|
|
شهاب الدین/
بسیار سخت است که در متن، تکنیکهای عملی را طوری ارائه داد که قابل لمس باشد چون در واقع این آواز است و نه فلسفه و تنها در حیطهی تجربه میتوان آن را آموخت. همان طور که گفته شد اساس متد «راجرلاو» حول مسئله کنترل روی بازدمی میچرخد که به تارهای صوتی برخورد میکند. در واقع آن را این طور توصیف میکند: فوت کردن به تارهای صوتی و در ادامه تاکید میکند زمانی که تارهای صوتیتان در وضعیت بسته قرار دارند هوایی پشت آنها جمع میشود که به زیبایی میتوان آن را کنترل کرد. از هنرجویان بسیاری که از نزدیک با آنها در ارتباطم دریافتهام که احساسی مشابه با فوت کردن را در آوازشان تجربه نکردهاند. در ارتباط با زمینههایی مانند مدیتیشن یا آواز که کارکرد و تکنیکهای آن از بیرون آنچنان قابل مشاهده نیست، بسیار اهمیت دارد تصاویری که اساتید ارائه میدهند را هر چه دقیق تر پیدا کنیم. چون تنها با یکسری تشبیهها میتوان آنها را انتقال داد و چارهی دیگری وجود ندارد. وقتی که میخواهید شروع به خواندن کنید در واقع اگر مکانیسم فوت کردن را پیدا کرده باشید میتوانید بدون انقباض و تنش در گلو و بدنتان در یک فضای آزاد صدا تولید کنید. همین لحظه با صدایی بسیار کلفت و پررنگ با لبانی با «گوشههای» بسته و گرد شروع به خندیدن کنید و ضربان بازدمتان را زیر نظر بگیرید. توجه داشته باشید که ضربانهای بازدمتان از «آها ها ها»ی بسیار کوچک و سبک باشد. دقت داشته باشید که ضربان اول « آ» باشد تا با بسته شدن تارهای صوتی «ها ها ها»ی بعدی به پر رنگی صدای اولی در بیایند. در واقع ضربانها چیزی مابین «آ»و «ها» هستند. در واقع میخواهیم قهقهههایی پر رنگ داشته باشیم که به دلیل بسته بودن لبهایمان بم و گرد و متمایل به (o) شدهاند. اگر این بازی را به شکلی انجام دهید که صدایتان توام با نفس نفس باشد و رنگین نباشد متاسفانه به بیراهه رفتهاید و اصطلاحا صدایتان هوادار شده است و خبر از آن میدهد که وضعیت تارهای صوتیتان بسته نیست. اگر دیدید نمیتوانید این عمل را پر رنگ انجام دهید به جای«آ ها ها ها ها»روی«باه باه باه باه باه» کار کنید و لبانتان را با توقف و با اکسنت و تاکید بسیار باز و بسته نمایید، به طوری که احساس کنید صدا فقط از دهانتان بیرون میآید و هیچ حسی در گلویتان وجود ندارد و بعد حالت خنده را دوباره با لحنی پرنگ و بم آزمایش کنید. حال ببینید تعداد این ضربانها را میتوانید افزایش دهید به طوریکه رنگ و کیفیت آن اصلا تفییر نکند؟در آغاز احتمالا با تنبلی و بی نظمی و عدم کنترل روی این ضربانها روبه رو میشوید ولی به مرور میتوانید آن را به هر میزان که دلتان بخواهد یکسان و یک رنگ ادامه دهید. حال به مرحله بعدی میرسیم، بعد از کمی خندیدن سعی کنید در هر چند قهقهه یکی از آن ضربانها را به دلخواه خود به صورت ممتد نگه دارید بدون اینکه شدت پرتاب آن یا جای آن یا رنگ آن یا بلندی صوتی آن را تغییر دهید. زمانی که صدایتان را نگه میدارید آیا صدایتان هنوز به همان بمی و گردی و پررنگی صدای اولیه است؟یا تغییر کرده؟ اگر تغییر کرد معنی آن از دو امکان خارج نیست، یا طراحی بدنهی ساز خود را بههم زدهاید که قرار بود صدا بسیار کلفت و بم و گرد و به سمت (o) باشد یعنی (با لبخند داخلی) و صدایی نزدیک به یوگی یعنی (حنجرهی متمایل به پایین) و یا اینکه وضعیت بازدمتان بههم ریخته یعنی هوا را بیش از اندازه پرتاب کردهاید و وضعیت تارهای صوتیتان باز شده است. پدید آمدن هر کدام از این مسائل نشان میدهد که نه کنترلی روی جای صدا داریم و نه روی بازدم. زمانی که نتوانیم خندهی کوچکی را به سهولت بدون اینکه صدایمان تغییر کند نگه داریم شک نداشته باشید اگر ملودی و ریتم هم به ماجرا اضافه شود جدا چارهای غیر از خندیدن به فاجعهای که در آوازمان رخ خواهد داد، نخواهیم داشت.
|
|
|
|
مطالب دیگر این شماره
|
|
|
|
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : |
شماره 715 |
تاریخ : |
بیست و هفتم مردادماه |
سال : |
1394 |
|
|
|
پر بازدید ها |
|
|
پیوند ها |
|
|
|
|