اسداله ناظری/
اصل عمدهای که شالوده این ساختمان اجتماعی را تشکیل میداد، خویشاوندی از طریق مادر بود. این بدان معناست که در آن زمان ازدواجهای گروهی رایج بود، و در نتیجه کودکان هیچ وقت پدران خود را نمیشناختند، بلکه فقط مادر خود را میشناختند. بدین ترتیب خویشاوندی آنان از نوع مادر تباری بود. جامعه مادرسالاری (یا مادرتباری) چندین هزار سال به حیات خود ادامه داد. این جامعه تقریبا با دورهای میانهسنگی و نوسنگی سفلی مقارن بود و یکی از مهمترین مراحل تکامل بشر به شمار میرود. دراین دوره بود که انسان سلاحهای زمخت سنگی خود را به سلاحهایی برتر نظیر تیر و کمان تبدیل کرد و به رام کردن حیوانات دست زد. نخستین حیوانی که انسان رام کرد«سگ»بود و در اینجا باید اضافه کنم که (سگ اولین جانوریست که به فضا توسط اتحاد جماهیر شوروی به فضا فرستاده شد و نام آن سگ لایکا(Leica) بود که در تاریخ ثبت شده است) در همین دوره که سگ رام شد، مردم ظرف گلین را آموختن و ساختند. و این نشان میدهد که انسانها از این پس از برکت آشنایی با آتش منظما غذای خود را میپختند. در دورهی نوسنگی علیا روشهای جدید سوراخ کردن، صاف کردن، صیقل دادن سنگ ابداع شد. برای نخستین بار در همین دوره شکلهای ابتدایی کشاورزی و دامپروری به ظهور رسید. در میان آثاری که باستانشناسان در نقاط مختلف جهان به دست آمده ارزش علمی برخوردار است. در غار بزرگی که میان چند تپه کوتاه قرار داشت، مقداری استخوان، خاکستر و زغال و چند سنگ زمخت به دست آمد. باستانشناسان یابندهی این آثار به این نتیجه رسیدند که آن غار در حدود500هزار سال پیش پناهگام انسانهای نخستین بوده. دانشمندان با بررسی استخوانهای حیوانات به دست آمده پی بردند که انسانهای اولیه چه حیواناتی را شکار میکردند. در آن غاز هستههای میوههایی که انسانهای آن زمان به آنجا برده بودند نیز به دست آمده. در آنجا لایههای کلفتی از خاکستر و زغال وجود داشت که نشان میدهد که از آتش نیز استفاده نمیکردند. در طول این مدت انسانهای زیادی جای یکدیگر را میگرفتند، در حالی که ابزار کار تغییر ناچیزی کرده است. در عرض صدها هزار سال انسانها یاد گرفتند که نیزه نوک سنگی، تراشندهی سنگی و سوراخکن سنگی و تیغهای که کار چاقو را انجام میدهد، بسازند. انسان با شکستن استخوان پی برد که میتواند از آن ابراز بسیار تیزی بسازند، انسان از استخوان و شاخ، درفش سوزن و هارپون (نیزه دندانهدار) ساخت. انسان نخستین در موقع کار با چوب پی برد که از مالش دو قطعه چوب خشک به یکدیگر«آتش» روشن میشود ولی چون این کار زحمت بسیار داشت در حفظ و نگهداری خرمن آتش کوشیدند.
شکار و ماهیگیری- شکار مهمترین کار انسانهای نخستین بود، آنها به شکار یک حیوان قناعت نمیکردند بلکه گاهی گوزن، گاو نر و اسب را میگرفتند. به این ترتیب که شکارچیان با نیزهها و شاخههای افروخته به ماموت، گاو یا فیل حملهور میشدند و او را در گودالی که قبلا تعبیه کرده بودند میافکندند، آنگاه با نیزه و سنگ حیوان را میکشتند و از گوشت و پوست او بهرهمند میشدند. انسان در جریان کار و تلاش مداوم برای ادامه زندگی بسیاری چیزها فرا گرفتند. نیروی عقل و سخنگویی آدمیان پیشرفت کرد، مغز او بزرگ شد و پیشانی او پهنتر گردید. این تغییرها خیلی کند انجام گرفت. هزاران نسل آمدند و رفتند تا به تدریج شرایط زندگی انسان تکامل یافت. در حدود چهل هزار سال پیش، انسان باستانی به صورت انسان زمان ما در آمد، او دیگر پیشانی بلند و دستهای ماهر داشت و راست راه میرفت. شکار که در آن دهها و صدها نفر شرکت میجستند انسانها را هم نزدیک ساخت، پیشرفت سخنگویی سبب نزدیکی انسانها و به یکدیگر گردید و رابطه خویشاوندی پدید آمد. تمام خویشاوندان در یک غار یا چند کلبه بزرگ زندگی میکردند. مردها شکار میکردند، ماهی میگرفتند و ابزار کار میساختند، زنها نیز رستینهای خوراکی را گردآوری میکردند، بچهها از سن سه، چهار سالگی به زنها کمک میکردند، غذای به دست آمده بین تمام افراد خانواده تقسیم میشد، زنها پوست حیوانات را به وسیلهی تراشندهی سنگی از چربی پاک میکردند و سپس آن را با کارد سنگی میبریدند و از آن لباس میدوختند. پوست غذای ذخیره شده، شاخ و استخوان از اموال تمام گروه خویشاوندان بود. گروه خویشاوندان که دسته جمعی کار میکردند و صاحب داراییهای عمومی نیز بودند، خانواده نامیده میشدند. خانواده تقریبا چهل هزار سال پیش تشکیل شد، به نظر یکی از دانشمندان «کار انسان را ساخته و تکامل بخشیده؛ در سایهی کار، دست، عقل و سخنگویی انسانهای نخستین تکامل پیدا کرده و انسان با کار کردن، ابزارها را بهتر کرده و گروه پایداری به نام جماعت خانوادگی تشکیل داد».
|