از زمانی که با دوستان متد «برت منینگ» را دنبال میکنیم شاهد عدم درک مفاهیمی از جانب هنرجویان میشوم. با اینکه در مورد آن بارها و بارها توضیح دادهام ولی کماکان از لحاظ فیزیکی احساسی که این موارد را در بر میگیرد برایشان در ابتدا کمی ناملموس جلوه میکند که البته طبیعی است که برای بسیاری از هنرجویان آماتور که تجربهی کمی نسبت به بدن خود دارند درک این گونه مفاهیم در ابتدای راه کمی مشکل و مبهم به نظر میرسد شاید همین موضوع است که این رشتهی جذاب کارآمد از نگاه بسیاری از کارشناسان آواز متفاوت و حتی تحریف شده و اشتباه انتقال داده میشود. در هر حال میخواهم کمی در ارتباط با تکنیک برت مباحثی را مطرح کنم تا در جهت ملموس کردن آن کمکی کرده باشم. زمانی که یک تمی را اجرا می کنید بسیار اهمیت دارد که بدانید آن ملودی در چه رجیسترهایی جریان دارد در واقع باید بدانید که با چه وضعیت فیزیکی باید به دنبال طبیعیترین راه برای اجرای آن باشید اگر ملودی در محدودهی سینه قرار گرفته بود خوب اصطلاحا میگوییم با صدای سینه آن را اجرا میکنیم. اگر همین الان پررنگ بگویید (عا عا) میبینید که سینه میلرزد و انگار صدایتان در دهان محبوس شده است این همان به تشبیه رانندگی یک اتومبیل همان دندهی اول است که مرتبا در مورد تعویض دندهها نسبت به جایگاه فرکانسی فواصل آوازتان تاکید میشود.
همانطور که بارها گفتیم در متد «برت منینگ» تاکید میشود که از (دوی سه تا دوی چهار) را باید با صدای سینه خواند و با رسیدن به دوی چهار از صدای سینه کاسته شود و صدای سبکی از سر به رنگ صوتیمان اضافه شود حالا این مفهوم در عمل چطور باید صورت بگیرد؟ همانطور که واضح است با مجبوریم برای رساندن مفهوم واقعی مسائل و تجربههایمان ناگزیریم از واژهها استفاده کنیم ولی درک واژهها و اجرای آنها در عمل و در این جا که موضوعمان بدن است به طور کل چیز دیگری خواهد بود اگر همین لحظه با قدرت و پررنگ در حالت دهان بسته بگویید (عوم، عوممم) در واقع دو تارصوتیتان را به یکدیگر نزدیک کرده و بستهاید شبیه این میماند که دو کف دستتان را به یکدیگر فشار دهید این همان بلتینگ یا بستن است حالا مقدار فشاری که روی تارهایتان از طریق (عوم عوم) کردن میگذارید میبایست هرچه به سمت اوج میروید به صورت مناسبی و ظریفی نه تنها زیاد شود بلکه رفته رفته و به تدریج کم شود. در واقع در ابتدای دوی چهار یعنی دوی وسط پیانو باید بخش عظیمی از این انرژی برداشته شود و شما کمتر در گلویتان احساس (ع) گونهای داشته باشید و با زبان علمیتر میبایست با بالارفتن نتها صدا را سبک کنیم و اجازه دهیم صدای زن درونمان که همان صدای سر است به رنگ صوتیمان اضافه شود توجه داشته باشید صدای سر همیشه باید شفاف و روشن باشد و هرگز نباید اجازه دهیم که هوادار یا فالستو شود که این همان اشتباه بسیاری از هنرجویان وحتی اساتید آواز در ایران است. در وضعیت فالستو تارها باز هستند. حالا چطور از هوادارشدن صدای سر جلوگیری گنیم از (گو یا گی) به خوبی میتوانید استفاده کنید و مثلا صدای زوزهی گرگ را با این ابزار آواخوانی و تمرین کنید و ببینید که چطور به صدای ظریف و زنانهای میرسید که شمارا به یاد خوانندههای سوپرانو میاندازد. باید بدانید که بهتر است صدای سر بر روی نت (دوی پنج) تمرین شود چون این فرکانس جایگاه مرکزی آن محسوب میشود و رسیدن به یک رنگ خوب صوتی در این نت برایتان کاملا آسانتر و بی دردسرتر خواهد بود حالا که صدای سر را در دوی پنج به روشنی اجرا کردید با تشخیص این رنگ صوتی سعی کنید آن را یک اکتاو پایینتر بیاورید یعنی در دوی چهار یا همان دوی وسط پیانو هم اجرا کنید ولی بدون شک رنگ صدایتان در ابتدای کار حتما کدر و هوادار میشود به همین دلیل باید مرتب به اکتاو بالاتر برگردید و با بک الگوی آژیر مانند یا گلیساندو آن رنگ را به اکتاو پایین خودش بکشانید تا در سی چهار هم صدایتان شفاف شود البته برای این موضوع حتما حتما باید وضعیت آی ان جی را رعایت کرده باشبد که در مباحث قبل این تکنیک را توضیح دادهایم. در واقع بدون وضعیت آی ان جی صدای سر را نمیتوان شفاف کرد مخصوصا در اجرای صدای سر در نتهای بمتر هرگز به کیفیت خوبی نخواهیم رسید و سر از فالستو در میآوریم که من و همه از آن متنفریم. بنابراین برای اجرای آوازتان از دوی چهار به بعد نیاز به یک صدای سر شفاف توام با وضعیت (آی ان جی) و یک فشار ملایم (عوم مانند) بر روی تارها برای ایجاد یک صدای ملایم سینه داریم تا آشپزی شما را در این وضعیت به مرحلهی خوبی برساند ولی یک چیز دیگر میماند که برای تکمیل این میکس یا آشپزی صوتیتان نیاز دارید و آن رزونانس بینی و فارینجیل است که اگر وضعیت آی ان جی را خوب درک کرده باشید خود به خود ایجاد شده است و شما میتوانید بدون اینکه با گلویتان صدا را بلند کرده باشید صدایی سبک ولی بلند تولید کنید. در این خصوص در متن بعدی نیز ادامه میدهیم.
|