلقوخو و یا پیشزمینهها ترجمه شده است. این اصطلاحی است که بوردیو بسیار آن را به کار برده است و پس از او نیز افرادی مثل برنارلاهیر آن را به کار بردند. در نگاه لاهیر، پیشزمینهها واقعیتهای وجودی ماست که به سادگی قابل رؤیت نیست و صرفا بر اساس تجزیه و تحلیل ر فتارهای افراد میتوان آن را یافت. این پیشزمینهها به تعبیر لاهیر در طول زندگی یک فرد ساخته میشود و مربوط به یک دوره خاص نیست. لذا مجموعه تجربیات و گذشته فرد در شکلگیری آن دخیل است. حال با این اوصاف در نظر داشته باشید افراد در جامعه در کنش و واکنشهای خود با یکدیگر با پیشزمینههای وجودی خود عمل میکنند. این که دو نفر در یک رابطه عاشقانه درگیر میشوند، به شدت میتواند تحت تأثیر پیشزمینههای شخصیتی و هویتی آنها باشد. پیشزمینهها، احساسات و تفکرات را معماری میکند و ما را در روابط به سوی دیگران بر اساس مفاهیم از پیش تعیین شده سوق میدهد. هر رفتار یا کنشی میتواند تحت تأثیر پیشزمینهها باشد. اگر فرد دارای خصلت دورویی در روابط اجتماعی و عاشقانه خود است، این ریشه در بافت پیش زمینههای آن فرد دارد. لاهیر میگوید: اگر یک پیشزمینه را بتوان مانند شکری در آب حل شده، تصور کرد (در شرایطی که نمیتوان فرآیند حل شدن یک دانه خاص از شکر را در آب مشاهده کرد ولی در عین حال تایید این که آب شیرین شده، به راحتی امکانپذیر است) میتوان گفت که هر چند وجود پیشزمینههای شکل گرفته از تجربیات دورههای مختلف زندگی در رفتار افراد به سادگی قابل مشاهده نیست اما آنچه در عمل دیده میشود به صورت تمام و کمال نتیجهای از مجموع آنهاست. (lahire,2002:19-20) لذا باید در نظر داشت روابط عاشقانه به شدت تحت تأثیر عوامل درونی و زمینههای ذهنی- احساسی قبلی خود است. به عنوان مثال اگر ما در زندگی دچار محرومیتی از دوست داشتن بودهایم مثلا پدرمان را در سنین کودکی از دست دادهایم این غم از دست دادن پدر در سنین بزرگسالی در روابط عاشقانه ما اثرگذار است. ما نمیتوانیم انسانها را در یک قالب انتزاعی عاشق تصور کنیم لذا در این خصوص ایجاد تضاد یا تفاهم در روابط میان دو فرد به شدت تحت تأثیر پیشزمینههای حسی–ادراکی آنهاست. شاید این پیشزمینهها هستند که با یکدیگر میجنگند و یا به شکل یک رابطه تفاهمآمیز در میآیند. اما آنچه در این خصوص اثرگذار، است آموزش است. آموزش میتواند پیشزمینهها را تحت تأثیر قرار دهد یعنی اگر من دچار محرومیتی هستم در یک آموزش علمی و درست میفهمم که نباید کمبودهای ناشی از کودکیم را به بزرگسالی منتقل کنم. با این اوصاف عشق را باید نه در سازگاری صد در صد با پیشزمینهها اما با توجه به وضعیت پیشزمینهها مورد تفسیر و تحلیل قرار داد، ضمن این که باید در نظر داشت همواره افراد میتوانند از آنچه که در گذشته به دست آوردهاند فاصله گرفته و تغییر کنند. (منبع در دفتر روزنامه موجود می باشد)
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|