عشق هويت تغيير يك تمدن است

مهرداد ناظري/عشق نوعي هست شدن در ساحت ذهني، بدني، احساسي و ادراكي شماست. اين تجربه­ايست منحصر به فرد كه به مانند تولد، براي هر انسان امكان وقوع فوراني آن وجود دارد. هست­شدن در قالب هستي، مي­تواند غايتي متفاوت باشد. غايتي كه از مرزهاي زمان و مكان عبور مي­نمايد و از سرعت نور هم پرشتاب­تر به حركت ادامه مي­دهد. حركت وجود دارد و هيچ چيز جا­به­جا نمي­شود. همه چيز مي­گريزد ولي هيچ چيز متلاشي نمي­شود. اين امكان وجود دارد كه در مصيبت ناآگاهي يا آگاهي، شعله­هاي عشق رو به سوي خاموشي گرايد. تجدد در ذات خود داعيه­ي عقلاني كردن، احاطه كردن و ايجاد نظم را دارد، اما نظمي كه در دل خود غريبگي، ستيز و چالش را ايجاد مي­كند. هست شدن اگزيستانسياليست­ترين اتفاق اصالت انسان است. اتفاقي كه محدوديت­ها را در مي­نوردد. هر چند ژان پل­سارتر عشق را نفرت تغيير شكل يافته مي­نامد. اما حتي اين نام، به عقوبت و صلبي شدن عشق نخواهد انجاميد. عشق، هويت تغيير يك تمدن است. تغييري كه در رفتارها، رويه­ها و گفتمان­ها نيز ايجاد خواهد شد. آيا انسان به طبيعت متمدن است يا پس از تولد، رفتار تمدني را مي‌آموزد؟

بدون شك هست شدن، پس از تولد، نوعي بازتوليد رفتار تمدني خواهد بود. تمدن، در تقابل خرافه­ها پديد آمد، اما عشق حقيقتي تمدني بود كه در ناتمدن­ها هم نقش ايفا مي­كرد. اما در عصر تجدد، اين هويت عاشقانه است، راهبر است و مسئوليت زندگي انسان‌ها را بر عهده دارد. هويت عاشقانه، پاسخي به زنجيره­هاي جهل انساني است.

اينكه چرا تاكنون ايده اصلي انسان خردمند به منصه­ي ظهور نرسيده، به عدم تثبيت و ظهور هويت عاشقانه‌ي انسان بر مي­گردد. انسان همچنان در پس جاده­اي پر از مه و برف از ادامه مسير بازمانده. به نظر مي­رسد انديشه مدرن، به اين موضوع كم­تر توجه نشان داده كه هويت انسان، ابعاد، اجزا و سويه­هاي متعددي دارد كه يكي از اجزاء فراموش شده­ي‌ آن، بخش عاشقانه آن است. انسان موجودي است كه بايد بلوغ را به معناي واقعي آن تجربه نمايد. بلوغ نماد باروري و تكامل ذهني، حسي، هيجاني و ادراكي انسان و در نهايت يك جامعه و فرهنگ است. چگونه مي­توان به توسعه و دموكراسي رسيد، در حالي كه ما با موانع ذهني و ادراكي زيادي در سطح جهاني و در مسير رشد انسان جهان مواجه هستيم؟ امروز مردم به يخ‌واره‌هاي متحركي مبدل شدند كه فقط همديگر را نظاره­گرند. بدون آنكه با عمق وجودشان با يكديگر ارتباط برقرار كنند. عشق گرايش عميقي به آزادسازي تمام نيروهاي حبس شده در وجود فرد دارد. كره زمين محصور قدرت نابارور عقل و نگاه ابزاري به همه پديده­هاست. به طوري كه ماكس وبر نيز اين موضوع را تاييد مي­كند و مدرنيسم را ‌مترادف با بسط عقل­گرايي ابزاري مي­داند. ماركس نيز از خودبيگانگي انسان عصرمدرن ياد مي­كند.

هر چند كه هاروي پروژه مدرنيته را تلاشي براي ايجاد دانش عيني حقيقت­هاي مطلق، قوانين كلي و هنر خودفرماني و در واقع كوشش براي جايگزين ساختن عقل به جاي خرافه و افسانه در انديشه و كردار انساني مي­داند اما آيا مي­توان نظر او را پذيرفت؟ در يك صورت اين امكان وجود دارد و آن اينكه شرايط و بستر تحولات به گونه و سمتي حركت نمايد كه عشق و تربيت عاشقانه وارد حوزه مديريت تصميم­گيري و كنش‌هاي اجتماعي گردد. در چنين شرايطي زمينه براي بروز و ظهور ابر انسان پديد خواهد آمد. ابر انسان، انساني اتوپيايي يا رويايي نيست، بلكه انساني­ست كه مي­تواند عشق بورزد، هوشمندانه با ديگران تعامل مي‌كند، زيبايي­ها را مي­فهمد، بوي زندگي را حس مي­كند، عطر گل­ها را در تمام وجودش زندگي مي­كند و خوشبختي ‌و شادي را بر روي زمين متصور مي­سازد. انسان سده­هاي آينده تنها و فقط يك راه براي زنده ماندن خواهد داشت. بازسازي و بازيابي هويتي خود حقيقتي است.... يعني چهره­‌اي نو در هزاره ديگر......

 

ارسال نظر
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
مطالب دیگر این شماره
:: دعوا بر سر ارثیه سه میلیاردی
:: منافع انحصارگران سیگار دود شد
:: افت ۹ میلیون نفری جمعیت ایران تا سال ۲۱۰۰ میلادی
:: کاری کنید این سفر آخرتان نباشد
 
1 visitors online
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : شماره 715
تاریخ : بیست و هفتم مردادماه
سال : 1394
پر بازدید ها
با اضافه شدن ۸۵کاروان جدید؛ ثبت‌نام کاروان‌های عمره در تهران آغاز شد
همه ی ما 3 اکتاو صدا داریم
امان از درد شست پا!!
آواز و آگاهی
با صدای یوگی، گلویت را آزاد کن
پردرآمدترین شغل‌های ایران را بشناسید
تماس با ما
درباره ما
اخبار
نگاهي به فيلم يك روش خطرناك؛ انساني بس بسيار انساني
پیوند ها
ایران طراح
تابناک
فارس نیوز
خبر آنلاین
قانون
صفحه اصلی   |   درباره ما   |   اشتراک   |    اخبار   |   جستجو   |   تماس با ما
Error
طراحی سایت و میزبانی وب : ایران طراح