برده‌داری عاشقانه
مهرداد ناظری/
این روزها، افراد با اراده‌ی خود وارد روابطی می‌شوند، که بعضاً می‌تواند باعث حذف یا نادیده انگاشتن هویت دیگری شود. هر چند ما عشق را یک رابطه پویا، خلاق و برانگیزاننده‌ی استعدادهای عاشق و معشوق تعریف می‌کنیم یا در صورت کلی فرد عاشق را انسان اثرگذار بر محیط می‌دانیم، اما همه‌ی رابطه‌ها یکسان و یک مدل شکل نمی‌گیرند و اثرگذاری خلاق بر محیط اطراف خود ندارند. به ویژه در دوره‌ی مدرن با گسترش مدرنیسم یک سویه، شرایط استثماری و بردگی به شدت گسترش پیدا کرده به طوری که هر وقت دو نفر وارد یک رابطه احساسی می‌شوند، اگر هر دو فرد، همه‌‌ی احساس و عواطف و قلب خود را یکسان و با همه‌ی وجود در فرایند ارتباطی‌اشان داخل نکنند، ممکن است نتایج سویی به بار داشته باشد. کما این که به تعبیر آندره تارکوفسکی کارگردان شهیر روس در فیلم ایثار، همه‌ی آدم‌ها در روابط عاشقانه یکسان نیستند. عده‌ای نقش فرادست و عده‌ای نقش فرودست را ایفا می‌کنند. در هر حال اگر ما با ناآگاهی وارد یک رابطه عاشقانه شویم ممکن است این عشق، غل و زنجیری شود که به دست‌ها و پاهایمان زده می‌شود. یکی از اتفاقات ناگواری که در هزاره سوم و در زندگی‌های خانوادگی به وقوع می‌پیوندد، ایجاد روابط ناسالم عاشقانه و برده‌داری مدرن است. این یعنی بعد از مدتی ممکن است یکی از دو زوج، چنان رفتار کند که بیشتر از صمیمیت و محبت، احساس ظلم و ستم را به دیگری منتقل کند.
 در واقع امروز بر خلاف دوران فئودالیته، مردم در اوج رفاه و آسایش وارد روابطی می‌شوند که نه تنها عشق نیست،‌ بلکه زجر تغییر شکل یافته است. بسیار دیده می‌شود که فرد به ظاهر عاشق، معشوقش را به اجبار در مسیرهای نامناسب انسانی سوق می‌دهد یا از او انتظاراتی دارد که در توان یک فرد نیست. ژان پل سارتر هم عشق را نوعی بیزاری تغییر شکل یافته می‌داند چرا که او معتقد است در عشق، فرد می‌خواهد دیگری را مطیع و رام خود سازد. این مطیع‌سازی، فرایند شی‌ء ‌انگاری‌ست که نتیجه‌ی آن ایجاد محدودیت و زجر فراوان در آن رابطه است. البته سارتر از زاویه‌ی دیگری عشق را مخرب می‌داند. او معتقد است عشق ذاتاً یک فریبکاری‌ست، برای آن که استقرار یک سیستم بده و بستان ادامه دار است.
 دوست داشتن در حقیقت، ‌طلب دوست داشته شدن است که این خود ورود به یک چرخه‌ی ناسالم می‌باشد. اما باید دانست که عشق را نمی‌توان به ابزاری برای زندانی کردن آدم‌ها مبدل کرد. عشق می‌تواند پرتوی از برون ‌فکنی خلاق یک فرد در دیگری باشد منتها ما باید بین عشق‌های زاینده‌ی برده‌داری و عشق‌های مبتنی بر حس زندگی و هیجان تفاوت قائل شویم. گاهی یک فرد عاشق می‌تواند معنایی بازتولید کند که این معنا، خلق جهانی نو محسوب می‌شود. اگر عشق به تکلیف یا پاسخگویی به نقاط ضعف من مبدل شود، این عشق حقیرترین نوع ارتباطات انسانی‌ست که پیامد آن پوچی، کسالت، تنهایی، بردگی  و خشونت خواهد بود.  
 
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
دیدگاه :
 
دیدگاه کاربران :
تاکنون هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است !
مطالب دیگر این شماره
:: دعوا بر سر ارثیه سه میلیاردی
:: منافع انحصارگران سیگار دود شد
:: افت ۹ میلیون نفری جمعیت ایران تا سال ۲۱۰۰ میلادی
:: کاری کنید این سفر آخرتان نباشد
 
1 visitors online
شما در اینجا قرار دارید :
شماره : شماره 715
تاریخ : بیست و هفتم مردادماه
سال : 1394
پر بازدید ها
با اضافه شدن ۸۵کاروان جدید؛ ثبت‌نام کاروان‌های عمره در تهران آغاز شد
همه ی ما 3 اکتاو صدا داریم
امان از درد شست پا!!
آواز و آگاهی
پردرآمدترین شغل‌های ایران را بشناسید
با صدای یوگی، گلویت را آزاد کن
تماس با ما
درباره ما
اخبار
نگاهي به فيلم يك روش خطرناك؛ انساني بس بسيار انساني
پیوند ها
ایران طراح
تابناک
فارس نیوز
خبر آنلاین
قانون
صفحه اصلی   |   درباره ما   |   اشتراک   |    اخبار   |   جستجو   |   تماس با ما
Error
طراحی سایت و میزبانی وب : ایران طراح