حدود ۱۰ سال از زمانی که برای ساخت فیلمهای سفارشی با نام فاخر؛ ردیف بودجهای تعیین شد؛ میگذرد. هدف از این تصمیم ساخت فیلمهایی با موضوع دفاع مقدس، ارزشهای دینی، تاریخی و فرهنگ تاریخ معاصر بود. مضامینی که به گواه برخی مسئولان بخش خصوصی رغبتی برای کار حول آنها ندارند.هر کشوری نیازمند به مستنداتی برای حفظ تمدن تاریخی خود است و فیلم میتواند اثرگذارترین وسیله برای نیل به این هدف باشد. این نیاز برای ایران با تاریخ و فرهنگ چندهزارساله و خصومتی که در کل دنیا با آن وجود دارد، درکنار غفلتی که برای نگهداری از آثار ارزشی طی سالهای گذشته شده؛ دو چندان میشود. ساخت فیلمهایی بامحتوا، پرکشش، خوشساختار و جذاب و دارای استانداردهای بینالمللی میتواند شناسنامهای از یک ایران اصیل برای آیندگان و کسانی باشد که از ایرانشناختی ندارند. با این تفاسیر ساخت فیلمهای دینی و تاریخی با بنیهای قوی به خودی خود نمیتواند بد قلمداد شود. آنچه که در مورد این فیلمها مورد انتقاد است سپردن سرمایههای هنگفت بیتالمال در دست افراد خاص، انتخاب افراد براساس رابطه، ساخت فیلمهایی بدون کشش، فیلمنامههای به شدت ضعیف و درنهایت هدر رفت سرمایه و شکست در گیشه است.طرفداران؛ ساخت این فیلمها را برای حفاظت از ارزشهای کشور از اوجب واجبات میدانند. اما آیا هیچگاه از مردم سئوال شده است که راضی به خرج بیتالمال برای ساخت چنین فیلمهای خوش آبورنگ اما کمرمق و بیجان هستند؟سئوال از مخاطبان پیشکش؛ حداقل دستاندرکاران برای اثبات حسننیت خود، دلایل عدم استقبال از فیلمها را ریشهیابی کنند و با همت برای برطرف کردن آنها محصول نهایی را جذاب و بفروش ارایه کنند.
در این سالها چه میزان بودجه به فیلمهای فاخر پرداخت شد؟
از سال ۸۳ تا ۹۱ برای تهیه فیلمهای سفارشی با نام فاخر ردیف بودجه مستقل از وزارت فرهنگوارشاد اسلامیو با مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی تعریف شد. به این معنا که اگر فیلمیدر طول سال ساخته میشد هیچ، اما اگر مسئولان برای ساخت فیلم کمکاری میکردند؛ این پول از کف سینما میرفت و سرنوشت مجهولی پیدا میکرد و به قول علیاکبری آنچه بر سر ۳ هزار میلیاردها و ۱۲ هزار میلیاردها آمد؛ بر سر این بودجهها هم میآمد و معلوم نبود باید این پولها را از جیب چه کسی بیرون بکشیم. نه از پولها خبری بود و نه این چند فیلم ساخته میشد. در ادامهی مسیر؛ بودجه سال ۹۲ برای امور سینمایی و فیلمهای فاخر ۹۵ میلیارد تومان، سال ۹۳ صد میلیارد تومان و برای سال آینده ۱۰۶ میلیارد تومان تعیین شده است. به گفته علیاکبری(عضو سابق هیات امنای فارابی) میزان بودجه در اولین گام با ۲ میلیارد تومان در سال ۸۳ زده شد و هر ساله به نسبت تورم و افزایش هزینههای تولید به میزان آن اضافه و در سال ۹۱ به سقف ۲۸ میلیارد تومان رسید. جواد شمقدری(رییس سابق سازمان سینمایی) هم این بودجه را طی 9 سال بهطور تقریبی؛ سالانه ۷ میلیارد تومان اعلام کرد و بیشترین رقم را مربوط به سال ۹۱ و حدود ۱۰ میلیارد تومان دانست.
مرور خلاصه فیلمها، هزینهها و فروش فاخرها
نگاه به آمار فروش فیلمها، هر انسان دلسوز و دارای دغدغه وطن را به غمیعمیق فرو میبرد که چرا پول مردم گرفتار در تنگناهای اقتصادی باید برای فیلمیهزینه شود که تنها موفق به فروش نیم درصد هزینههایش شده و این سئوال را به ذهن متبادر میکند؛ اگر ساخت این فیلمها از کیسهی خلیفه نبود بازهم هزینه و فروش فیلمها دارای چنین مختصاتی بودند؟گفتنی است؛ علیرغم پیگیریهایی ده روزه از مسئولان فعلی و پیشین بنیاد سینمایی فارابی بهعوان سازندهی بخش مهمیاز این فیلمها؛ هیچیک آمار کاملی از لیست فیلمها، هزینه و فروش آنها ارائه ندادند و همگی به وعدههایی نامعلوم بسنده و پس از آن تلفنهای خود را خاموش کردند. گرچه به این نکته اشاره کردند که ممکن است این آمار متناقض با صحبتهایی باشد که قبلا مطرح شده و موجب درگیری مسئولان با یکدیگر شود.
«ملک سلیمان» اولین فیلم فاخر بود که سال 86 در مورد زندگی حضرت سلیمان ساخته شد و سال 79 اکران عمومیشد. «راه آبی ابریشم» تجارت بازرگانان ایرانی با کشور چین از طریق دریا را تصویر میکند. فیلمبرداری این فیلم 3 سال و نوشتن فیلمنامه 7 سال زمان برد و با سرمایه 6 میلیون دلاری با احتساب دلار 1100 تومانی ساخته شد؛ این فیلم در سال 90 اکران شد. جواد شمقدری(رییس سابق سازمان سینمایی) دو فیلم ذکر شده در بالا را محصول سالهای 83 تا 89 میداند و در طول مدت مدیریت خود به ساخت 18 فیلم فاخر یعنی بهطور میانگین ساخت 6 فیلم در طول سال اشاره میکند. اما تنها از نظر کمیت شاهد تغییر هستیم و این فیلمها در محتوا و کیفیت چیزی در چنته ندارند و همگی در گیشه با شکست مواجه میشوند.
«چ» تلاشهای مرحوم چمران را برای خاموش کردن درگیریهای داخلی پاوه در اواخر مرداد 58 تصویر میکند. به گفته شمقدری برای ساخت آن از بودجه دو سال استفاده شده. این فیلم به نسبت دیگر فیلمهایی با این نام موفق عمل کرده است.
در بالا به چند نمونه از این فیلمها اشاره شد. فیلمهایی که در جشنوارهها موفق به درو کردن جوایز زیادی شدند اما؛ به دلیل فقدان یک خط داستانی و منطق روایی موفق به کشاندن مخاطب عام به سینما نشد.
اکثر قریب به اتفاق فیلمهایی که طی این سالها با نام فاخر استارت تولید آنها زده شد؛ موفق به ارتباط با مخاطب امروز سینما که در نهان ذهنش دلبستگی به تاریخ کشور و تعصب به دین وجود دارد؛ نمیشوند. حال با وجود اینکه هر سال شاهد افول دلبستگی به سنتها و تاریخ هستیم، چگونه توقع داریم این فیلمها برای آیندگان یا کسانی که از ایرانشناختی ندارند؛ جذاب باشد. پس از همین حالا میتوان این فرضیه که اگر فیلمها با مخاطب زمان کنونی ارتباط برقراری نمیکند اما در عوض میراثی برای نسلهای آینده است را باطل دانست. آمار فروش فیلمها، هر انسان دلسوز و دارای دغدغه وطن را به غمیعمیق فرومیبرد که چرا پول بیتالمال باید برای فیلمیهزینه شود که تنها موفق به فروش نیم درصد هزینههایش شود و این سئوال را در ذهن متبادر میکند؛ اگر ساخت این فیلمها از کیسه خلیفه نبود؛ بازهم هزینه و فروش فیلمها دارای چنین مختصاتی بود؟
قرار نیست سرمایه فیلمهای فاخر برگردد
محسن علیاکبری(تهیهکننده فیلم استرداد) در توجیه نداشتن اقتصادی فیلمهای فاخر میگوید: قرار نیست سرمایه فیلمهای فاخر برگردد. تمام کشورهای اروپایی و امریکایی که دارای قدمت زیادی نیستند؛ با ساخت یکسری فیلمها برای خود قدمت تاریخی درست میکنند. اما ایران هیچ سرمایهگذاری برای زنده نگه داشتن قدمت تاریخی خود نکرده است و باید در مورد دورههای مختلف تاریخ فیلم ساخته شود و در آرشیو نگهداری شود. او در تایید صحبت خود میگوید: فیلم روز واقعه در سینما فروش زیادی نداشت اما در تلویزیون بیننده دارد و با وجود پخشهای مکرر بازهم دارای جاذبه است یا فیلم بازمانده مرحوم سیفاله داد که در سینما فروشی نداشت اما در تلویزیون مورد استقبال قرار گرفت.علیاکبری در توجیه اینکه چرا این فیلمها در تلویزیون ساخته نمیشوند، گفت: چه برای تلویزیون و چه برای سینما فرقی در اصل ماجرا ندارد و پول بیتالمال است که خرج میشود. مضاف بر اینکه بازهم باید در قالب سینمایی ساخته شود به عنوان مثال مختارنامه که یک فیلم تاریخی تلویزیونی است که در قالب سینمایی ساخته شده است. رسالت هر دولت و هر کشوری ساخت یکسری فیلم برای آرشیو کشور است. البته معلوم نیست منظور آقای تهیهکننده از آثار ارزندهای که بیانگر تاریخ کشور است؛ فیلم در مورد سومالیست یا...؟تهیهکننده فیلم استرداد؛ نفروختن فیلم خودش را عوامل جنایی و اکران فیلم در زمان تغییر دولت میداند که مجموعه آنها به فیلم اجازه دیده شدن را نداد.
خرج چو از کیسه مهمان بود، حاتم طائی شدن آسان بود
درآمدزایی؛ دغدغهی طرفداران ساخت این فیلمها نیست و گلایهای از نفروختنها ندارند. ضربالمثل «خرج چو از کیسه مهمان بود، حاتم طائی شدن آسان بود» و جایگزین واژه ملت بهجای مهمان؛ حق مطلب را در اینباره ادا میکند.فیلمهای فاخر ساخته و پروندهشان بسته شد. اما هدر دادن پول مردم با این دلیل که اگر نمیساختیم؛ از کفمان میرفت؛ اندکی جای تامل دارد. بهطور حتم این فیلمها میتوانست با همین کیفیت اما با ریختوپاش و هزینه کمتر و برای قاب تلویزیون که عمده مخاطبانش از این فیلمها استقبال میکنند؛ ساخته شود و اگر مسئولان برای ساخت فیلم سینمایی مشتاق هستند باید سوژههایی را منطبق با ذائقه مخاطبان سینما انتخاب کنند. پوران درخشنده (کارگردان فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند) با انتقاد از خرج پول بیتالمال برای ساخت فیلمهایی با مخاطب محدود، گفت: اگر کسی چنین فیلمهایی را کمک به فرهنگ کشور میداند؛ از جیب خود برای ساخت آن هزینه کند. دولت نباید سرمایههای کلان را اینگونه هدر دهد؛ کما اینکه جای چنین سوژههایی در تلویزیون بهعنوان یک دانشگاه عمومیاست که دادن اطلاعات به عموم مردم ازجمله وظایف تعریف شده برای آن است.او دلیل اینکه فیلمهای سفارشی قادر به بازپرداخت هزینه تولید نیستند را بهروز نبودن سوژهها عنوان کرد: در حال حاضر همه چیز لحظه به لحظه درحال تغییر است؛ لذا فیلمیمربوط به چندین سال قبل نمیتواند برای مردم پرکشش باشد و مخاطب آنچنانی داشته باشد. چنین فیلمهایی در همان گام نخست که انتخاب سوژه است؛ محکوم به شکست هستند.درخشنده؛ رسالت فیلم را بیان مشکلات مردم عنوان کرد و تغییر در سوژهیابی را برای قطار از ریل خارج شده اساسی دانست: درصورتیکه مسئولان ساخت فیلمهایی با سوژه اجتماعی را جزو دغدغههای خود بدانند؛ میتوانیم انتظار اثرگذاری از ساخت فیلمهای سفارشی داشته باشیم در غیر اینصورت ساخت فیلم تنها هدر دادن سرمایه خواهد بود.درخشنده درمورد کمک فارابی به فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند نیز میگوید: کل هزینه ساخت ۸۵۰ میلیون تومان بود که فارابی ۴۹۰ میلیون تومان برای آن پرداخت کرد و ۳۶۰ میلیون هم سرمایه شخصی خودم بود. این فیلم در گیشه موفق به فروش ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیونی شد. البته هیس جز فیلمهای فاخر فارابی قرار نمیگیرد.(از آنجا که بخشی از سرمایه فیلم را فارابی پرداخت کرده و فروش خوبی داشته؛ یکی از مسئولان دولت قبل این فیلم را فاخر عنوان کرد. میتوان دلیل این ادعا را فروش آبرومندانه فیلم در مقایسه با پرونده طولانی نفروختن فیلمهای فاخر دانست.)
فاخرها اگر برای ما آب ندارد برای بعضی نان دارد
جدا از این سئوال که آیا این فیلمها باید ساخته شوند یا خیر، بعداز ۱۰ سال تجربه ساخت حدود ۲۰ فیلم نفروش و هدر رفت میلیاردها تومان، پرونده کاری این سالها برای تشخیص معایب نیاز به واکاوی دارد. اینکه هر چند وقت یک بار یک کیسه پول وسط گذاشته شود و هرکس به اندازه قدرت و برشش از آن برداشت کند، مرام یک کشور اسلامیو مدیران مسلمانش نیست.جابر قاسمعلی(رئیس انجمن نویسندگان) مخالفتش را در انتخاب اسم فاخر برای فیلمهایی با موضوعات خاص در گام اول میداند: مگر میشود تنها برای یک موضوع خاص و هزینههای کلان لقب فاخر را به یک فیلم داد؟ بعداز ساخته شدن فیلم باید نتیجه کار را دید و بعد نام آن را فاخر گذاشت. هیچ موضوعی نمیتواند به خودی خود فاخر یا بیارزش باشد، آنچه فیلم را فاخر یا بیارزش میکند محصول نهایی است. آنقدر فیلم با موضوع دفاع مقدس، مسائل تاریخی صدر اسلام و تاریخ معاصر ساخته شده که فیلمهای خوبی به شمار نمیروند.
مدیران برای "پز" و "اعتبار" خود فیلم فاخر ساختند
او تنها دلیل ساخت اینگونه فیلمها را پز مسئولان و بالابردن اعتبار خود در دوره مدیریتشان ذکر میکند و رانت را بر همه ارکان فیلم از نویسنده و کارگردان تا بقیه عوامل حاکم میداند و چیدن تیم حرفهای، نوشتن فیلمنامه توسط نویسندگانی با دغدغه جذابیت داستان و ساختن با نیت دیدن عوام را ۳ مولفه فیلم فاخر عنوان کرد.رئیس انجمن نویسندگان به کیسه پولی اشاره میکند که باید خرج شود و در تکمیل تعریف خود از فیلم فاخر میگوید: فاخر به نمایش خوب یک موقعیت کوچک که منجر به درگیر کردن مخاطب شود؛ گفته میشود و پرزرقوبرق بودن نمیتواند شاخصهای برای این فیلمها تلقی شود. من خبر دارم یکی از بازیگران برای حضور در یکی از این فیلمها ۹۰۰ میلیون تومان دریافت کرده در صورتی که با این پول میتوانستیم دو تا فیلم خوب بسازیم.قاسمعلی اصلیترین دلیل نفروش بودن و عدم استقبال از این فیلمها را داستان عنوان میکند: مادام که داستان پرجاذبه نداشته باشیم فیلم برای مردم جذاب نخواهد بود. سه ضلع مثلث فیلمسازی اگر نلنگد میتوان انتظار یک فیلم بفروش را داشته باشیم. اولین ضلعی که دچار لغزش میشود تهیه کننده، بعد نویسنده و در انتها کارگردان است. محصول نهایی خوب به یک تهیهکننده حرفهای برمیگردد که با شناخت از فضای کاری و بدون واهمه و تعارفات تیم خود را بچیند.او با تاکید بر این مطلب که تهیهکننده درست انتخاب نمیشود؛ گفت: یک تهیهکننده کاربلد؛ فیلمنامهنویسی که سالها ملودرام نوشته را برای فیلم تاریخی انتخاب نمیکند. اگر هم بخواهد این کار را بکند یک تیم حرفهای از نویسندگان درست میکند و او را موظف به حفظ جذابیتهای داستانی و ارزشهای مدنظر سفارش دهنده میکند.قاسمعلی در یک جمله ساخت و ساز این فیلمها را حرفهای نمیداند؛ علیرغم دلسوزی مدیران فقدان کاربلدی و کارشناسی آنها را در گام اول دچار اشتباه میکند.آنچه در بالا بررسی شد؛ برشی کوچک از سفرهای عریضی بود که عدهای محدود برای مدتی دور آن نان خوردند. «لاله» آخرین فیلم فاخریست که در دولت قبل استارت ساختش زده شد و با وجود هزینه میلیاردی در نیمههای راه رها شد و سرنوشت نامعلومیدارد. اینکه در بودجه امسال و لایحه بودجه سال آینده ردیف مستقل برای فیلم فاخر لحاظ نشده بر بیرغبتی دولت فعلی برای چنین حاتمبخشیهایی دلالت دارد و مشخص نیست از بودجه 106 میلیارد تومانی سال آینده وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامیرقمینصیب فاخر خواهد شد یا خیر؟ البته با کاهش فاحش درآمدهای نفتی دولت طی چند ماه اخیر بعید به نظر میرسد جای چنین حاتمبخشیهایی باشد./منبع:ایلنا
|