شهاب الدین/
اصولا وقتی هنرجویان را ترغیب میکنم تا آوازشان را بر روی کلیدهای پیانو شناسایی کنند با چهرهای کج و معوج روبه رو میشوم و چنان نگاهی به من میاندازند که گویی از آنها انتظار دارم تا ماموتی را به آسمان بفرستند! من هم کلیپی را به آنها نشان میدهم که در آن دو کلاغ آهنگی را با منقارهایشان با کیبرد اجرا میکنند و حیرت زده میشوید که چه با مزه ملودی را حفظ کردهاند و با هم بر روی یک ریتم موزون همنوازی میکنند. این را گفتم که احیانا اگر در ذهنتان درصدی شک وجود داشت به انجام این کار مبادرت بورزید و به تواناییهای بیکران خود ایمان داشته باشید و جستجوی آوازتان را بر روی یک کیبورد یا پیانو آغاز کنید. البته این موضوع برای آواز سنتی دشوار میشود به دلیل این که کلیدهای پیانو فواصل کمتر از نیم پرده را شامل نمیشوند. برای این کار هم کیبردهایی در خصوص موسیقی شرقی طراحی شده که میتوانید برای آنها این فواصل را تعریف کنید ولی به راهنمایی نیاز دارید که از تئوری موسیقی ایرانی آگاه باشد و برایتان این تنظیمات را انجام دهد. در هر صورت ابتدایی ترین چیزی که هر خواننده باید بداند تشخیص نتها بر روی پیانو آن هم به سرعت باد است!
بر روی دیاگرام پیانو دو تا سیاه داریم و کنارش سه تا سیاه که مرتبا در طول پیانو تکرار میشوند....دو تا سیاه سه تا سیاه، دو تا سیاه سه تا سیاه......... اگر دو تا سیاه را در نظر بگیریم و از اولین کلید سیاه دستمان را به سمت پایین بکشیم به اولین کلید سفیدی میرسیم که آن را دو (Do) میگوییم حالا به ترتیب که برویم جلو: رِِ (Re)، می(Mi)، فا (Fa)، سل (Sol)، لا (La)، سی (Si) و دوباره میرسیم به دو (Do) رِِ (Re) می(Mi) ،فا (Fa)، سل (Sol)....
حال در صورت نداشتن ساز دیاگرام، پیانویی را از اینترنت پیدا کنید و مرتبا کلیدهای سفیدش رافشار دهید و نام آنها را همزمان برای خود تکرار کنید. زمانی که دیگر نیازی به شمارش نتها از ابتدا نداشتید و تنها با یک نگاه توانستید نام آن کلید را تشخیص دهید میتوانید نمرهی قبولی را برای این مرحله به خود اختصاص دهید. همان طور که میدانیم در کشورهای غربی دانش آموزان از سنین کم موسیقی را در مدارس فرا میگیرند و و این امر موجب میشود که به صورت عجیبی طی سالها آموزش علمیو پشتوانهی غنی که داشتهاند درک موسیقی عموم مردم نسبت به مردم ماصدها پله بالاترباشد. همیشه وقتی که به یک مهمانی میروم افسوس میخورم که مردم به دلیل اینکه آموزشی ندیده اند حتی از ابتدایی ترین سطح موسیقی برخوردار نیستند که بتوان از آنها انتظارداشت که حتی بتوانند بر روی ریتمیکه نوازندگان مینوازند درست دست بزنند و مرتبا از آن عقب و جلو میزنند!
همین موضوع در مورد یک آواز گروهی نیز صادق است. یکی شرق میخواند، دیگری غرب؛ یکی شمال و دیگری جنوب و اگر آن را دوباره بخواهند تکرار کنند طور دیگری میشود. به هر حال قصه ی غم انگیزی ست و این در حالی است که چندی پیش کنسرت خوانندهی مشهور فرانسوی را میدیدم که هزاران نفر از طرفداران او به صورت خودجوش قبل از آنکه خواننده شروع به خواندن کند هم صدا آواز او را خواندند و ناگهان چنان عظمتی از گروه کری که تشکیل شده بود فضای کنسرت را در برگرفت که خواننده بی درنگ سکوت کرد و از شدت شوق و حیرت اشکهایش جاری شد. یا در مستر کلاسهای آوازی که«برت منینگ» چیزی حدود یکی دو دهه پیش برای عموم مردم برای شناساندن تکنیکهای آواز و صدای میانی گذاشته بود به وضوح مشاهده میکردم که مردم معمولی چه ساده الگوهای آوازی را کوک و بدون مشکل اجرا میکنند.
در این میان من هم هر روزه شاهد دوستانی هستم که اگر بهترین صدا را هم تولید کنند، ذهنیت موسیقیای درپشت این قصه شکل نگرفته تا بتوانند آوازی را به خوبی ارائه دهند و حتی اولین الگوی درس«راجرلاو» را نمیتوانند درک و دریافت کنند چه برسد به اینکه بخواهند از علم ظریف و پیچیدهی تکنیکهای او سر در بیاورند. در هر حال مشکلات متعددی در این راه وجود دارد ولی خوشبختانه به دلیل بی استعداد بودن بنده در زمینه ی صدا و تنبل بودنم در مورد مباحث تئوریک، روشهایی را برایتان ارائه میدهم تا بدون اینکه شما نیاز داشته باشید که الزاما درگیر این مسائل شوید به سطح استانداردی از شعور آوازی برسید. البته که اگر هر هنرجو، موسیقی را از جنبههای متنوعی دنبال کند بسیار مفید خواهد بود ولی شک دارم که هر علاقمند به آوازی حوصلهی طی کردن این مسیر پر پیچ وخم وگسترده را داشته باشد. به گمانم اصل بر این است که من وشما بتوانیم هر آواز یا ملودی ای را که میشنویم درک و تحلیل درستی از لحاظ جنبههای موزیکالیته آن داشته باشیم و بتوانیم با آگاهی و شعور آن را با صدایمان تمرین و اجرا کنیم.
|