شهاب الدین/
به طور کلی طبق مطالعاتی که انجام شده دریافتهاند که ذهن نمیتواند تمایزی بین صحبت کردن و آواز خواندن قائل شود و تنها تفاوتی که در نظرش به وجود میآید این است که در آواز کلمات بیش از حدِ معمول کشیده میشوند و ملودیکتر هستند. به عبارتی باید بدانیم که تمام ناهنجاریهایی که در رنگ و فرم گفتار و به طورکلی تکنیک صحبت کردنمان وجود داشته باشد، بدون هیچ تردیدی به آواز خواندنمان نیز منتقل میشود. بنابراین قدم اول این است که به رنگ صحبت کردنمان توجه اساسی داشته باشیم که آیا صدایی کامل و با رزونانس داریم یا به دلایلی که خودمان نیز از روند آن آگاهی نداشتهایم رفته رفته تغییر ماهیت داده وجنبههای غیرطبیعی در رنگ صوتیمان پدید آمده است. همین امر موجب میشود تا از شخصیت اصلی صدایمان بسیار دور باشیم. همان طور که ذکر شد رنگ صوتی ما در حالتی که غیرطبیعی شده باشد انواع گوناگونی دارد و شناسایی ما نسبت به این گونههای صوتی بسیار حیاتی و الزامیست. تشخیص اینکه صدایمان کدام یک از این جنبههای غیر طبیعی را در خود جای داده است اهمیت فراوانی دارد چرا که میتوانیم با روشهایی که ارائه میدهیم ضعفها را یکی یکی برای همیشه از صدایمان حذف کنیم. البته این مساله نیازمند یک تمرین سیستماتیک است واین که در طول روز 100% به رنگ گفتارمان توجه داشته باشیم و تکنیک مربوطه را اجرا کنیم تا به مرور شاهد تغییرات اساسی در صدایمان باشیم.
اولین واساسیترین موضوع در صداسازی بلند صحبت کردن است.
این اساسیترین چیزی است که راجرلاو بارها و بارها در طول روز به شاگردانش تاکید میکند و حتی خونگرمترین شاگردانش هم نسبت به اصرار او در این باره اعتراض میکنند و میگویند: «این طوری که ما انگار داریم داد میزنیم!» حالا تجسم کنید چه بر سر وضعیت صحبت کردن ما ایرانیها میآید که در فرهنگمان همیشه از کودکی به آرام و متین صحبت کردن نصیحت شدهایم. به نظر شما اصلا چرا باید بلند صحبت کرد و نبود آن چه تاثیراتی میتواند در صدایمان داشته باشد؟
در یکی دیگر از کتابهای راجرلاو که هنوز در ایران ترجمه نشده، او مثال جالبی را برای درک و تجسم ما آورده است. کف دستانتان را در حالتی که انگشتانتان باز است به جلوی لبانتان بیاورید و در آن فوت کنید به راحتی هوا از لابه لای انگشتانتان عبور میکند. حالا انگشتانتان را ببندید و فوت کنید مسلما هوایی عبور نمیکند....اگر بیرمق و بدون توجه به زیپ بودن تارهای صوتیمان صحبت کنیم هوا از تارهای صوتیمان عبور کرده و جدارهی داخلی تارهای صوتیمان به ارتعاش نمیرسند به همین دلیل صدایی هوادارو خفه خواهیم داشت که نمیتوانیم کوچکترین تسلطی روی دینامیکهای آن داشته باشیم و نمیتوانیم شدت آن را به سادگی کم و زیاد کنیم. من را یاد مربیام در شنا میاندازد که طفلکی با تارهای صوتی باز و زیپ نشده گلویش را پاره میکند که به ما آموزش بدهد و همیشه هم صدایش به سختی به گوش ما میرسد. متاسفانه بعد از اندکی داد زدن و بمباران کردن، تارهای صوتیاش ملتهب میشوند و صدایش میگیرد و این از آنجا ناشی میشود که تکنیک بلند کردن صدارا به دلیل سالهای سال بی رمق صحبت کردن از دست داده ایم .گمان نمیکنم شما بتوانید همین لحظه به راحتی یک کودک با یک صدای بلند وشفاف سر و صدا راه بیندازید چون مدتهاست که این رفتارو شادابی در ما سرکوب شده است و آن را به باد فراموشی سپردهایم. حال بسیار میشنویم که به خوانندهها توصیه میکنند از صحبت کردن زیاد در طول روز پرهیز کنند. مثل این میماند که بگوییم چون راه حل مسئلهای را نمیدانیم پس بیاییم مسئله را پاک کنیم. راجرلاو به صراحت اعلام میکند که «تارهای صوتیمان توانایی این را دارد تا تمام روز را صحبت کنیم یا آواز بخوانیم ولی اگر ما از عهدهی این کار برنمیآییم مشکل در تکنیک ما است نه در تارهای صوتیمان». خوشبختانه ابزاری در اختیار داریم که میتوانیم در وضعیت مطلوبی نسبت به تارهای صوتی مان بلندترین و با رزونانسترین آواها را تولید کنیم و آن را در گفتار روزمرهمان انتقال دهیم. یکی از آن ابزار جالب و شگفت انگیز که برای من در طول این سالها رفته رفته شیرینتر و پر معناتر شده هجای" گاگ یا گوگ "است. این آوا موجب کنترل بازدمی میشود که به تارهای صوتیمان برخورد میکند و وجود دومین" گ"باعث انسداد حنجره میشود و کمک میک ند تا تارهای صوتیمان در طول آواز یا گفتارمان زیپ باقی بماند. کافیست با دقت و توجه هر چه تمامتر چند بار پشت سر هم گاگ گاگ گاگ بگویید. اگر به درستی انجام بدهید رفته رفته بدون کوچکترین فشار و تنش متوجه بلندی صدایتان میشوید. زمانی که به این رزونانس کامل رسیدید میبایست هر هجا از گفتار روزمرهتان را با آن مطابقت دهید و رنگ صوتی و احساس اجرای کلمات را به مانند گاگ گاگ دربیاورید. یعنی به عنوان مثال به جای چه خبر که 3 بخش دارد بلند و پررنگ میگوییم" گاگ گاگ گاگ"و با تمرکز رنگ هر هجا از "چه خبر"را به مانند گاگ گاگ گاگ بلند وسبک میکنیم. بنابراین از همین لحظه شروع کنید تا دوباره نحوهی بلند صدا در آوردن را به یاد بیاورید. باید یادآور شوم که این قصه یک روند یادگیریست که نیاز به تمرین وتمرکز روزانه دارد و یک شبه اتفاق نمیافتد.
|