انديشه- دكتر ايمان هنرپور: ترابشريت يا ترانس هيومانيسم (transhumanism) يك جنبش فرهنگي و فكري است كه بر امكان داشتن و مطلوب بودن استفاده از ابزارهاي تكنولوژي براي بهبود بخشيدن شرايط زندگي بشر تأكيد ميكند. عليالخصوص اين تأكيد بر استفاده از نانوتكنولوژي و هوش مصنوعي و ژنتيك براي از بين بردن پيري و توانمندسازي قدرتهاي انسان با استفاده از اين ابراز علمي است. متفكران ترابشري به امكانات و خطرات استفاده از تكنولوژيهاي نوظهور براي غلبه بر محدوديتهاي ذاتي ما انسانها ميانديشند، غايت نهايي اين انديشمندان آن است كه انسان روزي به مرتبهاي از توانمندي بدني، روانشناختي و ذهني برسد كه بتوان او را "ترابشر" يا فرا انسان ناميد. معناي معاصر ترابشريت را شايد بتوان مديون يك آيندهپژوه، فيلسوف و متفكر ايراني «FM-2030» دانست. نام اصلي او فريدون اسفندياري بود. وي به عنوان نظريهپرداز ترابشريت با نگارش كتاب «آيا شما يك ترابشر هستيد؟» به شهرت رسيد. وي فرزند يك دپيلمات ايراني و در جواني عضو تيم بسكتبال ايران بود كه در المپيك 1948 لندن شركت كرد. فريدون اسفندياري به دو دليل نام خود را به ف.م.2030 تغيير داد. اول اميدواري او به برگزاري يكصدمين جشن تولد خود در سال 2030 ميلادي و دوم به جهت بر هم زدن و شكستن شيوههاي مرسوم نامگذاري كه وي ريشه آن را در ذهنيت جمعي و تنها اثري از گذشته قوميتي افراد ميدانست. وي در سال 2000 بر اثر سرطان لوزالمعده درگذشت و جسد او تا امروز به روش سرما زيستي در بنياد ادامه حيات آلكور در سكاتزديل، آريزونا نگهداري ميشود.
نظريات ف.م. 2030 زمينهساز انديشههاي ماكسمور فيلسوف بريتانيايي شد كه در دهه نود ميلادي اصول فلسفه ترابشري را به عنوان يكي از شاخههاي آيندهپژوهي بنيان نهاد. ترابشريت حاوي آميزهاي از نظريات فلسفي، علمي، شبه علمي و حتي گاه تخيلي از آينده است كه موافقان و مخالفان زيادي را در ميان صاحبنظران برانگيخته است. يكي از منتقدان اين نظريه فرانسيس فوكومايا است كه از اين نظريه به عنوان خطرناكترين ايده جهان نام ميبرد در حالي كه رونالدبيلي اين جنبش را شجاعانهترين و آرمانيترين اشتياق بشري معرفي كرده است. اما شايد آغاز اين جنبش را بتوان حتي در اسطورههايي مانند گيلگمش نيز يافت. آرمانهايي مانند جستجوي جاودانگي يا اكسير زندگي يا تواناييهاي فرابشري در هيأت خدايان اساطيري، نمونهاي از اين اشتياق ابدي به فرا رفتن از مرزها و محدوديتهاي زندگي انسان است. يكي از الهامبخشان اين جنبش فردريك نيچه فيلسوف آلماني است كه با طرح ابرانسان به گونهاي شاعرانه و فلسفي به گذشتن از مرزهاي انسانيت اشاره دارد. همان طور كه قبلاً اشاره شد ترابشريت جنبشي است كه در جهت بهبود وضعيت زندگي انسان قدم بر ميدارد ولي اين به اين معني نيست كه شما صرفاً با خريد چند دستگاه يا استفاده از تكنولوژي به اين منظور نايل شويد بلكه تكنولوژي مورد نظر ترابشريت معنايي وسيعتر را با خود دارد و آن به معني ابداع تكنولوژي براي از بين بردن بيماريها حتي براي فقيرترين مردم در روي كرهي خاكي، بهبود كيفيت ارتباطي ميان انسانها، طبيعت و غيره است. نگاه ترابشري به تكنولوژي كوتاه مدت نيست يعني به تكنولوژيهاي آينده در ده يا بيست سال بعد نمينگرد بلكه بسيار طولانيتر فكر ميكند يعني بيشتر از 20 سال بعد را مطمح نظر خود قرار ميدهد و اعتقاد دارد كافي است كه اين تكنولوژيها به لحاظ فيزيكي، ممكن و به لحاظ عملي مفيد باشند پس ميتوان از آنها استفاده كرد. يعني زماني كه ما كنترل كاملتري بر ذرات اتم در فضاي زير اتمي و يا كتابچه ژنتيكي انسان داشته باشيم.
براي روشن شدن مطلب در اينجا به 10 تكنولوژي برتر ترابشري نگاهي كوتاه مياندازيم:
-
سرما زيستي:
دانشي است كه در آن با پايين نگه داشتن يا انجماد دماي بدن انسان يا حيوانات سعي در سالم نگه داشتن بدن براي آينده ميكنند. در اين روش تماميخون بدن را تخليه كرده و آن را منجمد ميكنند. اين روش اولين بار در سال 1962 انجام شد. البته هنوز تكنولوژي دوباره زندهسازي اين موارد براي انسان وجود ندارد و فقط زمينهاي است براي پيشرفتهايي كه در آينده محقق ميشود. نگهداري از اعضاي منجمد شده كاري است كه امروزه به راحتي انجام ميشود. در حال حاضر نرخ انجام اين كار بسيار پايين آمده و تنها با سالي 100 $ امكان دسترسي به آن ممكن است. تكنولوژي ميتواند قورباغههايي را كه منجمد شدهاند با استفاده از نانوتكنولوژي مولكولي دوباره به زندگي بازگرداند. براي انجام اين كار بر روي انسان نياز به پيشرفت اين شاخه علمي خواهد بود.
-
حقيقت مجازي:
در اين مرحله از حقيقت مجازي اعتقاد بر اين است كه پيشرفت در علوم كامپيوتر و شبيهسازي واقعيت در فضايي مجازي تا سال 2020 به جايي خواهد رسيد كه ديگر تمايز بين واقعيت مجازي و واقعيت فيزيكي ممكن نباشد. امروزه وسايل نقليه بدون راننده يا حتي عملهاي جراحي توسط اين رشته علمي به راحتي انجام ميشود و حتي تكنولوژي آموزش ناوبري هوايي و دريايي نيز به راحتي بر اين اساس قابل انجام است. گرچه اين شاخه امروزه بيشتر خود را در بازيهاي كامپيوتري سه بعدي نشان ميدهد كه حتي ميتوانند حاوي حس لامسه و بويايي هم باشند.
-
ژن درماني، دخالت RNA:
در ژن درماني جاي ژنهاي خوب با ژنهاي بد عوض ميشود و پروتئين RNA ميتواند براي اين كار استفاده شود. امروزه درمان سرطان در موشها را ميتوان تا حدي با اين روش انجام داد. همچنين با پيدا كردان ژنهاي مرگ ميتوان آنان را كنترل كرد و به بيمرگي نايل آمد اما تا آن زمان هنوز راه درازي در پيش است ولي دانشمندان بسيار اميدوار هستند كه در همين قرن به اين توانمندي نايل شوند. گرچه اين تكنولوژي بسيار هيجانانگيز است ولي هنوز در ابتداي كار قرار داريم. البته در اين مورد ملاحظات اخلاقي بسياري نيز دستاندركار هستند كه بايد به آنها توجه شود.
-
كلونيسازي فضايي:
به معني قرار دادن زندگي انسانها جايي در بيرون از زمين است و اين كار با توجه به جمعيت زياد زمين و كم شدن منابع زميني بسيار متحمل به نظر ميرسد. در پروژه هزاره مارشال سويج تخمين ميزند كه ميتوان 5/7تريليون انسان را در يك كمربند فضايي اسكان داد و اين كار ضروري است زيرا هر 72 سال جمعيت دو برابر ميشود. با اين كار به راحتي از محدوديتهايي كه زمين براي ما ايجاد ميكند رهايي يافته و نياز به سياستهاي كنترلي جمعيت نخواهد بود. امروزه ميتوان پيشبيني كرد كه انسان به زودي در مريخ سكني خواهد گزيد.
-
سايبرنتيك:
نام نظريهاي است كه مناسبات انسان و ماشين و مناسبات ماشينها با يكديگر را تبيين ميكند. امروزه با استفاده از تكنولوژي و نهادن يك دستگاه در گوش يك شخص ناشنواي مادرزاد، ميتوان او را قادر به شنوايي كرد. اين روند در آينده نيز بهبود پيدا خواهد كرد يعني كساني كه دچار اختلالات مادرزاد مثل نقص يكي اعضاي بدن باشند به راحتي ميتوان آنها را با يك دستگاه هوشمند كه توسط دانشمندان سايبرنتيك طراحي شده، جايگزين كرد. شايد بتوان آن روز را نزديك ديد كه مغز يك انسان در بدن يك روبات به زندگي ادامه دهد.
-
روباتهاي خودكار:
در آيندهي نزديك خواهيم ديد كه انسان نياز به انجام كارهاي فيزيكي نخواهد داشت و روباتهايي هوشمند و حتي شايد خودآگاه بتوانند زندگي را براي ما از اين هم راحتتر كنند يعني پيدايش روباتهايي كه قادر به طراحي و ساخت روباتهاي ديگر باشند و طرحهاي جديدي را براي رفاه بشر برنامهريزي و اجرا كنند. براي مثال شايد قرار دادن اين روباتهاي هوشمند در كرات ديگر براي انجام عمليات توليد مواد و انرژي لازم و انتقال آنها به پايگاههاي زندگي انساني در فضا كه قبلاً كاملاً تخيل محسوب ميشد، امروزه كاملاً قابل پيشبيني است. اين روباتها قادر به تعمير خود و حتي ساختن نمونههايي مانند خود خواهند بود.
6-ساخت مولكولي:
اگر روباتهاي هوشمند و توليدمثلكننده غايت نهايي دانش روباتيك است، نانوتكنولوژي مولكولي نيز غايت نهايي دانش ساخت مولكولي است. نانوتكنولوژي يا كارخانه نانو مفهومي بسيار مهم و اساسي در اين نظريه است. يعني انسان قادر است با استفاده از تغييرات مولكولي، زنجيرههاي مولكولي به وجود بياورد كه به طور خودمختار قادر به ايجاد توليدات تعيين شده باشند. مثلاً در عرصه پزشكي نانو بتوانيم اعضاي مجروح و از بين رفته يك بيمار را بدون نياز به جراحي فقط با توسل به ابزارهاي نانوتكنولوژي تعمير كنيم و خود آن دستگاه عضو آسيبديده را در صورت لزوم بازتوليد كند.
7-مهندسي ابر ساختاري:
همه ما با اين ابرساختارها در فيلمهاي علمي-تخيلي آشنا هستيم ولي براي رسيدن به آنها ديگر زمان زيادي باقي نمانده است(چند دهه در تاريخ علم مدتي بسيار كوتاه است) آسانسورهاي فضايي، ساختن ساختمانهايي در فضا با حجمهاي هزاران كيلومتر علت اين نامگذاري است كه ميتوان از آنها براي زندگي فرازميني استفاده كرد.
8-بارگذاري ذهن:
هوش مصنوعي با سرعتي كه پيش ميرود، ميتواند به زودي زندگي ما را از آن چه كه هست بيشتر متحول سازد. علوم شناختي با تركيبي از كامپيوتر، فلسفه، روانشناسي و انسانشناسي در حال ساختن رايانههايي هوشمند و خودآگاه هستند كه بتوانند رازهاي ذهن بشر را بر ما آشكار كنند. كنترل فكر، تصويرسازي از افكار، كنترل و رصد كردن خواب، ديگر آرزوي دستنيافتني نيستند و ميتوانند قابل دسترسي باشند. در واقع اين پروژه درصدد آن است كه كامپيوترها بايد مدلي از مغز انسان شبيهسازي كنند كه آن قدر به اصلش شبيه باشد كه اساساً به همان طريق مغز اصلي رفتار كند. و در نهايت اين مغز شبيهسازي شده در درون يك ربات انساننما يا يك بدن زيستي كه فاقد مغز بيولوژيك است، قرار گيرد. تقليد و شبيهسازي كل مغز به عنوان «نقطه پاياني منطقي» براي حوزههاي عصبشناسي مطرح است و لازم است كه موسسههاي علوم شناختي در راستاي بازسازي كامل مغز گام بردارند.
9-هوش عمومي و مصنوعي AGI:
دستيابي به توانمندي در هوش مصنوعي كه از هوش طبيعي انسان بسيار فراتر باشد و نه تنها بتواند تمامي مسايل انساني را به راحتي حل كند بلكه مسايل فراتر از ذهن انسان را حدس زده و براي ما قابل دسترس سازد. نرمافزارهايي كه بسيار راحتتر از ذهن بشر بتوانند آيندهي او را رقم بزنند.
|