شهاب الدین / در متدهای آموزشی گاهی انتقادهایی بر متد (Speech Level Singing) وارد میشود که بیشتر از آن که انتقاد به حساب بیاید، نوعی سو تفاهم تلقی میشود که کاملا هم طبیعی است! در این متد که اساس آن یکی بودن آواز و صحبت کردن است این طور استنباط میشود که هنرجو دقیقا باید همان طور که صحبت میکند آواز بخواند، ولی این توصیه میتواند به سادگی به غلط تعبیر شود! مانند بسیاری از تکنیکهای صداسازی که اساتید سعی کردهاند برای اینکه آنها را ملموستر جلوه دهند تکنیک مورد نظر را با تجربهای طبیعی تشبیه کنند به عنوان مثال: خمیازه برای آزاد کردن گلو و فرستادن هوا به
منطقهی ماسک مانند گریه و یا یوگی برای پایین آوردن حنجره... ولی تمامی این مثالها به سادگی امکان دارند به شکل بد و نادرستی اجرا شوند که فرسنگها هنرجو را از هدف اصلی دورنگه دارد وحتی مشکلات جدیدتری هم ببار بیاورد!! این موضوع هم راجع به متد (Speech Level Singing )نیز صدق میکند.
در نظر بگیرید هنرجویی با حنجرهی بالا یا با وضعیت تارهای صوتی باز، پراز هوا و بدون لبخند داخلی صحبت میکند و رنگ صدایش تو دماغی یا هوادار است وحالا شما اصرار میکنید که به شیوهای صحبت کردنش، آواز بخواند، بدون شک آن بیچاره را نابود کردهاید! به همین علت میبینید که در متد راجرلاو از صحبت کردن شروع میکند و تاکید میشود که تحول آواز شما بدون تحول صحبت کردنتان امکان پذیر نیست. زمانی که تمامی جنبههای مثبت برای تحول گفتارتان شکل گرفت، در آن مرکز یا همان جایی که صحبت کرده، آواز میخوانید و به تکنیک این متد دست پیدا خواهید کرد! در کتاب «صدای خود را آزاد سازید» مرتبا به بلند صحبت کردن تاکید میشود و زمانی که ما به عنوان یک هنرجو تصمیم میگیریم بلند صحبت کنیم به دلیل یک عمر سانسور شدنهای فرهنگی و خانوادگی از دوران کودکی و اینکه تمامی شیطنت و آزادی انرژی در صدایمان را از یاد برده ایم ، حال بعد از سالها به یک باره نمی توانیم به صورت طبیعی بمانند همهی حیوانات در طبیعت صدایمان را بلند کنیم و اغلب بیشتر با گلویی منقبض عربده میزنیم تا آن چیزی که در حقیقت مد نظر این متد است را اجرا کنیم، ولی خوشبختانه هرچقدر هم که فراموش کرده باشیم، صدا بخشی از طبیعت ما و قابل یادآوری است. یکی از مثالهایی که این روزها برای اغلب دوستان به کار میبرم توجه به یک نوع وضعیت صوتی است که در برخی موقعیتها همگی ما آن را به صورت ناخودآگاه به کار میبریم.
چند موقعیت را بازگو میکنم و شما خود را در آن وضعیت قرار دهید و ببینید که چطور سطح بلندی صدایتان از چیزی که الان صحبت میکنید چندین پله بالاتر میرود. این چیزی که مایلم به خوبی درک شود به هیچ وجه تنها بلندی صدا نیست بلکه در دل آن نوعی طبیعی بودن، آزاد بودن و بالا بودن جای صدا هم حضور دارد. تجسم کنید زمانی که یک ماشین به سرعت از کنار شما عبور میکند و کمی لباس شما را با گل و لای خیابان شستشو میدهد شما ناخودآگاه با صدایی وسیع و بلند ولی بدون کوچکترین تنش و انقباض احتمالا در کمال لطف میگویید "هیییییییییی ....." یا زمانی که دو نفر به خاطر موضوعی بحث میکنند و ناگهان هر دو صدایشان را در حالتی کاملا سبک یکباره بالا میبرند و یکی از آنها بلند میشود و رو به دیگری با صدایی آزاد و بلند میگوید "صدات رو بیار پایین" یا بعد از مدتها دوستی را دم در منزلتان میبینید و شما از دم پنجره با شادی میگویید"به به بابا خوش اومدی" این وضعیت صوتی حالت بسیار جالبی دارد که اگر به خوبی درک شود و بتوانید لحظه به لحظه آوازتان را با آن حالت مقایسه کنید و با آن صدا اجرا کنید توانستهاید شاهکار بودن متد سخنرانی معادل با آواز را تجربه کنید چرا که برای اولین بار آزادی بی نظیری را در صدایتان تجربه میکنید و متوجه میشوید که چرا راجرلاو آنقدر توصیه میکند که با این کیفیت بهخصوص در طول روز صحبت کنید در واقع در این وضعیت صوتی است که آواز خواندن و صحبت کردنمان میتواند برای همیشه یکی شود نه آن چیزی که در حال حاضر به صورت عادت با آن صحبت میکنیم.
|