شهاب الدین/
به نطر میآید که میبایست هر تکنیک و الگو یا فرمیکه پیشنهاد میشود دلیل خاصی را دنبال میکند تا بتواند نیازهای تکنیکی هنرجو را برآورده سازد. زمانی که به کلاسهای صداسازی نگاهی میاندازم با یک کلیشهی تکراری مواجه میشوم که گویا در طی سالها از روی یک ورق کاربنی کپی وار به همهی شاگردان ارائه میدهند بدون اینکه حتی توضیح دهند این ابزار به چه دردی میخورد! حدود ۴سال با استادی کار میکردم؛ در هر جلسه که حداکثر ۲۰ دقیقه بود، پنچ، شش دقیقهای صرف احوالپرسی میشد و طبق روال همیشگی یک سری الگوهای تکراری «یا یا یا»، «سی سی سی» و یکسری الفاظ ایتالیایی و سپس در چند دقیقه آخر هم قطعهای را میبایستی اجرا میکردم که بدنم هم میگفت «به من چه» و اجازه نمیداد! بعضی روزها هم چند نفری من را میکشیدند و من هم آنها را طبق توصیهی استاد بمانند درشکهای در جهت مخالف میکشیدم و همزمان آواز میخواندم تا مثلا دیافراگمم به کار بیفتد. هنرجویان بسیاری را مانند خودم دیدهام که بعد از چندسال رفت و آمد در یک کلاس همیشه بر این مسئله معترض بودند که یکسری الگوهای تکراری را سالها بدون اینکه دلیلشان را بدانند تمرین کردهاند و درجا زدهاند. حقیقت امر این است که اگر ندانیم به چه منظور ابزاری را مورد استفاده قرار میدهیم نتیجهای که از آن ابزار یا آن الگوی خاص میتواند حاصل شود، بهدست نخواهد آمد چون هیچ الگو یا آوایی بدون آنکه ما در مورد کارکرد آن آگاهی داشته باشیم نمیتواند به خودی خود معجزهای کند. فراموش نکنیم این ابزار اشارههایی هستند که ماه را نشانه میگیرند و خود ماه نیستند. بنابر این باید بدانیم که به چه منظور از آنها استفاده میکنیم. ابزارها در متد راجرلاو به طور کلی شامل (گاگ،گوگ)، (مام، موم)، (نا، نی) است. چرا «مام» چرا «موم»؟
مصوت «او» به دلیل بسته بودن لبها و حالت ذاتیاش دارای لبخند داخلی است و برای وارد شدن به منطقهی صدای میانی کمک شایانی میکند به همین دلیل برای بسیاری از هنرجویان که در طراحی آواها در غالب مصوت «آ» به دردسر میافتند، میتوانیم به سادگی مصوت «او» را جایگزین کنیم تا سادهتر صدایشان را پیدا کنند؛ البته افرادی هم هستند که کاملا بر عکس هستند و در مصوت «او» سیب گلویشان بالا میرود و اصلا کار کردن با «او» برایشان مقدور نیست. همان طور که میبینید هر کسی عکس العمل منحصر به فردی را از خودش در آواز نشان میدهد و ارائه دادن یک کلیشه خنده دار به نظر میرسد. حالا چرا از«م» استفاده میکنیم و مثلا از«چ» استفاده نمیکنیم؟زیرا حرف «م» متصل کنندهی بازدم محسوب میشود و کمک میکند که بازدمتان بدون اینکه قطع شود در طول ملودی که با «مام» یا «موم» میخوانید متصل باقی بماند و تارهای صوتیتان در مسیر اجرای ملودی با داشتن یک جریان نرم و پیوستهی بازدم به راحتی عمل کنند. از طرفی «مام» یا «موم» هوارا راحتتر به پشت بینی هدایت میکند و حالتی را که به آن ماسک میگوییم تجربه میشود. این آواها هر کدام دری را به رویمان باز میکند و شما با پیدا کردن امکاناتی میتوانید به مرور همان" قلق" را روی کلمات دیگر هم انجام دهید. ولی میبایست بدانیم که دنبال چه چیز میگردیم و مسئولیت آن آوای بهخصوص چیست وگرنه مانند کوری مشعل دار صد سال دور خودمان میچرخیم و مرتب «ما ما» میکنیم و اتفاقی هم نمیافتد! آوای «نا» یا «نی» موجب ضخیم شدن صدا میشود این در صورتی امکان پذیر است که با زبان حرف «ن»را به تاکید اجرا کنید و تلاش کنید بدون کمترین فشار بلندترین صدا و پررنگترین صدا را تولید کنید. اگر با «نا، نی» رفتاری مشابه با «ما، موم» داشته باشید، معجزهی آن پنهان میماند. آوای (گاگ یا گوگ) دو کارکرد اساسی دارد؛ به عنوان مثال نت اوجی را میخواهید بخوانید و نمیدانید برای این نت بالا چقدر میبایست انرژی یا بازدم به تارهای صوتیتان بدمید. مسلما یک هنرجوی آماتور به اشتباه گمان میکند که باید هوارا شلیک کند چون مقدار صحیح بازدم را برای تولید آن صدا نمیشناسد و درکی از آن مقدار بازدم غیر از داد زدن و پرتاب کردن ندارد؛ از طرفی هم اگر بخواهد به نرمی عمل کند صدایش بیرمق و نازک و هوادار میشود و در نمیآید. آوای (گوگ یا گاگ)، هم موجب بسته شدن تارها میشوند هم مانند یک بازدارنده جلوی پرتاب اضاقی هوا را از جانب شما گرفته و موجب کنترل بازدم میشوند و تارهای بیچارهی شما را از شر حملات مرگبارتان در امان نگه میدارند تا صدایتان بدون هیچ گونه دردسر و آسیب رسیدنی تولید شود. این تفصیل بسیار کوچکی از کارکرد آواها بود؛ حال کم کم به سمت تمرینهای مربوطه میرویم و در هر مورد دلیل لحنهای خنده داری را که میبایست از جانب شما تقلید شود توضیح خواهم داد.
|