شهاب الدین/
در بحث قبلی پرسشی را مطرح کردم در ارتباط با نحوهی ساختن مصوتها. برای اینکه ذهنتان را از درگیری خارج کنم خودم با کمال میل پاسخ میدهم. در حالی که نوک زبان را پشت دندانهای پایین چسباندهاید به صورت ممتد «آ» بگویید؛ حال همان طور که گفته شد با کمیحرکت دادن زبان به سمت بالا به « اِ » میرسیم. توجه داشته باشید که نوک زبان همواره پشت دندانهای پایین و زبان در کف دهان بخوابد. حال اگر دوباره این آزمایش را تکرار کنید و در حالی که «آ» را به صورت ممتد میگویید عقب زبان را کمی بالاتر بیاورید به مصوت «ای» میرسیم؛ پس میبینید که باز کردن گوشهی لبها برای اجرای این دو مصوت کاری غیر ضروری و اضافی محسوب میشود که میتواند تاثیرات بسیار مخربی در تکنیک آواز یک هنرجوی مبتدی بگذارد. راجرلاو به وضوح تاکید میکند که حتی در اجرای «ای» گوشهی لبها را بسته نگه دارید و در حالتی که «او» میگویید، «ای»را ادا کنید. وقتی گوشهی دهان خود را باز میکنید از مقدار طنین در داخل گونههای خود میکاهید که باعث تغییر نوع صحبت شما میشود. به طور ایده آل هوا باید در داخل دهان و گونهها بپیچد و طنینی بیابد که صدا را غنی و کامل میکند. باز شدن گوشهی دهان و پیدا کردن حالت تبسم در آواز موجب میشود هوایی که قرار بود اطراف گونههایتان چرخیده و به سوی سق نرم و حفرهی بینی برود، جایی برای حرکت پیدا نکند و مستقیم از گوشهی لبها بیرون رود! و ما را در دام صدای سینه محبوس میکند و رسیدن به صدای میانی را ناممکن میسازد! (1)
در ارتباط با این موضوع هنرجویی پیش من آمده بود و تعریف میکرد که تمامی پس اندازهایی که جمع کرده بودم را خدمت استاد ...که به تازگی از اروپا آمده بودند تقدیم کردم و در ازدحام افرادی که پشت درهای انتظار برای یادگیری علم بینظیر ایشان صف بسته بودند منتظر ایستادم و در طول چند جلسه خصوصی که با هزینهی کلان با ایشان سپری کردم تنها و تنها به من توصیه میکردند آقا جان بخند، بخند! باید در آواز خواندنت حالت خندان داشته باشی انگار در جنگلی و بر فراز درختان در حال پروازی. مرتبا به من اینها را میگفت و آن لحظه دلم کلی سوخت و به نظرم آمد این بینوا بیشتر به جای خنده در آواز علاقهمند بوده گریه کند چون میدیده که نه تنها کوچکترین تحولی در تکنیکش صورت نگرفته بلکه به جای پرواز در جنگل، پس اندازها و امیدهایش بوده که رو به انزوال و نابودی پرواز میکرده است!
خب بگذریم. بنابراین همیشه طبق توصیهی راجرلاو یک آینهی دستی داشته باشید و مرتب در حین صحبت کردن و آواز خواندن گوشهی لبهایتان را چک کنید که از اطراف باز نشود و حالت بسته بودن خود را حتی کمی به داخل حفظ کرده باشند. این عمل موجب بمتر شدن صدایتان میشود و شما را به سمت چیزی میبرد که به آن در آواز، لبخند داخلی میگویند. فراموش نکنید: «لبخند داخلی، نه بیرونی!» که بعدها در این باره توضیح خواهم داد! حال این پرسش برای اکثریت پیش میآید که پس چرا فلان خوانندهی حرفهای دهانش را از اطراف باز کرد و شدت صوتیاش هم آنقدر در نتهای اوج بالا رفت در حالی که شما میگویید نباید لبها از طرفین باز شوند و شدت صوتی را باید در نتهای اوج ثابت نگه داشت. دوستان عزیزم! این توصیهها برای این منظور است که برای شما محیط امنی را ایجاد کنند تا رفته رفته تکنیک آوازتان شکوفا شود و شما ناگزیر هستید که از یک دیسیپلین علمی و تایید شده تبعیت کنید تا تکنیک را در خود پیدا کنید. از طرفی ما به دلیل عدم آگاهی کامل از تکنیکهای آوازی همیشه در درک و فهم چگونگی عملکرد آن خوانندهی حرفهای عاجز میمانیم و به سرعت دچار سوءتفاهم میشویم. به عنوان مثال یک خوانندهی حرفهای با شل کردن فک و حرکت آرام دهان به سمت پایین صدا را در اوج تشدید میکند ولی شما به محض اینکه میخواهید این کار را انجام دهید، هوا را پرتاب میکنید و به دردسر خطرناکی میافتید که موجب التهاب تارهای صوتی و گیر افتادن در دام صدای سینهتان میشود. چندی پیش دیدم که در مستر کلاس پاواروتی یک قطعهای را در کمال زیبایی و آرامش چنان در اوج اجرا کرد که مو به تنم سیخ شد و اتفاقا دهانش هم از طرفین باز بود ولی من متوجه بودم که این صدا مسیر خروجیش از ناحیهی فرینجیال است که در آواز سنتی آن را «قنه» مینامند و در موسیقی کلاسیک به فرم( ing) متداول است. در این پوزیسیون کمیسیب گلو بالا میآید و یک حرفهای کاملا میداندکه چطور هوا را در آن منطقه پشت ببنیاش هدایت کند ولی اگر شما این عمل را انجام دهید حنجرهتان بیش از اندازه بالا میآید و ته گلویتان بسته میشود و یکباره احساس تیز وقطع شدن را در صدایتان تجربه میکنید. منظور اینکه این صحبتها کاملا بر اساس چهارچوبی تعریف شده که اگر سیستماتیک عمل شوند مانند تمامی رشتههای دیگر در هنر یا ورزش یا هر حرفهای، موجب تحول تکنیک ما میشوند. از طرفی باز شدن گوشهی لبها به طرفین در نتهای بالای سینه اصولا یک تمایل غلط به حساب میآید که میتواند چیزهای عجیبی را در آواز پیش بیاورد که در ارتباط با خلوص سیلابها و کلمات اثر عجیب و مضحکی بگذارد، یعنی«اُ» به «آ»تبدیل میشود و «آ» تبدیل به «اَ» میشود؛ مثلا تصور کنید در آواز، گلدان را گالدان بخوانید. از طرفی ملودی هم در نتهای اوج باشد و شما هم دهانتان را از بغل و پایین به صورت ترسناکی باز کرده باشید! مسلما این حالت برای آواز جذابیتی ندارد و به قول راجر لاو، بیشتر به مسابقه هندوانه خوری شبیه است تا آواز!
-----------------
1-راجرلاو صفحه ۱۷۴,۱۵۴ (از کتاب صدای خود را آزاد سازید
|