اسداله ناظري
اشك 9- مهرداد دوم: اين پادشاه يكي از شاهان بزرگ اشكاني است. در زمان او ايران بر سُكها و مردمان صحراگرد كه از طرف شمال به ايران تجاوز و غارت ميكردند فائق آمد. مهرداد چنان شكستي به آنها داد كه ديگر مدتها متعرض ايران نشدند و نيز در زمان اين شاه، ايران در مرحله جديدي قرار گرفت. توضيح اينكه دولت عالمگير روم تمام قسمتهاي غرب را تسخير كرده و به سرحدات ايران نزديك شده بود و اوضاع جديد در آسياي غربي پيش آمد. خلاصه اوضاع به طور مختصر اين است: از يك طرف دولت روم تسخير ايران و هند را براي تكميل جهانداري خود لازم ميديد و از طرف ديگر ايران كه به طرف غرب بسط و توسعه مييافت با اين حريف قوي و زبردست كه دنيا را عاجز كرده بود قهراً مواجه شد. در نتيجه اين پيشآمدهاي تاريخي ايران و روم در مدت چند قرن با هم بر سر تقسيم عالم آن روز در مبارزه و جنگ شدند و كشمكش اشكانيان با روميان به مدت سه قرن دوام داشت و پس از انقراض آنها سلسله اين جنگها گسسته نشد چنان كه تا زمان ساسانيان كه در تاريخ خواهد آمد چهار قرن با روميها و يونانيان در زد و خورد بودند. در اينجا لازم است به ارمنستان كه يكي از ميدانهاي مبارزه است و نيز به آسياي صغير نظري بيافكنيم.
ارمنستان: گفته شد كه در ارمنستان دولتي تشكيل شده بود به اسم دولت آرارات و آسوريها كه با اين دولت در جنگ بودند ولي غلبه كامل بر آنها نمييافتند. اما اينكه در چه زماني دولت آرارات مبدل به دولت ارمنستان شد، هرودوت گويد ارامنه در ابتدا در «فريكيه» كه يكي از ممالك آسياي صغير است سكني داشتند و بعد از آن مهاجرت كرده به ارمنستان رفتند و در دوره هخامنشي چنان كه گذشت اين مملكت تابع ايران بود. در زمان اسكندر جزو ممالك او درآمد و بعد از او تابع دولت سلوكيها گرديد. مهرداد اول كه دولت پارت را توسعه ميداد به ارمنستان رسيد و با كمك او در زمان آنتيوخوس، ارامنه خود را از قيد سلوكيها آزاد و در آنجا دولتي تشكيل شد كه سلطنت آن با يكي از شاخههاي سلسله اشكانيان بود چنان كه وال ارشك از (150-128 ق.م) در آنجا سلطنت كرد و بعد از او پادشاهان ديگري بودند كه لقب شاهي را داشته و دستنشانده شاهنشان اشكاني محسوب ميشدند.
در زمان مهرداد دوم پادشاه ارمنستان به نام آرتاگسياس نخواست از ايران تمكين كند و مهرداد بعد از شكست فاحشي كه به سُكها داد متوجه ارمنستان شده، فاتح گرديد و براي تأمين دستنشاندگي ارمنستان پسر بزرگ پادشاه ارمنستان به نام تيكران كه در دربار ايران به طور گرو اقامت داشت به پادشاهي ارمنستان انتخاب نمود. در زمان تيكران حدود ارمنستان توسعه يافت چنان كه از خليج ايسوس يعني از درياي مغرب تا درياي خزر ممتد بوده است و شاهان اشكاني اهميت زياد به دستنشاندگي اين كشور به ايران ميدادند چنان كه بر سر آن جنگها با روميها داشتند.
آسياي صغير: اين كشور در زمان كوروش بزرگ تابع ايران شد و در زمان اسكندر تابع مقدوني و بعد هم تابع سلوكيها و گاهي جزو مقدونيها بود تا آنكه هر دو دولت ضعيف شده، جزو دولت روم گرديدند. آسياي صغير از دولتهاي متعدد كوچكي مانند: پنت، كيليكيه، پرگام، پافلاگونيه و كاپادوكيه تشكيل شده بود و ميثري دات (مهرداد ششم) كه نسبت خود را به اشكانيان و هخامنشيها ميرسانيد اين مملكت را وسيع و قوي نموده بزرگترين دشمن روم در آسيا گرديد.
نخستين ارتباط ايران با روم: در (92 ق.م) وقتي مهرداد دوم اشكاني شنيد كه لوسيوس سولا از طرف سناي روم به سفارت آسياي صغير آمده چون از طرز رفتار ارمنستان نسبت به خود ناراضي بود سفيري به نام «ارياد» نزد سولا فرستاد تا با دولت روم اتحاد تعرض و دفاعي منعقد نمايد. توضيح آنكه دولت ارمنستان بعضي از محلها را كه سابقاً به ايران واگذارده بود اشغال نموده و به اين هم اكتفا نكرده به حدود ايران دستاندازي ميكرد. بين سفير ايران و روم مذاكرات دوستانه به عمل آمد وليكن نتيجه نداد چنان كه سفير روم دستوري در باب عقد اتحاد نداشت يا اصلاً نميخواست چنين عهدنامهاي منعقد گردد. قابل ذكر است كه سولا در مجالس ملاقات جاي محترم را اشغال ميكرد يعني بين پادشاه كاپادوكيه و سفير ايران مينشست و اين رفتار او باعث شد كه مهرداد مكدّر گرديد و وقتي سفيرش به ايران مراجعت كرد از او سلب حيات نمود كه چرا حيثيت خود را حفظ نكرده. مهرداد اشكاني نه فقط سُكها را شكست داد بلكه حدود ايران را تا كوههاي هيماليا در شمال هندوستان رسانيد و اين اطلاع از سكههاي شاهزادگان اشكاني كه در آنجا حكمراني كردهاند حاصل شده است.
اشك 10- سندروك برادر فرهاد دوم كه پير و ناتوان بود بر تخت نشست. در اين زمان تيكران پادشاه ارمنستان به واسطه اتحاد با دولت پنت كه قدرتمند بود، جلگه فرات و آذربايجان و باقي مستملكات سلوكيها را غارت كرد و خود را شاهنشاه خواند. كلاً بايد در نظر داشت كه تاريخ ايران از 88 تا 66 ق.م روشن نيست و آنچه به دست آمده دلالت بر سستي در آن زمان دارد مدت سلطنت سندروك را هفت سال نوشتهاند.
اشك 11- فرهاد سوم 69-60 ق.م بعد از پدر به تخت نشست. در زمان اين شاه باز دولت ايران با دولت روم ارتباط يافت. وقتي پوميه تازه به آسياي صغير وارد شده بود و ارمنستان قوت داشت سفيري نزد فرهاد فرستاد و تكليف كرد كه اگر شاه ايران به ارمنستان قشونكشي كند دو شهر كردون و آديابن از آن ايران خواهد شد. فرهاد با قشون زياد و پسر ارشد تيكران و شاهزادههاي ارامنه كه در دربار ايران بودند به ارمنستان حمله برده، آرتاكساتا را محاصره نمود. تيكران به طرف كوهستان فرار كرد. شاه ايران پنداشت كه كار خاتمه يافته و مراجعت نمود ولي تيكران همين كه خبر مراجعت او را شنيد، برگشت و قشون محاصره را پراكنده كرد ولي پوميه ارمنستان را مغلوب و دستنشانده خود و از وعده خود به ايران سرپيچي كرد و از طرفي نميخواست فرهاد را شاهنشاه خطاب كند لذا باعث كدورت بزرگ بين شاه ايران و او گرديد. در ابتدا سردار رومي ميخواست با ايران جنگ كند وليكن پس از قدري تأمل فهميد كار خطرناكي است و باز ايستاد. بعد اين مسئله بين ايران و روم به حكميت تسويه گرديد.
پوميه مادامي كه در آسيا بود با دولت ايران مدارا كرد وليكن اوضاع به خوبي نشان ميداد كه به زودي دو دولت بزرگ ايران و روم خصمانه مواجه خواهند شد زيرا فرهاد از پوميه خواسته كه فرات سر حد دولتين گردد و او جواب مساعدي نداد و ديگر اينكه پوميه با خوزستان، پارس و آذربايجان روابط پنهاني ايجاد ميكرد.
اشك 12- مهرداد سوم: مهرداد پس از پدر به تخت نشست و چهار سال سلطنت كرد وليكن از جهت سختي و سفاكي او مردم و نجبا بر او شوريده، اُرد برادر كوچكتر او را بر تخت نشاندند. مهرداد نزد گابينيوس والي روم در سوريه رفت و در ابتدا والي مزبور اين موقع را بهانه مناسبي براي دخالت در امور ايران پنداشت ولي به زودي متوجه امور مصر شده از خيال همراهي با مهرداد منصرف شد. مهرداد بعد از مأيوس شدن از والي سوري باز از پاي ننشست و بر ضد برادر اقداماتي كرد وليكن به زودي در بابل گرفتار و كشته شد.
|